جام جم سرا: هر فردی دوست دارد در اوقات خاصی، احساس تنهایی را تجربه کند. تنهایی می تواند قدرت خلاقیت را به میزان قابل توجهی بالا ببرد. در اینجا می توان با دید مثبتی به تنهایی نگاه کرد، زیرا حتی باورها و ارزش های نادرستی که فرد بر آنها پافشاری داشته، در دل این سکوت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و فرد با اصلاح آنها به نحو صحیحی باورهای سازنده را رشد می دهد و ایده ها و افکار مخرب خود را کنار می گذارد. اغلب افراد در تنهایی، بازنگری درونی داشته و از خود سوال و جواب می کنند و نقاط منفی و مثبت خود را مورد ارزیابی قرار می دهند.
بنابراین تنهایی به خودی خود بد نیست و یکی از جنبه های مهم زندگی محسوب می شود، اما جنس و نوعی از تنهایی که دست و پای فرد را ببندد و نگذارد براحتی با اطرافیانش رابطه مناسب برقرار کند باید شناخت و برای آن اقدامات لازم را انجام داد.
ما در طیف تنهایی های منفی، با دو نوع تنهایی سر و کار داریم؛ یکی تنهایی اجتماعی و دیگری تنهایی عاطفی. تنهایی اجتماعی، همان طور که از نامش پیداست به جامعه و عضویت داشتن در یک گروه مربوط می شود. وقتی فردی احساس کند نقاط مشترکی با دیگران ندارد، نسبت به دیگران احساس ناهماهنگی و عضویت نداشتن در یک گروه می کند و به تنهایی اجتماعی گرفتار می آید. چنین فردی در تعاملات اجتماعی خود با دوستان و همکارانش احساس بی لیاقتی و بی کفایتی می کند، بنابراین از عزت نفس و خود پنداره ای پایین برخوردار است.
افرادی که در زندگی با شکست های پی در پی مواجه و به دنبال آن با سرزنش افراد نزدیک خود روبه رو می شوند، در خود فرو رفته و خود را |
عمده نیاز چنین فردی اطمینان مجدد در مورد ارزشمندی خود است، که هیجان غالب و ایجاد شده در وی معمولا به شکل افسردگی خود را نشان می دهد، اما در تنهایی عاطفی فرد یکسری کمبودها و خلأ هایی را در روابط صمیمی خود با دیگران احساس می کند، یعنی نداشتن ارتباط با اطرافیان، نداشتن احساس نزدیکی با دیگران و درک نشدن به عنوان یک شخص از تجارب معمول او به حساب می آید، بنابراین نیاز به دلبستگی و مهرورزی از جمله خواست های عمده او به شمار می آید.
مبتلایان به تنهایی عاطفی
اما کسانی که دچار تنهایی عاطفی اند دلیلی بر فقدان روابط اجتماعی شان نیست، ممکن است چنین فردی بتواند در اجتماع به صورت شایسته ای عمل کند، اما در سطح برقراری رابطه صمیمی با خانواده، همسر، فرزند و والدین خود نتواند رابطه ای عاطفی بهینه ای ایجاد کند، بنابراین هیجان غالب در این افراد، خود را به شکل افسردگی و اضطراب نشان می دهد. اما یکی از خصوصیات مشترک مبتلایان به این دو نوع تنهایی آن است که چون این افراد نمی توانند ارتباط متقابل و رابطه صمیمی با دیگران داشته باشند، بنابراین قادر به نگهداری دوستان و بستگان زیادی در اطراف خود نیستند که این موضوع بیشتر خود را در تنهایی عاطفی نشان می دهد.
تنهایی با عواطف منفی همچون غم، ناراحتی، افسردگی، اضطراب و در برخی مواقع با خجالت همراه است. تنهایی عاطفی یکی از نتایج اصلی بروز اختلاف در روابط زن و شوهر است، همچنین این تنهایی خود را در شکافی که بین نسل های مختلف به وجود می آید، نشان می دهد. اگر فرد نتواند برای تنهایی عاطفی خود چاره ای بیندیشد به تنهایی اجتماعی هم کشیده می شود، زیرا به عنوان فرد شاغل، رابطه ای صحیح با دیگران برقرار نمی کند. تنهایی یک تجربه ذهنی است. زمانی که بین روابط اجتماعی ایده آل و روابط اجتماعی که هم اکنون در آن قرار داریم، ناهماهنگی به وجود آید، فرد احساس تنهایی می کند.
عزت نفس پایین، تنهایی به دنبال می آورد
عوامل مختلفی وجود دارد که می تواند به احساس تنهایی افراد منجر شود. افرادی که احساس عزت نفس پایینی دارند و ترس در بیشتر کارها بر آنها غالب می شود، معمولا احساس تنهایی می کنند. فردی که با خود مدام می گوید من نمی توانم در فلان کار موفق شوم، آن قدر کمرو هستم که هیچ کاری از من بر نخواهد آمد، بیشتر مستعد تنهایی است. افرادی که در زندگی با شکست های پی در پی مواجه و به دنبال آن با سرزنش افراد نزدیک خود روبه رو می شوند، در خود فرو رفته و خود را سرزنش می کنند. شکست در ذهن شان پررنگ شده و بر همه موضوعات و اولویت های زندگی سایه می اندازد و در نهایت دریچه ذهن شان کوچک می شود. آنها خود پنداره منفی و عزت نفس پایینی را تجربه خواهند کرد.
ما یکسری باورها و ارزش هایی را از خانواده خود می گیریم و آنها را به عنوان یکی از اولویت های رفتاری مان مد نظر قرار می دهیم. اما زمانی که بین باورها و اعتقادات فعلی من و باورهایی که قبلا از خانواده به من منتقل شده ناهمخوانی و عدم تجانس به وجود آید، مشکل پیش می آید. مثلا گرایش و گذر از باورهای سنتی به مدرنیته و ناهمخوانی مولفه های این دو با هم می تواند به احساس تنهایی فرد منجر شود. تمرکز همراه با تعارض بر خویشتن می تواند به احساس اعتماد به نفس پایین، اضطراب، گناه و بیگانگی بینجامد.
احساس تنهایی و عادت های افراطی
جالب است بدانید یکی از دلایل مهم طلاق، بخصوص در چهار سال اول زندگی، احساس تنهایی عاطفی است. نداشتن یک رابطه گرم و صمیمانه بین زن و شوهر می تواند تنهایی عاطفی را به ارمغان آورد. شکل نگرفتن روابط گرم و عاشقانه در زندگی زوجین، به نوع و شیوه روابط افراد در خانواده خود یعنی پدر و مادر یا مراقبت کنندگان اولیه برمی گردد.
موضوع دیگر در این باره وجود رابطه میان احساس تنهایی، افسردگی و شکل گیری برخی عادات غلط در افراد است. بسیاری از آدم هایی که احساس تنهایی می کنند برای جبران افسردگی خود به خوردن های افراطی رو می آورند یا از صبح تا شب در یک فضای بسته فیلم می بینند که عملا مشکل آنها را تشدید می کند.
متاسفانه خانواده های افراد تنها هم در این شرایط احساس همدردی و همدلی با آنها نکرده و خود را جای طرف مقابل قرار نمی دهند. پس همین عامل به تنهایی کافی است که به تنهایی افراد بینجامد.|شکوفه شیبانی
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد