خانم نگاریان: من صاحب نوه شدم.
فامیل دور: چی شده؟!
آقای مجری: جدی میگی؟!
فامیل دور: شما مگه ازدواج کرده بودی؟!
پسرعمهزا: شوهر داری مگه؟!
کلاهقرمزی: خالیخالی؟!
همین چند دیالوگ که خندههای کات نشده ایرج طهماسب و نگار جواهریان را نیز در پی داشت باعث شد که این سکانس از بهترینهای برنامه «کلاهقرمزی ۹۳» باشد.
کلاهقرمزی حالا دیگر آنقدر اسم آشنایی است که میتواند برای خودش یک برند شود. اگر اصرار داریم بچههای ایرانی، عروسکهای ایرانی داشته باشند قطعا باید همینجا توقف کنیم. جلوی تواضع حمید جبلی و ایرج طهماسب. وقتی کاراکترهای انیمیشن شیرین «شکرستان» تا این حد و اندازه مورد استقبال قرار میگیرند و عروسکهای آن از فروش بالایی برخوردار میشوند، بدون شک کاراکترهای کلاهقرمزی میتوانند یکتنه به معروفترین برند عروسکی در ایران تبدیل شوند. نگاهی به سابقه درخشان کلاهقرمزی در سه دهه، بهترین بهانه برای ثبت انحصاری کاراکترهای این برنامه است. به موسسهای فکر کنید که علاوه بر عروسکهای این برنامه، لوازمالتحریر و وسایل تزئینی با مارک کلاهقرمزی داشته باشد! حتی تصور دیدن «پسرعمهزا» یا «فامیل دور» روی پیکسلهای کیف و کوله، رویای شیرینی خواهد بود! آنوقت دیگر لازم به صرف هزینههای گزاف برای ساخت عروسکهای سرد و بیروح «دارا و سارا» آن هم به دست چینیها نیست!
وقتی یک زوج هنری در ایران میتوانند سه دهه در کنار یکدیگر فعالیت داشته و موفق باشند بهخودی خود بسیار نادر و قابل تحسین است. در روزگاری که هنرمندان با تخریب همکاران و حتی دوستان خودشان، تلاش میکنند که یک شبه پلههای ترقی را طی کنند دوستی و همکاری مشترک حمید جبلی و ایرج طهماسب در این سالهای طولانی، بهترین الگو برای انجام کار گروهی بدون کوچکترین تنش اخلاقی است. وقتی چند عروسک بهظاهر ساده میتوانند تمامی گروههای سنی را با تلویزیون اغلب اخموی ملی پیوند دهند یعنی این گروه به نقطه ایدهآل خودشان رسیدهاند. اصلا هم مهم نیست که «فعالان حقوق بشر»، «حقوق زن» یا «حقوق برابر» (که نمیدانم این آخری دیگر از کجا پیدا شد!) به این برنامه یا شوخیهای آن اعتراض کنند چراکه همین اعتراضها نشان میدهد که برنامه کلاهقرمزی حتی برای ایرانیان خارج از کشور درخور توجه است. متاسفانه چیزی که هنوز در میان مخاطبان ایرانی جا نیفتاده، درک صحیح از طنز و شوخطبعی است. اینکه با یک ذرهبین خشک و جدی به نقد یک برنامه کاملا طنزآمیز پرداخته شود، خودش میتواند شوخی بزرگی برای تاریخ بشریت باشد! حالا فرقی ندارد این ذرهبین روی مسایل قومیتی زوم کند یا مسایل مربوط به حقوق بشر. در واقع یک بار هم که به حقوق بشر توجه شده و به اصلیترین رکن زندگی انسان که شادی است، پرداخته میشود باز هم باید نقدهای بهظاهر روشنفکرمآبانه را تحمل کنیم!درست برعکس سریال «پایتخت» که هر سال ضعیفتر از سری قبل خود میشود برنامه کلاهقرمزی سالبهسال پختهتر و در نتیجه پرمخاطبتر میشود. تنوع موضوع، دوری از کلیشهها و خلق کاراکترهای تازه با اسامی طنزآمیز از مهمترین دلایل این روند روبه رشد است.
شخصیتپردازی عروسکهای برنامه کلاهقرمزی عجولانه نیست و روی تکتک خصوصیات رفتاری و کرداری آنها، با دقت فکر شده است. کاراکتر همه عروسکها از یکدیگر قابل تفکیک بوده و به ورطه تکرار نمیافتد. عروسکها در سطح تیپ باقی نمیمانند و همگی با مولفههایی متفاوت در ذهن مخاطب جا باز میکنند. این نکته حتی در میان عروسکهایی که از میان حیوانات انتخاب شدهاند، قابل مشاهده است. مثلا عروسک «ببعی» در مقایسه با عروسک «گابی» که در دنیای واقعی شباهتهای زیادی با یکدیگر دارند، دو کاراکتر مجزا از هم هستند یا عروسک «فامیل دور» و عروسک «بچه فامیل دور» هر کدام ویژگیهای مخصوص به خودشان را دارند.
عروسکهای کلاهقرمزی کپی نیستند. یعنی نمونه آنها در هیچیک برنامه عروسکی ایرانی یا خارجی دیگری پیدا نمیشود. تصور کنید فامیل دور را با آن سبیلهای بلند یا پسرعمهزا و این اواخر «دیوی» که باوجود تاخیری که در پیوستن به مابقی عروسکها داشت به یکی از دوستداشتنیترین عروسکهای این برنامه تبدیل شد.حمید جبلی و ایرج طهماسب درک عمیقی از طنز دارند. استفاده آنها از شگردهای ساخت طنز بجا و قدرتمند است. مثلا استفاده از «تکرار» که میتواند باعث خنده مخاطب شود، در این برنامه الکی خرج نمیشود. نمونهاش عروسک «جیگر» که بسیار به موقع از تکرارهای سهگانه خودش استفاده میکند! بهترین سکانس در این زمینه، وقتی که فامیل دور از دست دیوی و اینکه در دستشویی را باز میکند، به ستوه آمده بود! فامیل دور نمیدانست که دیوی همهچیز را برعکس متوجه میشود و وقتی آقای مجری این نکته را به او گوشزد کرد به دیوی گفت: «وقتی من میرم دستشویی، در دستشویی رو باز کن!» و جیگر سهبار تکرار کرد: «وقتی میری دستشویی، در دستشویی رو باز کنه؟! وقتی میری دستشویی، در دستشویی رو باز کنه؟! وقتی میری دستشویی، در دستشویی رو باز کنه؟!». این تکرار حتی بهصورت مکتوب و در همین متن حتما باعث خنده شما شده است. تکرار مداوم سوالهای عروسک شیرین و تازهوارد «عزیزم ببخشید» نیز بههمین دلیل مورد استقبال قرار گرفت. شگرد دیگر این زوج هنری در ساخت طنز بهکارگیری شیوه «برعکسگویی» در شخصیت دیوی بود. اینکه یک کاراکتر وقتی کسی را از ته دل دوست دارد با همه احساس خودش به او بگوید: «ازت متنفرم.!»چیزی که در این میان نباید نادیده گرفته شود. طراحی خلاقانه عروسکها، اجرای بیکم و کاست عروسکگردانها و صداپیشگی متناسب با چهره و تیپ کاراکترهاست. طوری که تماشاگر نمیتواند مثلا هیچ صدای دیگری را جز صدای بهادر مالکی برای عروسک فامیل دور بپذیرد!
فاضل ترکمن/ روزنامه جهان صنعت
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
اینجانب یكی از طرفداران این دردو هنرمند هستم و با اینكه 43 سال سن دارم ولی سعی كردم تمام برنامه های این دو هنرمند را از دست ندهم.
شاید به نظر این حقیر این دو هنرمند خیلی بالاتر و قوی تر از كارگردانان و هنرمندان هالیوود هستند .(شاید آنها در سایه تبلیغ - جلوه های ویژه و درآمدهای بادآورده و فرهنگ ضعیف و كند ذهنی مردمشان به این پست و مقام رسیده اند) ولی ما ومردم ایران 180 درجه با آنها فرق داریم و به هیچ عنوان قابل مقایسه نیستیم .
من برنامه و فیلمهای متعددی مانند كلاه قرمزی 93و92و....و همچنین فیلمهای كلاه قرمزی و پسر خاله . كلاه قرمزی و سروناز . كلاه قرمزی و بچه ننه و....و همچنین فیلمهایی كه این و دو هنرمند به صورت مستقیم در آن ایفای نقش كردند مانند رفیق بد . زیر درخت هلو . عینك دودی و....... . را دیدم و واقعا" با تمام وجود لذت برده ام.
برای این دو هنرمند آرزوی سالی همراه با شادی و سلامتی دارم.و همچنین از آقای فاضل تركمن بابت موضوع ایراد شده بالا قدردانی میگردد.
ارادتمند رضوی