هدف این گفتمان نسخهپیچی برای اجرای اقتصاد مقاومتی در شرایط کنونی است. یحیی آلاسحاق، رئیس اتاق تهران و وزیر اسبق بازرگانی در این گفتوگو با اشاره به تجربیات گذشتهاش شرایط فعلی را یک جنگ تحمیلی جدید توصیف میکند؛ جنگی که ماهیت اقتصادی دارد. وی کسانی را که از ورود واژه جنگ به حوزه اقتصاد میهراسند نکوهش و تصریح میکند دنیا امروز درگیر جنگ اقتصادی است و ایران یکی از بزرگترین اهداف آن. این گفتوگو نگاه و رویکرد تازهای به پیادهسازی اقتصاد مقاومتی دارد.
ارزیابی شما از ابلاغیه رهبر معظم انقلاب و تبیین سیاستها و راهبردهای اقتصاد مقاومتی چیست؟
موضوع اقتصاد مقاومتی که مدتی قبل از سوی رهبر معظم انقلاب اعلام شد، مورد دقتنظر و توجه محافل مختلف در حوزههای علمی، دانشگاهی، اقتصادی و اجتماعی قرار گرفت و در یک سال اخیر صاحبنظران دیدگاههای مختلفی را درباره آن بیان کردند.
این در حالی است که برخی از اقتصاددانان با طرح کلمه اقتصاد مقاومتی میانه خوبی نداشتند و عنوان میشد که اساسا اقتصاد با عناوینی مثل جنگ، تهدید و تک و پاتک سر و کار چندانی ندارد و این عناوین در اقتصاد به کار نمیرود.
این گروه عقیده داشتند روال مسائل اقتصادی تعامل، مبادله، گفتوگو، طرح مسائل منفعتطلبانه، مزیت نسبی و از این قبیل مقولات است و اصولا عناوینی تهدیدآمیز چون جنگ را نباید وارد مباحث اقتصادی کرد.
در مقابل عده دیگری بر این باور بودند که باید واقعیتها را در این زمینه در نظر گرفت و واقعیت این است که امروزه در حوزههای جهانی شاهد جنگی با استفاده از ابزار اقتصادی هستیم.
این جنگ، موضوعی است که غربیها خود را در آن موفق میدانند و اوباما، رئیسجمهور آمریکا در چند سال اخیر بارها تکرار کرده است که این کشور با استفاده از ابزارهای اقتصادی توانسته در مقابل ایران به موفقیت دست یابد و با استفاده ابزار تحریم، ایران را به پای میز مذاکره بکشاند.
یعنی شما تحریمهای آمریکا علیه کشورمان را به نوعی آغاز جنگ اقتصادی علیه ایران میدانید؟
بله. این کاملا مشهود است. این جنگ برنامهای دارد که تحریمها در قالب آن اجرا میشود. همچنین وجود ستاد عملیاتی، نقشه راه، افسران عملیاتی و روشهای از پیش تعیین شده نشان میدهد که این جنگی کامل در برابر ایران است. به عنوان مثال استوارت آ. لوی، معاون وزیر خزانهداری آمریکا در امور تروریسم و اطلاعات مالی، افسر عملیاتی این برنامه جنگی به شمار میرود. وی اولین کسی است که در این پست مشغول به کار شد و از لوی به عنوان طراح اصلی تحریمهای آمریکا علیه ایران نام میبرند. وی همچنین طرح هماهنگ میان آمریکا و اروپا برای تحریم ایران را برنامهریزی و طراحی کرده است.
این که ما بگوییم در این زمینه جنگی وجود ندارد در حکم این است که چشم خود را روی واقعیتها ببندیم. واقعیت این است که نهتنها در مقابله با ایران بلکه در جهان ما جنگهای مختلفی داریم، اما جنگی که امروزه در چالشها و درگیریهای جهانی متداول شده، استفاده از ابزارها و سیاستهای اقتصادی در حوزه عملیات نظامی و جنگی است.
آیا طرف مقابل ایران در این جنگ اقتصادی فقط آمریکا و غرب است؟
خیر. ایران هم در سطح جهانی و هم در سطح منطقهای زیر فشار قرار دارد. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم جنگ اقتصادی وارد ادبیات اقتصاد شده است و آنچه در حوزههای تئوری و نظری برای مدیران اقتصادی مهم است و اهمیت دارد این است که این موضوع مورد توجه قرار گیرد.
در واقع میتوان گفت این یک رشتهای بین علوم نظامی و علوم اقتصادی است؛یعنی این که صرفا در حوزه علوم اقتصادی یا در حوزه علوم نظامی قرار ندارد و مجموعهای میانرشتهای در هر دو حوزه به شمار میرود. حتی میتوان در این باره این گونه تحلیل کرد که باید حوزه جدیدی از مطالعات علمی و مدیریتی در این زمینه ایجاد و با تلفیق این دو رشته برای تربیت مدیران، اساتید، افسران و برنامهریزان در حوزههای اقتصادی به کار گرفته شود.
جنگ اقتصادی واقعیت امروز جهان ماست و این که رهبرمعظم انقلاب خیلی پیش از ابلاغ مصوبه اقتصاد مقاومتی، این عنوان را به کار بردند، نشاندهنده آن است که توجه به این امر یک ضرورت است و باید افرادی که در حوزههای مدیریتی و علمی حضور دارند برای این کار برنامهریزی کنند.
جنگ اقتصادی در حوزه کدام یک از جنگها قرار دارد؟
این یک جنگ نرم است . ابزارهای این جنگ ابزارهای اقتصادی است و سیاستهای پولی، مالی، شبکههای بانکی و نظام تجاری ابزارهایی هستند که به جای موشک در این جنگ به کار میرود. قدم اول در این بحث قبول این واقعیت است که ما با پدیده نسبتا جدیدی در جهان روبهرو هستیم که لازمه آن کار مطالعاتی و تحقیقاتی است. همان طور که ما در حوزه نظامی تهدیدهای دشمن و راههای مقاومت و مقابله با آن را بررسی میکنیم و در نتیجه آن طرح نظامی، جنگی و دفاعی تهیه و تدوین میشود، در این حوزه نیز باید علمای اقتصادی هم در سطح جهانی و هم در سطح منطقهای این راهکارها و روشها را بررسی و تعیین کنند.
در حال حاضر دانشکدههای علوم نظامی بررسی میکنند که اگر به مرزهای جمهوری اسلامی ایران حمله شود نقاط ضعف و آسیب ما چه جاهایی است و برای هر یک از این موارد برنامه عملیاتی طراحی میشود. افسران اقتصادی کشور نیز باید زنجیرهها و حلقههای اقتصادی را بررسی و نقاط آسیب را شناسایی کنند و ببینند کدام یک از این حلقهها و فرآیندهای اقتصادی آسیبپذیر است تا به تقویت آن بپردازند. همچنین در نقطه مقابل نیز برنامههای هجمهای را فراهم کرده و در مقابل حملات اقتصادی به پاسخگویی بپردازند.
نقاط اصلی و اساسی این دستور را در چه بخشهایی میدانید؟
دستوراتی که رهبر معظم انقلاب در این ابلاغیه به آن اشاره کردند در سطح کلان است و باید این کلان را دولت، مجلس و فعالان اقتصادی بررسی کنند و نسخههای عملیاتی و سیاستهای اجرایی برای آن را تدوین کنند.
اولین گام در این زمینه دستهبندی ابلاغیه رهبر معظم انقلاب است تا بتوانیم نقاط عمده آن را پیش رو داشته باشیم.
در نظر داشته باشید که اقتصاد مقاومتی سه هدف دارد؛ اولین هدف آن تشخیص تهدیدهای دشمن در حوزههای اقتصادی و تدوین برنامه برای این تهدیدهاست. ما در اینجا حتی میتوانیم از عناوین نظامی هم استفاده کنیم چون قبول کردیم که در یک جنگ تحمیلی اقتصادی قرار داریم. همچنین باید ما در این زمینه بتوانیم نقاط ضعف و مشکل را پیدا کرده و برای آن راهحل پیدا کنیم.
در این زمینه اولین مساله وابستگی اقتصادی ماست که دشمن میتواند از آن استفاده کند و با فشار و تهدید درباره آن ما را وادار به تبعیت کند.
شاید بتوان گفت شدیدترین وابستگی ما وابستگی نفتی است که رهبر معظم انقلاب نیز در فرمایشات خود نسبت به کاهش وابستگی دولت به درآمدهای نفتی اشاره داشتند، نظر شما در این باره چیست؟
بله. اولین وابستگی ما وابستگی نفتی است. متاسفانه هنوز هم 60 درصد از بودجه کشور و قسمت عمدهای از رشد و توسعه اقتصادی ما، وابسته به نفت است.
دشمن به این وابستگی آگاه است و از این موضوع استفاده میکند. یعنی در حقیقت با تهدید یکی از اصلیترین منابع اقتصادی ما یعنی نفت، اقتصاد ما را تحت تاثیر قرار میدهد. این یک تهدید بزرگ است و ما باید فکری برای آن بکنیم.
آلاسحاق: آمریکا در این زمینه ستاد عملیاتی تعیین کرده است . این که ما بگوییم در این زمینه جنگی وجود ندارد درحکم این است که چشم خود را روی واقعیتها ببندیم |
اما غیر از این وابستگی نفتی، نقطهضعفهای دیگری نیز در اقتصاد داریم. این که قسمت اساسی از کالاهای مورد نیاز کشور وارداتی است و همین مساله متاسفانه ما را به دشمن وابسته میکند.
همچنین ناتوانایی استفاده بهینه از ظرفیتهای اقتصادی کشور بخش دیگری از نقطهضعفهای اقتصادی کشور را تشکیل میدهد. اکنون اقتصاد کشور به گونهای است که از صد واحد منابع، 50 واحد آن را استفاده میکنیم و 50 واحد دیگر پرت میرود. بنابراین میتوانم بگویم بهرهوری در کشورمان بشدت پایین است. از سوی دیگر راندمان کاری در بنگاهها، مراکز دولتی و بخش خصوصی پایین است و ما با 50 درصد ظرفیت و حداقل راندمان کار میکنیم. این آسیبی است که در بخش اقتصاد وجود دارد و به شکل تهدیدی درآمده است که دشمن از آن علیه خودمان استفاده میکند.
به نظر میرسد کشور در بخش شبکههای پولی و بانکی نیز با اشکالات متعددی روبهرو است. نظرتان در این باره چیست؟
با نظر شما موافقم. نوع اتصالات ما در دنیا و شبکه نقل و انتقال پولی و بانکی آسیبپذیر است و آنها براحتی میتوانند از این نقاط به ما ضربه بزنند.
در کل میتوانم بگویم زنجیرههای اقتصادی کشور، نقاطی دارد که نقاط آسیب ما محسوب میشود و عواملی در دست دشمن است که دشمن میتواند از این نقاط به ما حمله کند.
غیر از این مسائل، مسائل کیفی نیز وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. به عنوان مثال، مساله انسجام ملی را در نظر بگیرید. اگر ما با دشمنی در جنگ باشیم، همان طور که در حوزه نظامی همه باید وحدتنظر داشته باشند و همه منابع کشور در جهت موفقیت در جنگ استفاده شود، روش درست در حوزه اقتصادی نیز به همین گونه است. در جنگ، اولویت اول همه امکانات در حل و فصل مسائل نظامی قرار میگیرد. ما این موضوع را در جنگ هشت ساله دیدیم.
اکنون نیز در شرایط جنگی قرار داریم، اما جنس آن از جنس اقتصادی است. باید حتما انسجام ملی، وحدت فرماندهی، هماهنگی عمومی و رعایت خطوط قرمز در نظر گرفته شود.در جنگ اقتصادی نیز باید خطوط قرمزی وجود داشته باشد که منافع ملی و حیاتی کشور در حوزه اقتصادی از آن خطوط تبعیت کنند و این طور نباشد هر کس هر کاری را خواست، انجام دهد یا هر حرفی را بزند.
نقش کارشناسان و صاحبنظران اقتصادی را در این زمینه چطور ارزیابی میکنید؟
چون جنگ اقتصادی از نوع جنگ نرم و جنگ علمی است، بنابراین باید اساتید، علما و مدیران اقتصادی تلاش کنند این نقاط آسیب را به روشنی بشناسند. فرض کنید اگر ما در حوزه اقتصادی و سیاستهای پولی و مالی که میتواند زمینهای برای تهدید باشد تحت فشار قرار داریم. بنابراین باید نوع سیاستهای پولی و مالی و مدیریت حوزه اقتصادی کشور، با یک مدل و الگوی مقابلهای با تهدید دشمن تهیه شود.
این به آن معناست که اگر دشمن میخواهد نقل و انتقالات مالی کشور را ببندد و نظام بانکی را قفل کند از آنجا که ضرورت دارد در طرح اقتصاد مقاومتی حتما مبادلات بانکی را داشته باشیم باید به سراغ راههای جدیدی برویم که بتوانیم مانع مشکل شویم.
در دیگر حوزهها هم شرایط به همین منوال است که من اسم این برنامهریزیهای علمی را برنامهریزیهای سلبی گذاشتهام.
البته بخش دیگر این برنامهریزیها را من برنامهریزیهای ایجابی میدانم. یعنی درست است که در فضای آشفته و جنگ به سر میبریم، اما در عین حال یکسری اهدافی را برای رشد و توسعه اقتصادی نیز در نظر داریم. ازجمله این که میخواهیم 8 درصد رشد اقتصادی و مقام اول اقتصادی منطقه را داشته باشیم و درآمد سرانهمان به گونه قابل قبولی باشد. همچنین به دنبال مراعات عدالت اجتماعی، رفاه عمومی، استفاده بهینه از منابع و کنترل تورم هستیم. این برنامهها ایجابی و به این معناست که ما باید در نظر داشته باشیم چه اقداماتی انجام دهیم تا در این فضای متلاطم به اهداف خود نیز برسیم. این امر نیازمند برنامه، کار مطالعاتی و دقتنظر است و باید به مدل و رویکرد آن هم توجه داشته باشیم.
اقتصاد مقاومتی در این بخش چه دستورالعملی دارد؟
رهبر معظم انقلاب در سرفصلهای ابلاغیه اقتصادی مقاومتی تاکید کردهاند اگر ما بخواهیم به این اهداف برسیم اقتصاد ما باید درونزای بروننگر باشد. یعنی نمیشود بگوییم چون در جنگ هستیم تمام دیوارهای بلند را در حوزه اقتصاد به دور خود بکشیم و کاری با منطقه و جهان نداریم.
همچنین باید محصولات تولیدی ایران باکیفیت و قیمت پایین باشد و قدرت رقابت با دیگر محصولات خارجی مشابه خود و بهترینهای منطقه و جهان را داشته باشد. لذا ضروری که صادرات خود را تقویت کنیم. اگر قرار است صادرات داشته و بروننگر هم باشیم که از فناوری است و بهرهوری به روز برخوردار شویم و در عین حال که مشغول جنگ اقتصادی هستیم از رقبای خود نیز عقب نمانیم، باید مدلی طراحی کنیم که در آن مدل درونزا بودن رویکرد ما باشد. این به آن معناست که باید تمام پتانسیلهای داخلی کشور و دیگر ظرفیتها را از بالقوه به بالفعل تبدیل کنیم.
چه برنامههایی اقتصاد واقعیتنگر آرمانگرا را در عمل اجرا میکنند؟
این برنامه برخورد جهادی با اقتصاد است. وقتی مفهوم جهاد در اقتصاد وارد شد یعنی نیت، عقیده و عمل اقتصادی را باید با نگاه عبادتی انجام دهیم. بنابراین با تمام وجود و انگیزه در حوزه اقتصاد وارد میشویم. همان طور که پیشتر در مسائل نظامی شاهد بودیم، بسیاری از هموطنان ما خود را جهادی در خدمت آرمانها و ارزشهای ایرانی و اسلامی قرار دادند، اکنون نیز لازم است با تمام ظرفیت وارد حوزه اقتصاد شد. این هنر آن نسخهپیچان و مدیران است که چگونگی بسیج عمومی از خرد و کلان را برای رسیدن به اهداف اقتصادی به کار گیرند و هم به شکل سلبی و هم ایجابی عمل کنند.
درخصوص تاثیر روابط دپیلماتیک بر اقتصاد چه نظری دارید؟
روابط سیاسی و دیپلماتیک حتما تاثیر مستقیمی بر روابط اقتصادی ما دارد و حتی میتوانم بگویم روابط خارجی در این زمینه نقشی کلیدی دارد. چگونگی برخورد تعاملات و روابط بینالمللی با اهداف اقتصادی به گونهای که به اقتصاد مقاومتی درونزای بروننگر با حفظ منافع حیاتی و آرمانی برسد، پایه اصلی حصول منافع اقتصادی است.
ما مواد دستیابی به اهداف اقتصاد مقاومتی را در دست داریم. این مواد، استفاده از تجربیات سی وپنجساله نظام جمهوری اسلامی ایران در حوزههای قدرت است.
کتایون مافی / گروه اقتصاد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد