قسمت پایانی ـ قتل مرموز مرد مسن

اعتراف به قتل

داستان پلیسی - شلیک در خانه اجاره‌ای - قسمت پایانی

شلیک اشتباهی

در شماره‌های قبل خواندید زنی به نام تینا و شوهرش محمد در روز اثاث‌کشی به خانه اجاره‌ای در خیابان ستارخان، با شلیک گلوله به قتل می‌رسند. سرگرد شهاب و ستوان ظهوری در حین تحقیقات متوجه می‌شوند مستاجر قبلی به نام کریم با دختری به نام مهشید رابطه پنهانی دارد. دو همکار اکنون راهی خانه مهشید شده‌اند. ادامه ماجرا را بخوانید.
کد خبر: ۶۴۸۰۹۹
شلیک اشتباهی
کارآگاه شهاب و ستوان ظهوری به محض این‌که به خانه مهشید رسیدند، در گفت‌وگو با والدین او وارد اصل ماجرا شدند.

- زن و شوهری کشته شده‌اند و ما فکر می‌کنیم یک سر موضوع به دختر شما و ارتباطش با کریم برمی‌گردد.

پدر و مادر مهشید اصلا مردی به نام کریم را نمی‌شناختند. آنها توضیح دادند دخترشان خواستگاری به نام احسان دارد که البته مهشید مخالف این ازدواج است. شهاب وقتی این را شنید، سری تکان داد و با خودش فکر کرد قطعات پازل در حال جور شدن است . او چاره‌ای نداشت جز این که از خود مهشید تحقیق کند. به همین دلیل از والدینش اجازه گرفت و در اتاق مهشید، از او بازجویی کرد. شهاب کار را با کمی تندی آغاز کرد.

- من همه چیز را می‌دانم، از دوستی‌ات با کریم تا اختلافاتی که با احسان داری. فقط می‌خواهم بدانم احسان از ماجرای کریم خبر داشت یا نه؟

دختر جــوان همان اول کار به گریه افتاد و گفت: احسان یک روز ما دو نفر را با هم دید. کریم را دوست دارم قول داده از زنش جدا شود تا با هم ازدواج کنیم اما احسان گفته بود بلایی سر ما می‌آورد.

شهاب از دختر جوان خواست با احسان تماس بگیرد و با او قرار ملاقات بگذارد. محل قرار به صورت نامحسوس زیرنظر قرار گرفت و وقتی احسان به آنجا رسید، دستگیر شد. او که کاملا شوکه شده بود، سعی کرد با جوسازی خودش را خلاص کند، اما فایده‌ای نداشت و او را به اداره آگاهی بردند. احسان بعد از دو روز مقاومت وقتی معلوم شد مبلغ 11 میلیون تومان را در دو مرحله به حساب مجرمی حرفه‌ای و سابقه‌دار واریز کرده، اعتراف کرد به آن مرد برای کشتن کریم پول داده است. او گفت پنج میلیون تومان را قبل از قتل داده و بقیه را بعد از انجام کار البته خبر نداشته به جای کریم،دو آدم بی‌گناه کشته شده‌اند.

ستوان ظهوری بعد از گرفتن مشخصات و نشانی آدمکش اجیر شده، سراغ او رفت اما آن مرد فرار کرده بود و یک هفته طول کشید تا دستگیر شود.

متهم بعد از انتقال به پلیس آگاهی، به همه چیز اعتراف کرد و گفت: «احسان خودش کریم را تعقیب کرد و نشانی خانه او را به من داد. آن روز وقتی به خانه موردنظررفتم، سریع شلیک کردم و آن مرد را کشتم، اما زنش سر رسید و همین‌که خواست داد و فریاد کند، او را هم کشتم و بعد جسد مرد را در کارتن یخچال گذاشتم. البته به خاطر اثاث‌کشی، کسی به من شک نکرد و خیلی راحت کارتن را با آسانسور به خیابان بردم، در وانتم گذاشتم و در میدان توحید رها کردم . من اصلا فکر نمی‌کردم اشتباهی دو نفر دیگر را کشته‌ام. بعد از این‌که کار تمام شد، با احسان تماس گرفتم و او هم بقیه پول را به حسابم واریز کرد.»

کارآگاه بعد از این‌که اسرار قتل برملا شد، کریم را از بازداشتگاه فراخواند تا آزادش کند، اما قبل از این‌که مرد جوان از آگاهی برود، به او گفت: «رابطه غیراخلاقی تو باعث شد زن و شوهر خوشبختی که زندگی خوبی داشتند، جانشان را از دست بدهند حالا نمی‌دانم تا آخر عمر با این عذاب وجدان چه کار خواهی کرد.»

مرد سکوت کرد و بدون این‌که پاسخی بدهد، از اتاق سرگرد بیرون رفت. شهاب هم مشغول نوشتن گزارش پرونده شد تا کارهای آن هر چه زودتر تمام شود و پرونده به جریان بیفتد./ ضمیمه تپش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها