روزنامه خندان

بفرمایید آب قند!

طنز در روزنامه های کشور کم پیدا می شود و این یعنی روزنامه ها کم لبخند می‌زنند و آنها که روزنامه می‌خوانند هم به تبعیت از رسانه محبوب شان کمتر می خندند. حکمت ستون روزنامه خندان، در این است که طنز همه روزنامه های کشور را جمع کنیم و در جام جم آنلاین برسانیم به دست تان تا هر صبح، دستکم در اینترنت گردی روزانه، لبخندی روی لب تان بنشیند.
کد خبر: ۶۳۷۱۰۷
بفرمایید آب قند!

جام جم: عروسی مسموم!

من نمی‌دانم چه اشکال دارد که هرازگاهی هم راجع به برخی خبرها و اتفاقات اجتماعی چیزی بنویسیم. حتما نباید هی سیاسی بنویسیم که خوف و خطر چاپ نشدن هم بر آن مترتب باشد!

مثلا شما همین خبر مربوط به یک عروسی را که باعث شده تا پای آتش نشانی هم به میان کشیده شود، ملاحظه بفرمایید. شما تا به حال می دانستید که آتش نشانی هم دبیرخانه دارد و تازه دبیرخانه اش سخنگو هم دارد؟... خب الان با خواندن خبر زیر، کلی بر معلومات و اطلاعات شما افزوده می شود.

خبر وارده: «سخنگوی دبیرخانه آتش نشانی کلانشهرهای کشور از حادثه گازگرفتگی در یک مراسم عروسی در شهر تبریز و مسموم شدن 18 نفر از مهمانان با گاز منواکسیدکربن خبر داد.» ـ به نقل از جراید دارای گاز

از قرار معلوم، در بخش بانوان یک تالار عروسی حدود 150 مهمان حضور داشتند که پس از ساعتی به آنها احساس خواب آلودگی و بیهوشی دست می دهد و کارکنان تالار با مشاهده این وضع، با سامانه 125 تماس می گیرند و می گویند: کمک!...

آتش نشانان بلافاصله در محل حاضر می شوند و مهمانان را از سالن خارج می کنند. 18 نفر هم که حال عمومی آنها رضایت بخش نبوده، به مراکز درمانی منتقل می شوند. با بررسی کارشناسان مشخص می شود که دودکش بخاری از محل خود خارج شده است.

واقعا که کار برخی از کارشناسان هم خیلی سخت است. خیلی دقت و ظرافت می خواهد؛ وگرنه چرا آن 150 نفر مهمان و بدتر از همه، مسئولان و کارکنان آن تالار متوجه انتشار گاز و علت آن نشده اند؟... بگذریم.

بسته پیشنهادی: بالاخره همه ما یک روزی باید برویم مجلس عروسی؛ فلذا خیلی لازم است که مراقب سلامتی خود و گازگرفتگی اطرافیان خود باشیم. از این رو بیان نکاتی چند، خالی از لطف نمی باشد. علی الخصوص برای عروس و داماد که در شب حساسی به سر می برند و هرگونه گازگرفتگی، می تواند موجب بروز اختلال در روند مراسم گردد. پس خواهش می کنم عنایت لازم را بفرمایید:

1 ـ کسب اطمینان: هنگام حضور در مراسم عروسی، حتی الامکان از سفت بودن لوله بخاری محل در جای خود مطمئن شوید. این مطلب شامل خانواده هر دو طرف می شود. این طور نباشد که خانواده عروس به هوای خانواده داماد باشد و بالعکس، خانواده داماد به هوای خانواده عروس. این وسط، لوله بخاری هم پا در هوا!

2 ـ درج در کارت: از آنجا که انتشار خبرهایی از این دست(یعنی گارگرفتگی در عروسی) می تواند موجبات نگرانی و احساس ناامنی هموطنان عزیز ما را فراهم آورد؛ لهذا اشکالی ندارد اگر از حالا در پایین کارت های عروسی، حتما این جمله درج شود که: «این محل مجهز به وسایل ایمنی لازم جهت جلوگیری از هرگونه گارگرفتگی لازم می باشد.»(به نظرم، کلمه لازم دوم، لازم نمی باشد. خودتان حذفش کنید. ممنون.)

کیهان: تی‌تاپ !

گفت: در توافقنامه ژنو قرار بود 7 میلیارد دلار از درآمد 100میلیارد دلاری ایران که بلوکه شده بود را آزاد کنند.

گفت: در توافقنامه ژنو قرار بود 7 میلیارد دلار از درآمد 100میلیارد دلاری ایران که بلوکه شده بود را آزاد کنند.

گفتم: عجب دزدهای پررویی هستند، صد میلیارد دلار پول نفت ما را بلوکه کرده‌اند و حالا می‌خواهند 7 میلیارد دلار آن را به عنوان «امتیاز»! پس بدهند!

گفت: تازه در توافق اخیر اعلام شده که 4/2 میلیارد دلار را، آن‌هم در 8 قسط پس خواهند داد!

گفتم: چه عرض کنم؟! بی‌پدر و مادرها، «لپ‌تاپ‌» دزدیده‌اند و به جای اون «تی‌تاپ» تحویل میدن!

تهران امروز: همیشه رد شدی از خط قرمز

توکه هر روز در حال هجومی

واسه تشویش اذهان عمومی

تو که هرگز نرفتی تو پرانتز

همیشه رد شدی از خط قرمز

اگه ماشینا فرسوده‌س تو ننویس

هوای شهر آلوده‌س تو ننویس

اگه نرخ دلار بالاست به توچه؟

دلارا دست دلالاست به تو چه؟

اگه هرکس که شد مسئول کاری

فقط سهم خودش رو خواست به تو چه؟

سر تقسیم پست و شوق خدمت

اگه صلحه اگه دعواست به تو چه؟

چی کار داری به دعوای جناحی؟

جناح چپ جناح راست به تو چه؟

خدای عده‌ای خرماست، باشه

اگه دعوا سر حلواست به تو چه؟

خبر تلخه، ولی شیرینه خرما

عجب خوشمزه و رنگینه حلوا!

چه خوبه حرفای شیرین شنفتن

دهن شیرین می‌شه با حلوا گفتن

آره این‌جور نوشتن خوبه الان

نمی‌شه باعث تشویش اذهان

اگه ریگی به کفش اون قلم نیس

خبرها رو یه جور دیگه بنویس

که بی‌دلواپسی باشه خبرها

شبیه بیست و سی باشه خبرها

که می‌گه: تو اروپا اعتصابه

همه‌ش بحرانه، اوضاعش خرابه

همه تو چنگ بی‌پولی اسیرن

همه از گشنگی دارن می‌میرن

مدارس تعطیله، بازار بسته‌س

دلار و پوند و یورو، ورشکسته‌س

می‌گه: این دوره جام جهانی

فقط با ماست شانس قهرمانی

یه جوری خالی می‌بنده تو اخبار

«مسی» شاگرد «اکبرپوره» انگار

خبرهای خوش از فوتبال می‌ده

به اذهان عمومی حال می‌ده

برای طنز، تو این هیر و ویری

باید از بیست و سی الگو بگیری

می‌خوام شیرین باشه شعرت مث قند

که اذهان عمومی، خیلی می‌خند

قانون: مصارف داخلی نشست‌ ژنو

یکی از محسنات مذاکرات ژنو این است که تعبیرهای متفاوتی دارد؛ مثلا آمریکایی‌ها یکسری برداشت‌ها از این مذاکرات دارند که به گفته کارشناسان ایرانی تنها در آمریکا مصرف داخلی دارد، یکسری برداشت‌ها هم هست که ما داریم و به گفته کارشناسان آمریکایی در ایران مصرف داخلی دارد. اینطور که معلوم است دو طرف مذاکره در این نشست‌ها اصلا متوجه حرف‌های همدیگر نمی‌شوند، فقط گهگداری از روی اعتماد و برای مصرف داخلی، با تکان دادن سر حرف‌های طرف دیگر را تایید می‌کنند که روند مذاکرات مثبت به‌نظر برسد.

 سکانس اول: داخلی – روز - نشست

عراقچی با لبخند وارد جلسه می‌شود و تمام پیش‌شرط‌هایش را می‌گذارد روی میز؛ اشتون قصد ناخنک زدن به پیش‌شرط‌های نماینده ایران را دارد که ظریف محکم می‌زند روی دستش. اشتون لبخند رضایت‌آمیزی می‌زند.

عراقچی: آقای ظریف بفرمایید...3، 2، 1 .... ضبط می‌شه.

ظریف: ببینید دوستان، سعی نکنید به واسطه حضور خانم اشتون از ما امتیاز بگیرید، ما گول این بازی‌ها رو نمی‌خوریم. به قول شاعر: نخوردیم نون گندم اما دیدیم دست مردم.

اشتون: احسنت احسنت!

ظریف: دیگه ظاهر و باطن.

اشتون: البته ما هم از اون خونواده‌هاش نیستیم که هر چی شما گفتین بگیم چشم هانی و دست و دلمون بلرزه. ما سر سفره پدر و مادرمون بزرگ شدیم.

عراقچی: آره جون عمه‌ات!

اشتون: بیا به عمه‌های هم احترام بذاریم.

عراقچی: کات، دوربین‌ها خاموش ... دوستان در اختیار خودشون باشن.

ظریف: آخیش ... خب چطوری اَشی؟

اشتون: خوبم، تو چطوری؟

ظریف: قربانت ... حالا واقعا تو سر سفره پدر و مادرت بزرگ شدی؟

اشتون: نه بابا، اون واسه مصرف داخلی بود.

سکانس دوم: داخلی – روز – سر پا

ظریف به محض نشستن می‌گوید:

Wish you and your family condolence to Bozorgvaretan father died and width

They pray to God for forgiveness and patience Jamil and reward you and other survivors Jazyl Khahanam

کری خطاب به اشتون: چی می‌گه؟

اشتون: والا من انگلیسیم در این حد خوب نیست، ولی سعی کن این موضوع رو نفهمن.

کری خودش را می‌زند به فهمیدن و خطاب به ظریف می‌گوید: کاملا باهات موافقم، اتفاقا منم همینو می‌خواستم بگم.

سکانس سوم: شب – داخلی – وضعیت مبهم

ظریف: ما با صبر جمیل و بدون ان قلت در مذاکرات شرکت می‌کنیم. اما اگر لحظه ای حس کنیم که اظهارات شما همه مصداق جعجعه ولا اَریطحنا است و جز یضرب لمن یعد ولایفی صدای دیگری ازش به گوش نرسه، ثمره این مذاکرات از حیز انتفاع ساقط میشه.

کری :O

مرحوم دهخدا :|

آریانپور :/

مرحوم معین:v

سکانس چهارم: روز – داخلی – در حالت خاک

کری: مذاکره کردن با شما هیچ فایده‌ای نداره

ظریف: کاملا موافقم، شما هیچی از مذاکره نمی‌فهمید.

کری: خوشحالم که به یه نتیجه‌ مشترکی رسیدیم.

ظریف: ما هم همینطور!

کری: بریم یه عکس بگیریم؟

ظریف: حتما؛ بریم دوش بگیریم.

آرمان: بفرمایید آب قند!

خواب بودم که متوجه شدم از پشت دیوار اتاقم صدای پا میاد، از جام کمی‌بلند شدم و گفتم«اونجا کیه؟ من از تاریکی می‌ترسم، پس جسارتا پشت دیوار کیه؟!» سایه جواب داد«هیشکی!» بلند گفتم «آخه سایه ات رو من می‌بینم!» سایه مورد نظر جواب داد «شاید خواب می‌بینی!؟» پس از گفتن این جمله ناگهان آقای حقیقت‌پور نماینده مجلس وارد خوابم شد و گفت «چرا با وجود هفتاد و دو میلیون جمعیت، ستاد هدفمندی یارانه‌ها به هشتاد میلیون نفر یارانه می‌دهد؟!».

درحالیکه قند داخل آب را هم می‌زدم رو به ایشان گفتم «شما خودتون رو ناراحت نکنید، انسان جایز الخطاست، بفرمایید آب قند» آقای حقیقت پور نصف لیوان آب قند را سر کشید و گفت «از آقای فرزین بعیده همچین اشتباهی!» گفتم «خدا رحمتش کنه، خودش رو نمی‌دونم اما آقازاده‌اش تا دلتون بخواد ترجمه آلمانی به فارسی رو اشتباه انجام می‌داد» آقای حقیقت پور با تعجب نگاهم کرد و گفت «اشتباه گرفتی، آقای فرزین رئیس ستاد هدفمندی یارانه‌ها رو می‌گم!» جواب دادم« آهان... اون آقای فرزین، خب احتمالا ایشان قصد رقابت با آقای محصولی در علم ریاضیات را داشته‌اند» حقیقت‌پور در حالی که ته لیوان آب قند را می‌خورد، پرسید «چرا مهمل می‌بافی؟! یعنی چی؟».

گفتم «دوستان توانسته بودند به درجه‌ای از فیلسوفی برسند که با کشف یک فرمول چندین کیلومتر یافته‌های علم ریاضیات را جابه‌جا کنند، براساس این فرمول شما هر چیزی را در هر چیز ضرب، جمع، تقسیم یا کسر کنید، نتیجه همان چیزی می‌شود که دلتان می‌خواهد بشود!» نماینده مذکور سری تکان داد و گفت «عجب! مثالی هم برای حرفت داری؟».

سرم را به نشانه تایید تکان دادم و گفتم «ببینید چند سال پیش آقای محصولی در شرایطی که دلار هنوز هزار تومان بود گفتند اگر هر ایرانی بتواند روزی یک دلار درآمد داشته باشد، در پایان ماه 120 هزار تومان درآمد دارد» پس از گفتن این جمله پیرمردی که خودش را ارشمیدس معرفی کرد وارد خوابم شد و پرسید «دیکایولوژیا، افق از کدوم طرفه؟» جواب دادم «انتهای راهرو، اتاق سمت چپ!» بعد از رفتن پیرمرد، آقای حقیقت پور مجددا پرسید «چه فرمول باحالی، این میزان فیلسوفی فقط محدود به ریاضیات بود؟» از جام بلند شدم و گفتم «نخیر! در احتمالات هم ما توانستیم خیلی مرزها را در نوردیم، خیلی از دست نیافتنی ترین‌ها را دم دستی کنیم، به طور مثال آقای مشایی چند سال پیش مصاحبه‌ای انجام دادند و گفتند که آمریکا امروز بر سر یک چهارراه قرار دارد و فقط دو راه پیش رویش است!» آقای حقیقت پور از جایش بلند شد و گفت «خدای من، باورم نمیشه!» جواب دادم «هیچکس اول باورش نمی‌شد، به نظرم فیلسوف شدن فقط محدود به نبوغ آدم‌ها نمیشه، امکانات هم مهمه، اگر آقای مشایی آنقدر سفر خارجی نمی‌رفتند، یه نظر شما به این درجه علمی ‌می‌رسیدند؟» در حال گفتن این جمله بودم که پیرمرد دیگری که خودش را مارکوف معرفی کرد، سراغ افق را گرفت که انتهای راهرو سمت چپ را با دست به ایشان نشان دادم و از خواب پریدم!

شرق: همه در معرضیم

رییس مرکز انتظامی پلیس پیشگیری نیروی انتظامی نحوه ارایه و توزیع تجهیزات دفاع‌شخصی را تشریح کرد. وی گفت: «تجهیزات دفاع‌شخصی، مثل شوکر و اسپری (و احتمالا اسلحه)، تنها به گروه‌های هدفی که در معرض تهدید هستند، همچون طلافروشی‌ها، تعلق می‌گیرد.»

1- از هر 10نفر آدم دوروبر ما، تا حالا چندنفرشان در خیابان مورد تهدید قرار گرفته و مالباخته شده‌اند. پس ثابت شد ما شهروندان «گروه‌های هدف در معرض تهدید» هستیم.

2- از طرفی از هر 10نفر، 9نفر در حال فروختن سکه‌های طلایشان برای دادن اجاره‌خانه، مهریه یا خرج دکتر هستند. پس ثابت شد ما شهروندان همه «طلافروش» هستیم و ما طلافروش‌ها «در معرض تهدید» هستیم.

3- از طرفی همه ما در خیابان رانندگی می‌کنیم و ممکن است از یکی سبقت بگیریم و او شاکی شود و بنگ. پس همه کسانی که سوار ماشین می‌شوند «در معرض تهدید» هستند.

4- همچنین همه ما یا نمی‌توانیم با ماشین‌های موجود ترمز کنیم و می‌افتیم تو دره یا نمی‌توانند با این ماشین‌ها ترمز کنند و می‌زنند به ما یا مثل اتوبوس‌های مونتاژی، می‌سوزیم و تمام. پس ثابت شد سوار و پیاده ندارد و همه «گروه هدف» هستیم.

5- چه‌کسی یک چاه زپرتی بکند، چه بابک زنجانی باشد و بخواهد ایران‌زمین را کلا حفاری کند، این احتمال که خانه همسایه‌ها فروبریزد هست. پس ما «ریزش بالقوه» هستیم که با حفاری «ریخته بالفعل» می‌شویم و «در معرض تهدید» قرار می‌گیریم.

6- همچنین از هر 10کودک دوروبر ما، تا حالا چند‌نفرشان در خیابان و خانه مورد تهدید قرار گرفته‌ و کتک مفصلی خورده‌اند. پس ثابت شد کودکان نیز «گروه هدف» هستند.

نتیجه:پس ثابت شد همه در معرض تهدید هستیم و باید تجهیزات دفاع‌شخصی داشته باشیم، چون همه در معرضیم.

قدس : مش غضنفر و سامانه دوچرخه

یَکسالی مِره که هَم هَرروز از سَرِ میلانِما رَد مُرُم، ای ایسگایِ چَرخ رِ مِبینُم که یَک عالَم چَرخ توش لوکّه رِفته یُ دَرِشَم قُلفه.

چَنروز جولوتَرا که واز از هَمونجه رَد مِرفتُم ناسَن دیدُم یَکدِنه از چَرخایِ تو ایسگایِ نیستِگُ یَک یَرِگه ای یَک خُردو جولوتر از مو سِوارِ هَمو چَرخ زَرده یُ دِره لِنگَک مِزِنه یُ مِره. اولِش فِکِر کِردُم یَرِگه دزده یُ چَرخ رِ دزدیده، بِرِیِهَمی دُویدُم دنبالسَرِشُ پَسِ کِلَّش رِ گیرفتُمُ از رو چَرخ کِشالِش دادُم پایین. وَختی افتادُ لنگِش پوسمال رَفت، وَرخواست یَخَنُمِ گیریفتُ گفتِگ مَگِر مَرَض دِری که اِنداختیم به زِمین؟ گفتُم تو مَرَض دِری که آمَدی ای چَرخ که مالِ شهردِریمایِ دزدیدیُ دِری دَر مِری. گفتِگ پَخمه! دزد باباکُلونِته! مو پولِ کرایه ای چَرخ رِ دادُمُ حالایَم دِرُم حالِش رِ مُبُرُم. واچُرتیدُمُ گفتُم مَگِر ای ایسگاها راه افتاده که به تو چَرخ دِدَن؟ گفتِگ ها یَره! یَکماهی مِره که راشا اِنداختنُ هیچکیَم خِبردار نِرَفته.

حالا مو یِ مَش غضنفر موندُم چیجوریه که بِرِیِ افتتاحِ طرحایِ اَلَکیُ بی مصرفی که به شهر انجام مِگیره یَک عالَم تبلیغاتُ اطلاع رِسونی مُکُنَن، بعد اووَخت بِرِیِ افتتاحِ یَک طرح به ای مَقبولی که هَم تارافیکُ ناشوریِ هوا رِ کَم مُکُنه یُ هَم سرانه ورزشُ سلامتِ شهروندا رِ زیات مُکُنه، هَم یَک خُردویَم تو شهرِما اطلاع رِسونی نِرَفته؟

حمایت : تغییر قواعد بازی در شهر آورد بعدی!

این ماجرای شهر آورد و گل نزدن بازیکنان میلیاردی هم برای خودش سریالی شده است. ملت دو کیلو تخمه می خرند و با اهل و عیال و سایر اقوام پای جعبه جادویی، 90 دقیقه حرص می خوردند و پوست تخمه را روی در و دیوار می پاشند، دست آخر هم مربیان به موقیعت های نداشته و خلق نشده می بالند.

هر چند در این دوره زمانه ارائه نظرات کارشناسی و تحلیلی نیاز به سواد و تخصص آن چنانی ندارد و هر کس با یک دست کت و شلوار و یک دستگاه لپ تپ می تواند فراتر از دیپلمش حتی در رسانه ملی، به عنوان کارشناس اظهار فضل کند، ولی ما استثنائاً در زمینه فوتبال چند عکس ورزشی و مختصر تجاربی داریم و اگر در سطح بین المللی، ملی، استانی، شهرستانی، باشگاهی، آموزشگاهی و حتی رقابت های بین کلاسی دهه فجر دستی بر آتش نداشته ایم ولی لااقل خاکستر گل کوچیک محلات را لمس کرده ایم. فلذا عیار رهنمود هایمان وقتی از جنس فوتبال باشد، تومنی هفت صنار با سایر عرایض مان توفیر دارد.

 به همین منظور در راستای آب کردن یخ فوتبال علی اصغری که هر از گاهی تحت عنوان شهر آورد بزرگ پایتخت، به خلق الله قالب می شود، نکاتی ایراد می کنیم:

 الف) دعوت از تیم گل بال: هر چند رسم شده قبل از شهرآورد دوستان انجمن کوچولو ها، شمه ای از فوتبال را به نمایش می گذارند ولی پیشنهاد می شود قبل از این مسابقه یا بین دو نیمه بر و بچه های تیم گل بال بیایند و با چشم دل، چند گل به این دروازه های 7 متری بزنند تا شاید چشم برخی بازیکنان میلیاردی به جمال دروازه ها روشن شود.

ب) تغییر ساختار: معمولاً در فوتبال رسم است برخی کشور های صاحب سبک، یک سیستم جدید را در فوتبال ارائه می کنند؛ بعد فیفا با توجه به کارآیی سیستم آن را می پذیرد. نظیر تغییر امتیاز هر بازی از  دو به سه یا نصب دوربین روی دروازه ها و ... پیشنهاد می شود به منظور احترام به تماشاگران میلیونی، در بازی های مهم و حیثیتی نظیر شهر آورد، ابعاد دروازه ها را کمی بزرگتر کنند تا شاید یکی از آن توپ هایی که سمت باقالی ها می رود، داخل دروازه برود!

پ) توجیه بازیکنان و مربیان: قبل از بازی به مربیان و بازیکنان تاکید کنند که به مالکیت توپ، شوت به سمت دروازه، حرکات ورزش های رزمی، حمله به سمت داور و فریاد کشیدن و سایر موارد جنبی، هیچ امتیازی تعلق نمی گیرد و کمافی السابق تیمی برنده است که توپ را وارد دروازه حریف کند!

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
نرگس حسین پور
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۰۵ - ۱۳۹۲/۱۰/۳۰
۰
۰
سلام لطفا نام نویسنده مطالب را هم درج نماییدمتشكرم.

نیازمندی ها