استقلال اما مثل اغلب تیمهای لیگ برتری روزهای پرفراز و نشیبی را سپری میکند و تیم قلعهنویی در اوج رقابت با رقبا دچار لغزش شده است. با حذف ناباورانه استقلال در جام حذفی نگاه نگران هواداران متعصب استقلال به بازیهای باقیمانده تیم محبوبشان در لیگ برتر دوخته شده، اما مشکلاتی که در نهایت به قیمت از دست رفتن اولین جام شد، موقعیت این تیم را در لیگ برتر هم بشدت تهدید میکند. منصور پورحیدری، عضو هیات مدیره باشگاه استقلال و کسی که نامش با تار و پود این باشگاه گره خورده در توضیح افت تدریجی استقلال به دلایل متعددی اشاره میکند. پورحیدری از مشکلات مالی و بیبرنامگی سازمان لیگ برای برگزاری مسابقات شکایت میکند، اما در نهایت سرمربی تیم ملی را به عنوان متهم اصلی این ماجرا معرفی میکند و برای امیر قلعهنویی سنگ تمام میگذارد.
استقلال در چهار بازی متوالی لیگ برتر برنده نشد و در جام حذفی هم به مس باخت. قبول دارید که تیم در شرایط بحرانی قرار دارد؟
نمیتوان گفت اوضاع بحرانی است، اما باید ببینیم چه مسائل و مشکلاتی چنین روزهایی را برای استقلال رقم زد.
چه مشکلاتی؟
یکی از مشکلات عمده ما درگیری بازیکنان کلیدی با اردوهای تیم ملی و غیبت گاه و بیگاه آنها در تمرینات باشگاهی بود. قبل از شروع لیگ هم کرش دستور داد بازیکنان ملیپوش دو هفته استراحت کنند و به همین دلیل بازیکنان ملیپوشان استقلال فرصت بدنسازی را از دست دادند. تیمیکه بخواهد با بازیکنان آماده لیگ را شروع کند، یک دوره شش تا هفت هفتهای میخواهد، اما استقلال در این دوره بازیکنان کلیدیاش را در اختیار نداشت و همین مساله روی عملکرد تیمیتاثیر منفی گذاشت. قلعهنویی معمولا در دوران بدنسازی حساسیت زیادی به خرج میدهد و روی آماده کردن بدنها تاکید میکند، اما امسال بنا به دلایلی که اشاره کردم نتوانست بازیکنانش را به مرز آمادگی برساند. از طرفی بازیکنانی هم که ابتدای فصل جذب کردیم، به موقع سر تمرینات حاضر نشدند و دوران بدنسازی را بدرستی طی نکردیم. این مسائل را وقتی کنار میانگین سنی نسبتا بالای بازیکنان قرار میدهیم، دلیل اصلی ناآمادگی استقلال در این فصل ناخودآگاه مشخص میشود. البته فشردگی مسابقات این فصل را هم نباید نادیده بگیریم. استقلال از یک طرف درگیر لیگ قهرمانان بود و از طرف دیگر باید در لیگ برتر هم انتظارات را برآورده میکرد. در این حین مسابقههای جام حذفی هم شروع شد و همین فشردگی رقابتها مصدومیت بازیکنان ما را به همراه داشت. استقلال میتوانست فینالیست جام حذفی شود اما مصدومیت بدموقع بازیکنان و فشردگی مسابقهها و ناآمادگی بدنی بازیکنان مانع شد.
تمام تیمهای مدعی کم و بیش با مشکلات مشابهی دست و پنجه نرم کردند اما کیفیتی که بروز میدهند به مراتب از استقلال بهتر است. عدهای محافظه کاری و احتیاط بیش از حد قلعهنویی را دلیل افت کیفیت بازیهای استقلال میدانند.
قلعهنویی بیشتر از یک ماه تمام بازیکنانش را در اختیار نداشته و با توجه به این مساله باز هم خوب نتیجه گرفته است. من معمولا قبل از تمرین با قلعهنویی صحبت میکنم و میدانم که او از شرایط فعلی استقلال راضی نیست. او مدام به من میگوید تیم از نظر بدنی با شرایط ایدهآلش فاصله زیادی دارد. من هم تصور میکنم فوتبالی که استقلال در این فصل ارائه میدهد با فوتبالی که همه از تیمهای قلعهنویی انتظار دارند فاصله دارد و در این فصل صرفا امتیاز گرفتهایم. الان هم که آقایان مدام میگویند لیگ باید تا بیستم فروردین به پایان برسد. ما از صعود تیم ملی به جام جهانی افتخار میکنیم، اما راهیابی تیم ملی به جام جهانی برایمان مشکل ساز شد و استقلال بیشتر از دیگر تیمهای لیگ برتری از این اتفاق لطمه خورد.
از برنامههای آماده سازی کرش برای تیم ملی انتقاد میکنید؟
برنامه کرش برای برگزاری لیگ برتر، تمام تیمها را تحت فشار قرار داده و متاسفانه مدیران فدراسیون فوتبال هم از روز اول به او اجازه دادهاند مطابق میلش برای لیگ برتر برنامهریزی کند. کرش صرفا به خودش فکر میکند و اصلا موقعیت باشگاهها را در نظر نمیگیرد. سازمان لیگ هم با اجبار و اصرار سرمربی تیم ملی برنامههای او را اجرا کرده، اما کرش باز هم راضی نشده و دنبال حرف و حدیث است. او ادعا میکند لیگ باید از این هم فشردهتر برگزار شود، اما خبری از برنامههای او نیست و این کارها برای کرش که در تیمهای بزرگ دنیا مربیگری کرده، خوب نیست. برنامههای او جز صدمه زدن به لیگ و بازیکن و مربی چیز دیگری ندارد. تیم ملی ما قبلا هم به جام جهانی صعود کرده، اما باشگاهها با چنین مشکلات و حرف و حدیثهایی دست به گریبان نبودهاند.
مشکل برنامههای کرش است یا سازمان لیگ در اجرای مسابقهها ضعیف عمل میکند؟
البته که سازمان لیگ هم بیگناه نیست، چون باید کار خودش را میکرد. سازمان لیگ باید با یک برنامهریزی و کار کارشناسی مسابقات را برگزار میکرد تا به بازیکنان فشار وارد نشود و مربیان هم در تنگنا قرار نگیرند. متاسفانه دوستان قصد دارند کرش را راضی کنند، در صورتی که اساسا لیگ است که تیم ملی منسجم را میسازد. حالا هم میگویند لیگ باید تا بیستم فروردین تمام شود و معلوم نیست چه بلایی بر سر بازیکنان خواهد آمد. اگر قرار باشد مسابقههای لیگ و جام حذفی با این فشردگی برگزار شود، مگر رمقی برای بازیکن ملیپوش میماند که در اردوی تیم ملی حاضر شود و دو ماه بعد در جام جهانی کیفیت قابل قبولی را بروز بدهد.
به نظر میرسد فشردگی مسابقات تنها دلیل افت کیفی بازیهای استقلال در این فصل نیست. فکر نمیکنید استقلال در بازار نقل و انتقالات هم ضعیف عمل کرد و تیم با جذب بازیکنان مورددار تضعیف شد؟
ما بر حسب توان مالی که داشتیم بازیکن جذب کردیم. این روزها یک بازیکن جوان حدود دو میلیارد تومان از باشگاهها طلب میکند که پرداخت چنین رقمهایی در توان باشگاه استقلال نیست. همین امسال باشگاه رقیب ما چند بازیکن جوان جذب کرد، اما میبینید که همین باشگاه با گرفتاریهای مالی دست و پنجه نرم میکند. ما از همان ابتدای فصل توان مالی نداشتیم تا بازیکن جوان و ستاره بگیریم و در حد بضاعتمان خرج کردیم. با این حال باز هم برای پرداخت قرارداد بازیکنان با مشکل مواجه شدهایم.
اما استقلال در پایان فصل یا بازیکن تمام شده جذب کرد یا بازیکنی که در حد و اندازههای استقلال نیست. مثلا احمد جمشیدیان که با جدایی نکونام و جباری هم در ترکیب قرار نمیگیرد یا مهدی نظری که در 25 هفته فقط یک گل به ثمر رسانده است.
بازیکنی مثل نظری خیلی برای ما زحمت کشیده، اما بازی کردن در تیمهای بزرگی مثل استقلال و پرسپولیس شرایط خاصی میطلبد. بازیکنی که نتواند با فضای اطراف تیمهای بزرگ کنار بیاید به مشکل برمیخورد. نظری اساسا بازیکن زحمتکشی است، اما قبول دارم که وقتی میخواهند عملکرد یک مهاجم را بررسی کنند به تعداد گلهای زده او نگاه میکنند. در مورد احمد جمشیدیان هم باید بگویم وقتی در ابتدای فصل از او تست پزشکی گرفتیم سالم بود، اما چند روز بعد بشدت مصدوم شد و هنوز هم با این مصدومیت دست و پنجه نرم میکند. با وجود تلاش تیم پزشکی مصدومیت او دائم عود میکند و نمیتواند به ترکیب اصلی برسد. درباره دیگر بازیکنان هم باید بگویم توان مالی باشگاه در همین حد بوده است.
بعد از جدایی جواد نکونام، استقلال درهیچ کدام از بازیهایش برنده نبوده. جدایی نکونام تا چه حد در عملکرد تیمی استقلال تاثیر داشته است؟
خیلی تلاش کردم جواد در استقلال بماند، اما او تصمیم گرفته بود برود و کسی هم جلودارش نبود. من و جواد چند جلسه با هم داشتیم اما هر بار بنا به دلایلی به جمع بندی نرسیدیم و در نهایت هم جدا شد. مسلما جدایی او و پژمان منتظری روی عملکرد تیم تاثیر منفی داشته و این واقعیت را نمیتوان کتمان کرد. همانطور که با رفتن مجتبی جباری در تنگنا قرار گرفتیم و فرهاد مجیدی هم شب خوابید و صبح بیدار شد گفت میخواهد از فوتبال خداحافظی کند.
به نظر میرسد قلعهنویی هم مدیریت سابق را ندارد. فکر نمیکنید در چنین شرایطی یک نفر باید بین قلعهنویی و بازیکنان وساطت کند؟
من بارها این کار را انجام دادهام. در همین مساله جواد نکونام، هیات مدیره باشگاه وظیفه گفتوگو با او را به من واگذار کرد. هم قلعهنویی و هم فتحاللهزاده به وجود جواد نیاز داشتند، اما او تصمیم گرفته بود که به هر شکل ممکن از استقلال جدا شود و برود. من معمولا بین مربی و بازیکن وساطت میکنم و الحق و انصاف هم قلعهنویی هیچ وقت روی مرا زمین نزده است. نمونهاش ماجرای لگد زدن آرش برهانی به کلمن و مشکلاتی بود که دیگر بازیکنان بهوجود آوردند. باور کنید کار کردن در تیم بزرگی مثل استقلال به حدی سنگین شده که گاهی مدیریت قلعهنویی هم جواب نمیدهد. البته امیر با مدیریت و هوش ذاتیاش تمام این مشکلات را از سر گذرانده و با اینکه چند بازیکن را از دست داده و چند بازیکن دیگر هم مصدوم شدهاند، تیمش را صدرنشین لیگ برتر کرده است.
منتقدان میگویند، قلعهنویی هم مثل اغلب مربیان ایرانی لیگ نتیجهگرا شده و به فوتبال تدافعی متوسل شده است. شما این نظریه را قبول دارید؟
با اینکه استقلال ناچار به سمت نتیجهگرایی رفته موافقم، اما اینکه استقلال به عمد دفاعی بازی میکند، قبول ندارم. اصولا فوتبال ما طی دو سه سال اخیر بشدت افت کرده و لیگ امسال هم در مقایسه با سالهای قبل از نظر کیفی دچار افت شده است. افت فوتبال باشگاهی ایران دلایل زیادی دارد، چون همه دنبال کسب نتیجه هستند و میخواهند پست و مقامشان را حفظ کنند. در تحلیل دلیل افت فوتبال باشگاهی ایران، فعلا به گفتن همین مسائل اکتفا میکنم، اما پس از پایان لیگ حرف برای گفتن زیاد است. مثلا همین حرف و حدیثهایی که درباره وجود فساد و زد و بند در فوتبال ایران مطرح شد آثار بشدت مخربی داشت. عدهای یکسری اتهام را بدون سند و مدرک مطرح کردند و ادعای آنها در هیچ محکمهای به اثبات نرسید، اما اتهام وارد کردن به فلان داور و فلان مدیر، روی فوتبال ایران اثر منفی گذاشت.
البته انگ نتیجهگرایی فقط به قلعهنویی زده نمیشود و اغلب تیمهای لیگ برتری به سمت و سوی نتیجهگرایی رفتهاند.
وقتی شرایط برای فوتبال بازی کردن مهیا نیست، طبیعی است که تیمها صرفا به کسب نتیجه فکر میکنند و مربیان هم دوست دارند به هر وسیلهای که شده نتیجه بگیرند و در کورس بمانند. دلایل افت بازیهای لیگ برتر و نتیجهگرا شدن مربیان باید مورد بحث کارشناسان قرار بگیرد تا فوتبال ایران از ورطه سقوط نجات پیدا کند. مثلا کسی نیست که بگوید چرا دیگر بازیکن درجه یکی از دل تیمهای پایه باشگاههای بزرگ متولد نمیشود. سالها قبل چند بازیکن مثل مجتبی جباری، آندرانیک تیموریان، امیرحسین صادقی و... در تیمهای پایه استقلال رشد کردند و به بالاترین سطح فوتبال ایران رسیدند، اما الان در تیمهای پایه بازیکنی نداریم که بتواند جای آنها را بگیرد. در نتیجه لیگ از بازیکن خلاق و ستاره خالی میشود و تماشاگرهم اقبالی به تماشای مسابقات نشان نمیدهد. خیلی راحت به شما بگویم که خیلی از بازیکنان امروزی که فوتبال مهمترین مساله زندگیشان است و از این راه ارتزاق میکنند، وقت چندانی در این رشته نمیگذارند. تمام این عوامل دست به دست هم داده و فضای نگرانکننده امروزی شکل گرفته است.
اگر بخواهیم جزئیتر صحبت کنیم، فکر میکنید چرا استقلال دیگر آن بازیهای هجومی را به نمایش نمیگذارد و قلعهنویی هم دیگر آن مربی جسور سابق نیست؟
اینکه قلعهنویی مربی محافظه کاری شده را قبول ندارم. امیر در کنفرانس خبری پس از بازی استقلال و مس گفت اشتباه کرده که تیم را جلو نکشیده. بعد از این بازی هنوز امیر را ندیدهام، اما فکر میکنم در آن بازی هم مربی مقصر نبود. ما معمولا بازیهای استقلال را با هم میبینیم و آنها را تجزیه و تحلیل میکنیم.
در تمام این بحثها میبینم که تفکر امیر جستجو ی راهی برای باز کردن دروازه حریف است. ما باید ببینیم چه اتفاقی در فوتبال ایران رخ داده که اجرای تفکرات هجومی به آسانی امکانپذیر نیست و دست مربیان برای ارائه فوتبال هجومی و رو به جلو بسته شده است.
به نظر شما چرا در لیگ برتر کمتر شاهد ارائه فوتبال هجومیاز سوی مربیان هستیم؟
یکی از دلایلش این است که بازیکنان امروزی کیفیت فوتبالیستهای دو سه دهه قبل را ندارند. در حال حاضر استقلال در فاز تهاجمی، چهار بازیکن مطرح دارد، اما در بحث اضافه شدن این بازیکنان در فاز هجومی و بازگشت آنها در حالت دفاعی مشکل داریم. به نظرم این توانایی در خیلی از فوتبالیستهای لیگ برتری وجود ندارد که بموقع اضافه شوند و بموقع برگردند و در حالت تدافعی به تیم کمک کنند، چون بدنها آماده نیست. ما میبینیم که در خیلی از بازیهای لیگ برتر، گاهی اوقات تیمها در حالت حمله قرار دارند، اما یک بازیکن در محوطه 18 قدم حریف نیست؛ چون بازیکنان از نظر بدنی آماده نیستند.خیلی از بازیکنان پیش خودشان محاسبه میکنند که اگر رو به جلو حرکت کنند، میتوانند برگردند یا نه؟! فوتبالیستهای امروزی از نظر حساب و کتاب کردن خیلی پیشرفت کردهاند.
مردم این فوتبال را دوست ندارند
برگزاری مسابقات لیگ برتر با حداقل تماشاگر و از سکه افتادن رقابتهای باشگاهی، برای فوتبال ایران که حدود چهار ماه دیگر باید در جام جهانی به میدان برود یک هشدار جدی و خطر بالقوه است.
منصور پورحیدری در دوران باشکوهی که تماشاگران برای فوتبال ایران رقم زده بودند در کسوت مربیگری با استقلال قهرمان آسیا شده، درباره دلایل کسادی فوتبال ایران میگوید: اگر تعداد تماشاگران استقلال، پرسپولیس و تراکتورسازی را با فصل قبل مقایسه کنیم مشخص میشود که چه فاجعهای در حال رخ دادن است و به این واقعیت پی میبریم که تماشاگر ایرانی این فوتبال را دوست ندارد. دلیل قهر تماشاگران با فوتبال هم نه سرمای هواست و نه گرانی بلیت. واقعیت این است که شرایط اقتصادی کشور روی زندگی مردم اثر گذاشته و گرفتاریهای روزمره به مردم امان نمیدهد که به استادیوم بروند و فوتبال تماشا کنند. معمولا قشر آسیبپذیر به ورزشگاه میروند و باید بپذیریم که در موقعیت فعلی، این عده برای خرید بلیت و حتی پرداخت کرایه ماشین مشکل دارند. به هر حال چون اغلب استادیومها خارج از شهر واقع شدهاند، خیلیها باید برای ایاب و ذهاب هزینه قابل توجهی پرداخت کنند و این برای هر تماشاگری امکانپذیر نیست. واقعیت این است که بخش قابل توجهی از مردم درد نان دارند و مثل گذشته برای تماشای مسابقات فوتبال رغبتی نشان نمیدهند.
مرد سرد و گرم چشیده فوتبال ایران اما افت کیفی مسابقات لیگ برتر را هم یکی دیگر از دلایل قهر تماشاگران با فوتبال میداند: «به نظر من که بیش از 20 سال است در مسابقات باشگاهی حضور دارم، کیفیت بازیها در مقایسه با سالهای قبل بشدت افت کرده و تماشای فوتبال دیگر برای تماشاگر ایرانی جذاب نیست. از طرفی لیگ ایران به اندازه سالهای قبل ستاره و بازیکنی که بتواند تماشاگر را به ورزشگاهها بکشاند، ندارد. البته فوتبالیستهای امروزی هم در حد خودشان زحمت میکشند و با ارزش هستند، اما بدون تعارف میگویم که فوتبال ایران دیگر بازیکن محبوبی در حد علی کریمی، عابدزاده، زرینچه و... ندارد. در سالهایی که مربیگری میکردم، خیلی از تماشاگران نه برای تماشای یک مسابقه فوتبال، بلکه برای دیدن بازیکن محبوبشان از روی سکوها، به استادیوم میآمدند و انصافا این بازیکنان هم برای دل تماشاگر بازی میکردند. همین تماشاگران در جریان بازی 90 دقیقه بازیکن محبوبشان را تشویق میکردند. در حال حاضر اما مردم این فوتبال را دوست ندارند و شاید با فضایی که شکل گرفته نتوانستهاند کنار بیایند. امروز در لیگ برتر خبری از بازیکنان خلاق نیست؛ بازیکنانی که با قدرت دریبلینگ یا تکنیکشان یکتنه سرنوشت یک مسابقه را رقم میزدند و تماشاگر را از دیدن صحنههای مهیج سیراب میکردند.»
به نظر منصور پورحیدری، پخش مسابقات لیگهای اروپایی هم ذائقه تماشاگران ایرانی را عوض کرده و آنچه را هماکنون تیمهای لیگ برتری عرضه میکنند، نمیپسندند: «اغلب شبها شبکههای مختلف تلویزیونی مسابقات مهم اروپایی را بهصورت زنده پخش میکنند و خیلی از علاقهمندان به فوتبال تماشای این مسابقات را به دیدن بازیهای لیگ برتر ترجیح میدهند. مطمئنا تماشاگری که پای تلویزیون خانگی مینشیند و بازی مسی و رونالدو را میبیند، از نظر فوتبال ارضا میشود و طبعا تمایلی برای رفتن به ورزشگاه نخواهد داشت. وقتی امکانات محدود ورزشگاهها را هم در کنار این مسائل قرار میدهیم، متوجه میشویم که باید به تماشاگری که پای تلویزیون خانگی مینشیند و فوتبالهای اروپایی را تماشا میکند، حق داد.»
پورحیدری از برگزاری نامنظم مسابقات هم انتقاد میکند و میگوید: «بدون تعارف باید بگویم که زمان برگزاری مسابقات فوتبال خوب نیست و اغلب بازیها در بدترین زمان ممکن برگزار میشود. برای من عجیب است که سازمان لیگ بازی استقلال و مس در نیمه نهایی جام حذفی را 5 بعد از ظهر برگزار میکند و اصلا توجهی به سرمای زیر 7 درجه زمستان هم ندارد. برگزاری مسابقات در روزهای وسط هفته هم جای سوال دارد. برآیند این اتفاقات نشان میدهد که ارکان مدیریتی فوتبال ایران به فکر تماشاگر نیست. برگزاری مسابقات در ساعات بد روزهای وسط هفته نوعی توهین و دهن کجی به تماشاگر است و تماشاگر این بیاحترامی را درک میکند و از خودش واکنش نشان میدهد. نتیجهاش هم میشود اینکه تماشاگر از فوتبال زده میشود و به تفریحی بجز تماشای فوتبال روی میآورد. در چنین شرایطی همه میگویند سازمان لیگ مقصر است و ما فوتبالیها هم تصور میکنیم سازمان لیگ تا حدود زیادی میتواند اوضاع را بهبود بخشد.»
پورحیدری از کرش می گوید
تداخل برنامههای آمادهسازی تیم ملی با مسابقات لیگ برتر و غیبت گاه و بیگاه بازیکنان ملیپوش در تیمهای باشگاهی، از زمانی به محل بحث و مناقشه تبدیل شد که کارلوس کرش روی نیمکت تیم ملی نشست. مربی پرتغالی در این بازه زمانی بویژه در برههای که صعود تیم ملی به جامجهانی با اما و اگرها گره خورد، بارها در گفتوگو با رسانهها خواستار حضور دائم بازیکنانش در اردوهای تیم ملی شد و به این ترتیب باشگاهها را در تنگنا قرار داد.
منصور پورحیدری بر این باور است که استقلال بیش از دیگر باشگاههای لیگ برتری بابت پافشاریهای سرمربی تیم ملی متضرر شده است: «واقعیت این است که سرمربی تیم ملی تمام زمانهای مفید را از باشگاههای لیگ برتری گرفته و امسال مشکلات زیادی را برای لیگ به وجود آورده وحدود سه سال است کرش سرمربی تیم ملی ایران شده و در این مدت، دو هفته قبل از تمام بازیهای رسمی و غیررسمی بازیکنان تیم ملی را به اردو برده است. او حتی ده روز قبل از بازی با تیم ملی فلسطین هم بازیکنانش را به اردو برد و دست باشگاهها را بست.
کرش با این اردوهای ده روزه و دو هفتهای زمان را از باشگاهها گرفته و مربیانی مثل قلعهنویی که از طرف هواداران و افکار عمومی تحت فشار قرار دارند از این موضوع متضرر شدهاند.
کرش حتی قبل از بازی تیم ملی با لبنان و تایلند هم بازیکنانش را به اردو برد و پس از پایان این دو بازی آنها را آزاد کرد.» پورحیدری با طرح یک سوال روند آمادهسازی تیم ملی را به چالش میکشد: «چرا کرش پیگیر برگزاری بازی دوستانه برای تیم ملی نیست و صرفا روی برپایی اردوها تاکید میکند؟ او چند روز قبل هم در برنامه ورزش و مردم فهرست بازیهای دوستانه کره و ژاپن را به مردم نشان داد. بله کره و ژاپن بیش از 15 بازی دوستانه برگزار کردهاند، اما طبق قانون فیفا، 48 ساعت قبل از این بازیها، بازیکنان باشگاهی را در اختیار گرفتند و بعد از اتمام بازیهای دوستانه هم آنها را آزاد کردند.»
عضو هیاتمدیره باشگاه استقلال کرش را به بدرفتاری با مربیان لیگ برتری متهم میکند: «متاسفانه کرش با باشگاهها تعامل ندارد و بهتر است بگویم اصلا لیگ برتر و مربیان ما را قبول ندارد.
به نظرم او از موضع بالا با فوتبال ایران برخورد میکند و این برای ما پذیرفتنی نیست. البته ایراد از مدیران فدراسیون فوتبال بویژه مدیران سازمان لیگ است که از ابتدا به کرش اجازه دادند هر کاری دلش میخواهد انچام دهد. او توقع دارد لیگ و جام حذفی به خاطر تیم ملی تعطیل شود و وزارت ورزش هم کل بودجه ورزش را در اختیارش بگذارد تا تیم ملی در جامجهانی نتیجه بگیرد. به نظرم در این چند ماه که به شروع جامجهانی باقی مانده خیلی بیشتر از اینها از کرش خواهیم شنید.»
پورحیدری در ادامه انتقادهای تند و تیز از کرش، عملکرد او در تیم ملی را هم زیر سوال میبرد: «یک روز باید بنشینیم و بررسی کنیم که حضور کرش در این مدت چه دستاوردی برای فوتبال ایران داشته است. من حدود هشت سال است مربیگری نمیکنم و تمام صحبتهایم از سر دلسوزی است.
به نظرم همه ما از رسانهها و کارشناسان گرفته تا افکار عمومی درباره عملکرد کرش در تیم ملی احساسی برخورد میکنیم، در حالیکه به نظرم باید با منطق کارنامه او را بررسی کنیم.
باید بازیهای تیم ملی در مسابقات مقدماتی جامجهانی را آنالیز کنیم تا مشخص شود تیم ملی با چه روشی کره جنوبی را برد. با نقدهای کارشناسانه است که مشخص میشود قبل از سه بازی آخر تیم ملی در مسابقات مقدماتی جامجهانی، چه بر سر تیم ملی آمد.» پورحیدری ادعا میکند، کرش که سابقه مربیگری در باشگاههای بزرگ دنیا را دارد با بهره بردن از تئوریهای قلعهنویی در تیم ملی مسیر راهیابی تیم ملی به جام جهانی را هموار کرده است: «تیم ملی زمانی موفق شد که کرش غرورش را کنار گذاشت و با دیدن بازیهای استقلال متوجه شد که پژمان منتظری میتواند در دفاع راست مهره تاثیرگذاری باشد.
متاسفانه همه فقط میگویند کرش تیم ملی را به جامجهانی برد و کسی به جزئیات مهم توجه نمیکند.» وقتی صحبت از حضور تیم ملی در جامجهانی 2014 به میان میآید لحن پورحیدری هم آرام میشود.
او با تاکید بر حضور آبرومندانه تیم ملی در جامجهانی برزیل میگوید: «امیدوارم همانطور که با شانس و اقبال به جامجهانی صعود کردیم، در جامجهانی یک اتفاقی رخ بدهد و تیم ملی حضور آبرومندانهای در این مسابقات داشته باشد. چرا که اگر غیر از این باشد مردم اذیت میشوند و خدای ناکرده دلشان میشکند.»
حمیدرضا رسولی / جامجم
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد