بله، منظور ما حادثه آتشسوزی در خیابان جمهوری تهران است. در یک تولیدی لباس در طبقه پنجم یک ساختمان. حادثه تلخی که منجر به واکنش رئیسجمهور، مجلس، مدیریت شهری، شورای شهر و افکار عمومی شد و هنوز نیز خبرساز است و شورای شهر تهران، کمیتهای را برای بررسی این حادثه تشکیل داده است. باشد که بجز نردبان قدبلند، مقصرهای احتمالی دیگر هم اگر وجود دارند، شناسایی شوند. اگرهم وجود ندارند که هیچی.
درست است که تلخی حادثه، همه را تحت تاثیر قرار میدهد، اما بررسی ابعاد و عوامل این اتفاق را باید به کمیته تحقیق و بررسیهای کارشناسانه آنها واگذار کرد.
در غیر این صورت، هر کسی ممکن است یک نظری بدهد. یکی نردبان اول را با تمام سیستم پیچیده کامپیوتریاش مقصر اعلام کند که باز نشده است؛ حال آن که عدهای دیگر میگویند که ماشین حامل دومین نردبان مخصوص نجات،20 تا 30 ثانیه بعد از خودروی اول در محل حاضر بوده است.
یک عده معترضند که لااقل تشک نجات را پهن میکردند که اگر افتادند، داخل آن بیفتند و جان خود را از دست ندهند اما عدهای دیگر میگویند که به خاطر عرض کم پیادهرو، وجود درختان و موتورسیکلت ها و ازدحام مردم، عملیاتی شدن تشک نجات، به این آسانیها که میگویند، نبوده است. جدا از این که تقریبا چهار تا 4.5 دقیقه زمان لازم هست تا تشک نامبرده توسط پمپ باد شود.
عدهای معتقدند که با همین نردبان نجات، جان پنج نفر از هفت نفر گیر افتاده در آتش را نجات دادهاند و اگر آن دو نفر عزیز از دست رفته نیز دچار هول و هراس و استرس و اضطراب نمیشدند و بر لبه فرسوده پنجره نمیایستادند، تا لحظاتی بعدش در زمره نجاتیافتگان بودند و کاش این گونه بود.
نتیجهگیری لازم: همچنان که ملاحظه فرمودید، خیلی زود نمیشود قضاوت کرد. حتی در مقام همدردی که از اوجبواجبات تسلی دادن داغدیدگان است. به جای دادن هرگونه نظر یا بسته پیشنهادی سر خود، فقط به طرح چند سوال بسنده میکنیم و بس:
1ـ آیا نردبان اول در محل آتشنشانی و قبل از حرکت، امتحان نشده است؟ و آیا تشبیه آن به چرخ هواپیما و سپس ارائه این توضیح و توجیه که هواپیمای با آن عظمت هم گاهی چرخش باز نمیشود؛ جالب است؟.... اگر بله، دقیقا کجاش جالب است؟
2ـ آیا نمیشد قبل از حرکت ـ یا برای پرهیز از تأخیرـ همزمان با حرکت و در طول راه، اقدام به باد کردن تشک نجات کرد؟ بعید است که برخی تحریمها، ما را دچار کمبود باد کرده باشد. ما که هر شب فقط 30 ثانیه طول میکشد تا تشک خود را پهن کنیم. با این که خطر سقوط هم در کار نیست. مگر خطر غش کردن از بیخوابی و خستگی!
3ـ آیا نمیشود مسئولان زحمتکش آتشنشانی تهران که تاکنون با همین نردبان و تشک و غیرهشان، در طول سال گذشته، جان قریب به 1390 نفر را از آتشسوزی نجات دادهاند؛ با همان سعهصدر و بزرگواری که دارند، فقط بهخاطر باز نشدن نردبان اول، از مردم عذرخواهی میکردند که موقتا آبی روی آتش باشد؟... مگر نه این که آتشنشان هستند؟
4ـ آیا نمیشود برای جلوگیری از تکرار حوادث مشابه، بر صاحبان و مالکان ساختمانهای ناایمن سخت گرفت؟ مگر سقوط یکی از کارگران خانم، چنان که از عکسها و فیلمها برمیآید، به خاطر شکستن و در رفتن بخشی از نمای ساختمان و لبه شل و ول پنجره نبوده است؟... اگر نبوده است که هیچ، اما اگر بوده است، بیخود که هیچ!
رضا رفیع
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد