جام جم : توصیههای ایمنی شب یلدا
الیوم روز آخر پاییز است و اخبار میگفت که قرار است جوجهها را بشمارند. فلذا امروز نمیخواستم از منزل بیرون بیایم، اما چه کنم که این ستون نمیتواند خالی بماند، همچنین جیب نویسنده آن که نخواستیم نامش فاش شود. آن هم در یک همچین روز حساسی که به شب تاریخی یلدا گره میخورد و شایع کردهاند که: «صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود». حالا چه با هندوانه، چی بیهندوانه!...
امشب، از روزگار ایران باستان به شب یلدا معروف است. طولانی ترین شب سال که البته ما هر چه پارسال آن را اندازه گرفتیم، نفهمیدیم که چقدر بلند است، اما طوری که از این و آن شنیده ایم؛ ظاهرا به اندازه یک دقیقه شاید. و این یعنی که عمر آدم آن قدر عزیز است که اگر به اندازه یک دقیقه هم طول بکشد، باید از آن برای با هم بودن و دور هم بودن و قدر همدیگر دانستن، استفاده کرد.
با عنایت به موارد فوق الذکر است که در شب یلدا، خانواده ها دور هم و بخصوص دور بزرگ ترهای خانواده جمع می شوند و پای صحبت های هم می نشینند.
تفألی به دیوان حافظ و خوردن قاچی هندوانه و آجیل شب چله ای و انار دانه شده و آماده رفتن توی گلو، از جمله اقدامات تامینی و جانبی در این شب سرد یلداست.
نکات ایمنی: از آنجا که امروز و امشب، عموم ملت باستانی ایران، سخت سرگرم تهیه و تدارک لوازم جانبی شب یلدا می باشند و خیلی فرصت ندارند به چیزهای دیگر فکر کنند؛ از این رو ما طبق معمول بزرگواری کردیم و به چیزهایی فکر کردیم که بعضا شاید به عقل جن هم نرسد. این موارد را که تماما در جهت ارتقای سطح کیفی مراسم شب یلدا و سالم برگزار شدن آن تنظیم شده است، تحت عنوان نکات ایمنی شب یلدا تقدیم حضور می کنیم:
1 ـ دزدگیر شب یلدا: از آنجا که شب یلدا فقط برای شما بلند نیست و برخی دزدها هم به اندازه یک دقیقه فرصت بیشتری برای سرقت دارند؛ لذا اگر قصد خروج از منزل و جمع شدن دور همدیگر را دارید؛ حتما و حکما در و پنجره خود را محکم قفل و بند کنید. در غیر این صورت ممکن است که شما مشغول خوردن هندوانه باشید و دزدها مشغول خوردن اموال شما!... نگذارید خوردن یک هندوانه، خیلی برای شما آب بخورد.
2 ـ تعطیلی موبایل حواس پرت کن: خارج از شعار و خیلی جدی، بیا تا قدر یکدیگر بدانیم. نکند که دور هم باشید، اما دور از هم. فلذا بیایید برای یکی دو ساعت هم که شده، بساط پیامک زدن و چت کردن و استفاده از نرم افزارهای وی چت و تانگو و وایبر و... امثالهم را برچینید و فقط با همدیگر صحبت کنید. چهره به چهره، روبه رو(همان فیس تو فیس اجانب!)
3 ـ حفظ سنگینی میزبان: یک شعر خوبی دارد بسحق اطعمه که در آن به جای خربزه، از هندوانه هم می شود استفاده کرد.
وی می گوید: «چون از درون خربزه واقف نشد کسی / هر یک حکایتی به تصور چرا کنند؟». به همین دلیل، هرکس که مسئولیت خرید هندوانه سربسته شب یلدا را برعهده داشته است، قبل از گشایش هندوانه مذکور، خیلی از قدرت و تبحر خود در امر خرید هندوانه های قرمز و شیرین، داد سخن سر ندهد. یک دفعه می بینید هندوانه بریده شد و آبروی شما پریده شد!
4 ـ تفال درست و حسابی: بعضی ها ـ سوای برخی مجریان رادیو و تلویزیون ـ قبل از تفال زدن به دیوان حافظ، یک شعر مناسبی را انتخاب می کنند و لای صفحه اش یک چیزی می گذارند که موقع تفال زدن، همان را بیاورند و بخوانند. این کار الان دیگر کهنه شده است و اگر اطرافیان شما متوجه این عمل بشوند، ممکن است فال حافظ خیلی به آنها نچسبد و آن را جدی نگیرند. پس بیایید شب یلدا به خواجه شیراز رحم کنید!.... به حافظ اعتماد کنید و هر چه گفت، همان را بخوانید. ممیزی در همه جا لازم نیست. حتی اگر بزرگ خانواده قصد ارشاد داشته باشد.
شرق : چرا «شب یلدا» درازترین شب سال است؟ (با ذکر فرمول)
سهکیلو انار از قرار هر کیلو 3000تومان = 9000تومان
پنجکیلو هندوانه از قرار هر کیلو 3000تومان = 15000تومان
سهکیلو پرتقال کیلویی 3500تومان و دوکیلو سیب کیلویی 2500تومان و یککیلو کیوی 2600تومان و یککیلو انگور 3000تومان و دوکیلو موز 6000تومان و نیمکیلو انجیر 8500تومان و دوکیلو آجیل صدهزارتومان و نیمکیلو میوه خشک 10هزارتومان و دوکیلو شیرینی 26هزارتومان را هم میگذاریم سر سفره. این از تجملات. اما شام چی داریم؟ شام را هم اگر با مرغ و برنج و روغن و یهذره زعفران و سالاد و نوشابه و ماست و اینا (بههرحال یکشب ولخرجی عیبی ندارد دیگر) برای پنجنفر در نظر میگیریم 40هزارتومان. با یک دودوتا چهارتا متوجه میشویم برگزاری سوروسات جشن «شب یلدا» برای یک خانواده پنجنفره میشود 244هزارو600تومان.
حالا پایه حقوق ماهانه چقدر است؟ آفرین. 487هزارو125تومان. پس یکشبه نصف حقوق ماهانه خورده میشود.
از طرفی حداقل دستمزد طبق فرموده وزارت کار هر یک ساعت کار 2768تومان است. پس در «شب یلدا» هرکدام از اعضای خانواده چیزی که میخورند برابر است با 20ساعت کارکردن پدر خانواده و اگر پدر بندهخدا، بخواهد یک شب یلدا را آبرومند برگزار کند باید نزدیک 90 ساعت یعنی چهار شبانهروز یا دوهفته (13روز کار عادی روزی هفتساعت) مثل پدر کار کند و دقیقا در همین لحظه است که پدر خانواده درازبهدراز میافتد و دقیقا به همین خاطر است که میگویند «شب یلدا» درازترین شب سال است چون پدران زیادی در این شب، دراز میشوند. حالا هم تا خودمان دراز نشدهایم بهتر است مطلب را کوتاه کنیم.
تهران امروز : سلطان شش ماهه
هفده متر و نیم طول و دو متر و هشتاد سانتیمتر عرض داشت دقیقا چهل و نه متر بود.پدرم همیشه می گفت آدم وقتی چیزی می خرد دلش باید به یک چیزش خوش باشد.من هم دلم به یک چیز این خانه خوش بود، واقع شدنش در محله ای بسیار خوب و به قول امروزیها،های کلاس!
در آشپزخانه که فرضا برای خوردن چای مینشستم حس می کردم که لوکوموتیو رانم.واقعا شبیه به قطار بود و زیر هم کف بودنش هم این مسئله را تشدید می کرد،گاهی فکر می کردم که دارم از تونل رد می شوم.به خاطر سختی هایش این خانه را فروختم.خانه داشته باشی اما نتوانی با خیال راحت دستشویی بروی یا زیر شلواریات را عوض کنی. تمام حرکات آدم برای همه اهل خانه علنی میشد.
زمانی بود که وقتی چیزی را می فروختی ، در فاصلهای که خریدار دست می کرد تا از جیب یا کیفش یا نهایتا با برداشت از حساب بانکی اش مبلغ معامله را بپردازد مورد معامله گران می شد.به فاصله یک روز خانه ای در باغ خودم یعنی«محله باغ فیض» معامله کردم که بیست متر بزرگتر بود و خوشنقشه،که توانست بعدها مشکل زیر شلواری و دست شویی و بقیه مسائل را مرتفع کند.خریدار قطار تا خانه را تحویل نمیگرفت بقیه پول را نمی داد و فروشنده خانه باغ فیض هم تا بقیه پول را نمیگرفت خانه را تحویل نمیداد.
مانده بودم سرگردان و شدیدا بلاتکلیف.دوستی داشتم که چند برج در تهران داشت و میدانست که من تا سر برج با چه شرایطی خودم را میرسانم.تماسی داشتیم که متوجه شرایطم شد.آمد دنبالم و چند جای خوب شهر را با ماشینش رفتیم و نشانم داد که؛ اینجا ده واحد است و دو سه واحدش خالی است...اینجا واحد های بزرگی دارد که دو واحد دویست و هشتاد متری اش خالی است...این یکی هم...
نزدیک میدان فاطمی یکی از واحدهای دویست و هشتاد متری را مناسب شرایط موقتم دیدم و اسباب کشی کردم و آمدم . تا شش ماه آنجا ساکن بودم.حیاطش پر از درخت بود و بسیار شیک و قشنگ و نمای خوبی هم داشت.ماشین شتر گاو پلنگی داشتم که مردم به اختصار به آن پی کِی میگفتند که بعدها وجه تسمیهاش را متوجه شدم.در ریموت داشت و هر بار که از سر کار بر میگشتم حالی به من دست میداد با این ریموت و آن حیاط و نمای چشم نواز خانه و غیره که وصفش در این مختصر نمیگنجد. رفتگر زحمتکش محل هم غالبا در همین مواقع سر و کله اش پیدا میشد.
من هم با داشتن این خانه آن هم با آن شرایط ایده آل مجبور بودم چیزی به او بدهم که متناسب باشد،خودتان حساب کنید که هر بار چقدر می شود!از میوه فروش محل جرئت پرسیدن قیمت میوه ها را نداشتم.یکبار که این جرئت را پیدا کردم،گفت:حاج آقا شما دیگه چرا!؟ غذای آماده قرار بود با سرویس رایگان به در خانه بیاید.اما نه هر خانه ای،وقتی خرمالوهای درخت خرمالو از بیرون خانه پیدا باشد فرق میکند این جریان.
شارژ ساختمان اگر یک روز فراموش میشد،مسئول ساختمان چنان نگاهی به من می کرد که میشد درباره اش یک رمان نوشت!ماجرای دست و دلبازی های شش ماهه آن روزهایم داستانی دارد. سلطانی شده بودیم برای خودمان!
کیهان : کار (گفت و شنود)
گفت: مگر دولت قول نداده بود که با گرانی و تورم مقابله کند؟
گفتم: هم دولت کنونی و هم دولت قبلی قول مبارزه با گرانی و تورم را داده بودند.
گفت: ولی هیچکدامشان این قول و قرارها را جدی نگرفتند.
گفتم: حاشیهسازان دولت قبلی در 2 سال آخر عمر دولت، بیشترین وقت و امکانات را صرف بحث درباره مکتب ایرانی و همایشهای آنچنانی کردند و حاشیهسازان دولت کنونی هم بیشترین وقت و امکانات خود را صرف جابهجایی نیروها و جایگزینی هواداران حزبی خود کردهاند.
گفت: پس انتظارات مردم چه میشود؟!
گفتم: طرف میگفت؛ میدانید چرا بنده حافظ را بیشتراز سعدی دوست دارم؟ چون سعدی میگوید «برو کار میکن مگو چیست کار» ولی حافظ میفرماید «بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین».
حمایت : تلفیق مدرنیته و سنت در فوتبال !
با نزدیک شدن به جام جهانی فوتبال و بالا رفتن تب فوتبال در دنیا، مسئولان ورزش ما در حال توزیع گسترده انواع پاشویه های سنتی و مدرن هستند که لااقل کمی تب بریز و بپاش های برخی آقایان را پائین بیاوردند. چون کار ما که حساب و کتاب ندارد. همین طوری قیمت مسکن در تهران 3 برابر سانفرانسیکو است، اگر قیمت بازیکنان هم با همین شیب ملایم بالا برود، می ترسیم چند وقت دیگر، فرانک ریبه ری و رونالدو و سایر دوستان هم سر از مس کرمان و فولاد خوزستان در بیاوردند!
هر چند ما گوشمان از این بگیر و ببند ها و تهدید به خصوصی سازی ورزش و قطع بودجه دولتی و ... پر است ولی این بار ظاهراً کفگیر به ته ماهیتابه خورده وگرنه بریز و بپاش در پای این دلاوران مستطیل سبز شوخی بردار نیست. از سوی دیگر به دلایل نا معلوم یا شاید هم پخش تبلیغات جذاب از سوی صدا و سیما، مردم دیگر تمایلی به حضور در ورزشگاه ها و تماشای بازی ها از نزدیک ندارند.
علی ای حال اگر ریا نباشد به منظور پویایی فوتبال در مملکت چند راهکار ارائه کنم:
الف) تغییر ظرفیت ورزشگاه ها: به نظر یکی از دلایل عدم استقبال از فوتبال در ورزشگاه ها، ظرفیت بالای ورزشگاه ها است. شما تصور بفرمائید اگر هواپیما هم 2000 تا صندلی داشته باشد، دیگر مسافرت هوایی لوث می شود. پیشنهاد می شود ظرفیت ورزشگاه ها کم شود، در عوض کیفیت تجهیزات را بالا ببریم. به کار گیری صندلی های مفروش، توزیع پتو، تعبیه وسایل گرمای زای پرتابل( قابل حمل) و ... نیز باعث استقبال تماشاگران می شود.
ب) استفاده از فن آوری: امروزه استفاده از فن آوری از فروش هندوانه شب چله با وانت بار دیده می شود تا اعزام موجود زنده و غیر زنده به فضا. فلذا نصب میکروفن روی صندلی ها جهت برقراری ارتباط سازنده با بازیکنان کم کار و احیاناً احوال پرسی با اقوام سببی و نسبی داور، تجهیز ورزشگاه ها به اینترنت پر سرعت می تواند در جذب تماشاگر به ورزشگاه موثر باشد.
پ) دور هم بودن: ما ایرانی ها از هر بهانه ای برای دور هم بودن استفاده می کنیم. چطور برای سیزده بدر یا شب چله، آب دستمان باشد زمین می گذاریم و بساط دور هم نشینی را فراهم می کنیم. در این خصوص هم شرایطی فراهم شود تا فوتبال بهانه ای برای دور هم نشینی تلقی شود، وگرنه خرمایی که فوتبالیست های این دوره و زمانه می خوردند، قدیمی ها با هسته اش تیله بازی می کردند! موفق باشید...
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد