به طور کلی بازی به معنای مشغولیت، سرگرمی و فعالیتی برای گذران اوقاتفراغت است. از آنجا که ایرانیهای قدیم هیچ کاری را بیحکمت انجام نمیدادند و در پس هر چیز مقصودی داشتند، بیشتر بازیهای محلی و سنتی نیز با اهدافی چون افزایش چابکی، سنجش هوش، بهترشدن قدرت تشخیص و بسیاری اهداف مفید دیگر طراحی شده و شکل گرفتهاند. بازیها برگرفته از فضای فرهنگی و جغرافیایی خود هم هستند و بنابراین هر منطقهای ارزشها و مهارتها را از طریق این بازیها در اعضای خود تقویت میکند که لازمه زندگی در آن منطقه است. این بازیها در مواقع مختلفی از شبانهروز یا ایام مختلف سال و حتی مراسمی چون عروسیها به صورت انفرادی یا گروهی برگزار میشده و گاه به جنسیت معینی تعلق داشتهاند. احیای بازیهای سنتی که بیشترشان فراموش شده یا در حال فراموشی است، میتواند علاوه بر افزودن به غنای فرهنگی، در جذب گردشگران خارجی و داخلی و تنوع بخشیدن به گذران اوقاتفراغت آنها نقش مهمی داشته باشد.
بازیهای بومی با قابلیتی جهانی
ورزشهای بومی و محلی ریشه در تاریخ، فرهنگ، آیین و سنت سر زمینی ما دارد و در بسیاری از این بازیها نیز روح اسلامی حاکم است.
امروز این فدارسیون علاوه بر روستاها باید برای خدمترسانی و معرفی بازیهای بومی ومحلی در شهرها نیز برنامهریزی کند. حس تعلق به جمع، قانونمداری، تقویت ضریب هوشی، دقت زیاد، سرعت عمل بالا، افزایش آمادگی جهانی و ارزان بودن از ویژگیهای ورزش سنتی وبازیهای بومی، محلی وسنتی است.
نگاه وزیر ورزش و جوانان به فدراسیون ورزشهای سنتی و بازیهای محلی، بومی ویژه است و نیاز است، دولت و نمایندگان مجلس شورای اسلامی ما را در زمینه اعتبارات یاری کنند.
بازیهای بومی و محلی بدون فدراسیون جهانی است، اما کمیتهای در یونسکو مسابقات این رشتهها را به صورت بینالمللی برگزار میکند که ایران میتواند از این فرصت استفاده کند. این بازیها، ماهیت آموزشی و تربیتی داشته که خاستگاه اصلی آن روستاهای کشور است و توسعه ورزش روستایی و عشایری در بخش بازیهای بومی و محلی از وظایف حاکمیتی است که موجب توانمندی بیشتر قشر مولد جامعه میشود.
غلامرضا جعفری/ سرپرست فدراسیون بازیهای بومی، محلی وسنتی
همبازی با یارفرضی
«دونهکش» یکی از بازیهای استان فارس است و شاید بهتر باشد بگوییم یکی از روشهای یارگیری برای بازیهای محلی این منطقه است. شیوه انجام آن به این صورت است که سرگروههای هر دسته به اختیار خود از بین زوجهایی که تقریبا هم زور هستند یکی را برای خود انتخاب میکنند تا نوبت به ضعیفترینها برسد. فردی که در نهایت در هیچکدام از یارکشیها انتخاب نمیشود، ضعیفترین فرد مجموعه است. در اینجا این فرد جزو گروه قویتر شده و یک فرد خیالی به نام توکمی عضو تیم مقابل میشود که نوبت او را سرگروه بازی میکند، اما یکی از مشهورترین بازیهای این منطقه «انگور چه رنگ» است. در این بازی بازیکنان از بین خود، فردی را به نام میر انتخاب میکنند و او با راهنمایی مشاورش، نام یکی از انگورهای منطقه را انتخاب میکند. سپس افراد یک به یک سر کمربندی را که دست میر است در دست میگیرند و به سوال و جوابهای او در خصوص انگور پاسخ میدهند. این روند تا جایی ادامه مییابد که فردی بتواند نام انگور را حدس بزند. این شخص، کمربند را از دست میر گرفته و هر نفر از بازیکنان را که سر راه خود دید دنبال کرده و کتک میزند. این مراسم تا وقتی ادامه دارد که میر، عبارت «روه روه» را تکرار کند. از این به بعد فرد مهاجم میبایست خود را به میر رسانده و کمربند را تحویل دهد که در راه بقیه به او حمله میکنند تا شلاقهای خورده را تلافی کنند. فردی که شلاق را به دست بیاورد میتواند فرد مهاجم و بقیه را دنبال کرده و کتک بزند تا میر، کلمه خاص را دوباره اعلام کند.
کلاه را بردار و فرارکن
در برخی روستاهای اصفهان، بازیای بهنام «کلاه بَرَک» رواج داشته که هنوز هم میتوان در برخی از شهرهای این استان و البته محلههای قدیمیتر آنها را یافت، هر چند دیگر کمتر این بازیها به صورت عمومی انجام میشود. «کلاه بَرَک» به این صورت است که دایره بزرگی در وسط میدان رسم میکنند و یک گروه ده نفره داخل آن مینشینند و گروه ده نفره دیگری، خارج دایره و دور آن میچرخند تا در فرصتی مناسب بتوانند کلاه یکی از افراد داخل را برداشته و فرار کنند. سپس کلاه را پنهان از چشم اعضای تیم مقابل در بین خود به گونهای رد و بدل میکنند که معلوم نشود دست کیست. سپس به محل تعیینشده برای انداختن کلاه دویده و تیم مقابل نیز دنبالشان میکند تا بتوانند کلاه را بگیرند و برنده شوند و در غیر این صورت، چنانچه کلاه به زمین افتاده و خاکی شود آن تیم بازنده محسوب میشود. این کار را تا پنج بار تکرار کرده و امتیازبندی میکنند.
دُمهایی که نباید گره زد
خطه شمال ایران از آن دست مکانهایی است که هنوز میتوان بازیهای قدیم را در آن دید. یکی از آنها «دم کشی» است. دُمکشی بازیای است که بیشتر در رودسر رواج دارد. شیوه این بازی به این شکل است که هریک از بازیکنان، پارچه باریکی به شکل نوار را در پشت و زیر کمربند خود میبندد. پس از آن همگی در محوطه بازی پراکنده میشوند. بازیکنان سعی میکنند دم یکدیگر را بکشند. بازیکنانی که دم آنها کشیده میشود، از بازی اخراج میشوند. آخرین فردی که باقی میماند، برنده بازی است. هیچیک از بازیکنان نباید، پارچه را به کمر خود گره بزند، بهتر است پارچه آنقدر دراز باشد که مقداری از آن روی زمین قرار بگیرد تا با گذاشتن پا روی آن کشیده شود.
بازیهایی که آیین شدند
بازیهای بسیاری بودهاند که دیگر وجه بازی و سرگرمی ندارند و حالا به آیین تبدیل شدهاند. هر چند اغلب بازیها ریشهای آیینی دارند اما بیشترشان در سطح همان گذران اوقات فراغت ماندهاند، اما هنوز هستند بازیهایی که سالانه بسیاری را راهی مناطقی میکند که در آنجا رواج دادند. کشتی چوخه یکی از آنهاست؛ بازیای که در منطقه خراسان شمالی، شهرستان اسفراین، هنوز که هنوز است برگزار میشود و جمعیتی حدود صد هزار نفر (به اندازه یک ورزشگاه آزادی مملو از جمعیت) را از سراسر ایران به سوی خود میکشاند. چوخه در این منطقه از روزهای پایانی سال آغاز میشود و تا پایان تعطیلات ادامه دارد. همین بازی با اندکی تغییرات و شکل و شمایلی دیگر در منطقه مازندران هم رونق دارد؛ هر چند نام دیگری به خود دارد و اهالی این منطقه به آن «لوچو» میگویند.
لازم به توضیح است که مراسم پایانی آن هر سال در چهاردهم فروردین در محلی به نام «چشمه زینلخان» در اسفراین برگزار میشود.
بازیهایی که جهانی شدند
این روزها فوتبال دیگر وجهه ورزشی خود را از دست داده است، دیگر کسی به فوتبال به چشم ورزش نگاه نمیکند و به یکی از بزرگترین و مهمترین جاذبههای گردشگری تبدیل شده است! فارغ از قدرت عجیب اقتصادی و سیاسی که پیدا کرده است این ورزش در سال میلیونها مسافر را از یکسوی جهان به جای دیگر میکشاند. نمونه اش همین جام جهانی که در کشور خودمان این روزها بحث بر سر چگونگی تهیه بلیت آن بسیار بالا گرفته است.
اما انگیزه پیدایش فوتبال هم مثل تمام ورزشهای بومی و محلی است. هر چند قدمت این بازی بسیار زیاد است و دگرگونیهای بسیاری را به خود دیده است تا به شکل کنونیاش درآمده، اما شکی نیست که تمام بازیهای بومی و محلی ظرفیتی اینچنینی دارند.
اولین سوابق ثبتی آنچه را که احتمالا قدیمیترین فعالیت شبیه فوتبال به حساب میآمده میتوان در دستنوشتههای چینی نظامی در دوره سلسله هان و حدود قرن دوم قبل از میلاد پیدا کرد.
بها دادن بازیها راهی برای حفظشان
یکی از بهترین راههای حفظ بازیهای محلی و بومی بها دادن به آنهاست. به این مفهوم که همچنان بستری فراهم باشد برای انجام این بازیها. از آنجا که بیشتر این بازیها به وسایل و امکاناتی هم نیاز ندارد، فقط مسئولان باید شرایطی برای انجام این بازیها فراهم کنند و سیاستهایی را پیش بگیرند کودکان نسل امروز کمی از بازیهای رایانهای فاصله بگیرند و تحرک و تفکر موجود در بازیهای محلی را داشته باشند.
حالا چند سالی است که استانها جشنوارههای گوناگونی از بازیهای محلی و بومی را در سراسر کشور راه انداختهاند. هر استان به فراخور بازیهای آن منطقه مسابقاتی برگزار میکند. همه اینها در زیرمجموعه فدراسیون ورزشهای سنتی و بازیهای محلی و بومی وزارت ورزش و جوانان انجام میگیرد. حتی برای حفظ چنین بازیهایی میتوان آنها را وارد کتب درسی کرد و در رشتههای تربیت بدنی در ردههای راهنمایی و دبیرستان گنجاند.
بیسبال به سبک یزدیها
یزدیها برای سرگرمی بازی «اتوک کلی» را دارند، در این بازی بازیکنان به دو گروه مساوی تقسیم میشوند. گروه اول در نقطه شروع که ابتدای زمین بازی (بالا) است، مستقر میشود و افراد گروه دیگر در محوطه زمین بازی بهطور پراکنده قرار میگیرند. چوب کوچک (کلی) را روی دو سنگ موازی هم یا روی چاله حفرشدهای میگذارند و یکی از نفرات گروه بالا بهترتیب با اتوک (چوب بزرگ) به زیر کلی میزند تا کمی بلند شود، سپس با ضربهای محکم آن را بهطرف پایین زمین پرت میکند. اگر گروه پایین بتوانند کلی را در هوا بگیرند، جای دو گروه عوض میشود در غیر اینصورت گروه پایین کلی را از هر جا که بر زمین افتاده برداشته و آن را بهطرف اتوک که کنار دو سنگ گذاشته شده، پرتاب میکند، که در صورت اصابت جای دو گروه عوض میشود.
اقوام عروس علیه اقوام داماد
شیوه زندگی عشایر در ایران دلیل مهم در پیدایش بازیهای محلی و ویژه آنهاست. یکی از این بازیها «الختور» نام دارد؛ بازیای که در میان عشایر کهگیلویه و بویراحمد بسیار رواج دارد. در «الختور» ابتدا دو نفر سالار یا سردسته انتخاب میشوند و یارگیری میکنند. سپس قرعه میکشند تا معلوم شود کدام دسته داماد و کدام دسته عروس خواهد بود. همه بازیکنان لباسهای خود را بیرون میآورند و روی هم پُشته میکنند و یک نفر هم از دسته اول که داماد خوانده میشود کنار لباسها میایستد. همه بازیکنان با دست چپ پای راست خود را میگیرند و لیلیکنان بهطرف دسته حریف میروند و با دست آزاد خود که دست راست است به حریف حمله میکنند. هرکس نتواند پای خود را نگه دارد بازنده است. هدف دسته عروس آن است که داماد را وادار کند تا پای خود را رها کند. اگر همه افراد دسته عروس بسوزند، تا سه بار این بازی تکرار میشود. پس از آن دو گروه مقابل هم صف میبندند و از هر گروه یک نفر به وسط میآید و این دو با هم الختور میکنند یعنی پای راست را با دست چپ میگیرند با دست دیگر همدیگر را هُل میدهند. بههمین ترتیب مبارزه تن به تن ادامه پیدا میکند. هرکس ببازد یک نفر از یارانش جای او را میگیرد که این را هاراموک میگویند.
نگهبانی از سنگ داغ
استان خوزستان از آن دست استانهای ایران است که تنوع قومیت قابل توجهی دارد، اما بازی «بَردبَرد گَرََکی» بازیای است که در شهر ایذه رواج دارد. در «بَردبَرد گَرََکی» بازیکنان به دو گروه تقسیم میشوند، آتشی روشن میکنند و سنگ را در آتش میگذارند تا داغ شود. سپس قرعه میکشند تا گروهی که باید از آتش نگهبانی کند، مشخص شود. بعد چشمهای افراد گروه دیگر را میبندند و گروه نگهبان سنگ را از آتش بیرون آورده و در سیاهیها به دوردست پرتاب میکند، بعد چشمهای گروه مقابل را باز میکنند و آنها میروند تا سنگ را پیدا کنند؛ گروه نگهبان هم باید همین کار را بکند. اگر گروه نگهبان سنگ را بیابد و آن را در آتش بیندازد بازی بههمین روال تکرار میشود، اما اگر کسی از گروه مقابل این کار را بکند جای دو گروه عوض میشود.
پریدن از گروهها
بازی مورد علاقه همدانیها «اتلماقویش» نام دارد. در این بازی دو تن از بازیکنان مقابل هم روی زمین مینشینند و یکی از پاهای خود را بهطرف هم دراز میکنند به طوریکه کف پای آنها به هم بچسبد و پنجه پاهای آنها به طرف بالا باشد، بعد از آن بازیکنان دیگر از روی آن میپرند. پس از هر پرش چیزی بر ارتفاع پاها اضافه میشود. نوبت بعد پای دیگر خود را روی پای قبلی میگذارند. بعد پنجه یک دست، سپس پنجه دست دیگر به همین ترتیب، هرچه بر ارتفاع اضافه میشود پریدن از روی آن دشوارتر میشود. بعد از چند نوبت برای افزودن بر ارتفاع از نیروهای کمکی استفاده میکنند. هرکس هنگام پریدن پایش به مانع اصابت کند، سوخته است و از بازی کنار میرود و برنده کسی است که بدون خطا از روی تمام موانع بپرد. از دیگر بازیهای محلی این استان میتوان به آبجی گلبهار، آقا سلام، الک زنبه، اینچیله بادام قاجده بیردام، بازی قلاغه، ترکهبازی، تنوره تنوره، دُرنه، دستمال گوتورده، شاتیشوتی، صید و حصار و گویبازی اشاره کرد.
روز، بازی، شب، بازی
در بوشهر قدیم این طور مرسوم بوده که پسران هنگام شب و خسته از بازیهای روزانه، در محل مخصوص بازی در محله جمعشده و به برخی بازیهای شبانه میپرداختهاند. در اینجا شخصی که اول وارد کوچه میشده با خواندن اشعاری که گاه نیز آمیخته با هجو بوده دیگران را به خروج از خانه برای بازی تشویق میکرده است. برخی از بازیهای محلی این منطقه، یادگار انگلیسیها بوده و با اندکی تغییرات از آنها وام گرفته شده ولی دیگر بازیهای محلی بوشهر، قدمتی بسیار بیشتر دارند. برای نوبت شروع بازی و یارکشی نیز روشهای بومی بسیاری وجود دارد که از جمله آنها میتوان به روشهای تر و خشک، خدا زمین کردن، پر و خالی گرفتن و چُرچُر گرفتن اشاره کرد. یکی از قدیمیترین بازیهای بوشهر اما بازی موسوم به «چوکیلی» است که از نام ابزار آن (چوب و کلید) گرفته شده است. پس از یارگیری و تشکیل دو تیم و نیز تعیین تیم شروعکننده بازی، چالهای روی زمین میکنند که نام آن گانه است و بعد تیم شروع کننده به ترتیب، چوب موسوم به کیلی خود را روی گانه قرار داده و با چوب سعی میکند آن را به هوا پرت کند که هر فرد از تیم مقابل که بتواند آن را بگیرد دو نوبته میشود و میتواند پس از سوختن، یک بار دیگر نیز بازی کند. در نهایت و پس از طی مراحل مختلفی به شمارش فاصله چوبهای رها شده تا محل گانه میپردازند و اندازه آن را تا حد نصاب تعیینشده در ابتدای بازی مقایسه میکنند و با هم به رقابت میپردازند. این بازی، قواعد زیاد و پیچیدهای دارد./ ضمیمه چمدان
آذر کمانی
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد