سکانسی که ولگرد در چرخدندههای دستگاهی عظیم گرفتار میشود، نوعی دهنکجی همراه با بدبینی بود به تغییر و تحولاتی که به مثابه پوستاندازی جهان محسوب میشد.
اما جهان سنتی یارای مقاومت در برابر انقلاب صنعتی را نداشت و موجهای سرکش فناوری یکی پس از دیگری به ساحل دنیای قدیم رسید. مهمترین دستاورد مدرنیته و صنعتی شدن جوامع راحتی و آرامشی بود که زندگیها را سهلتر میکرد و به نیازهای جدید به وجود آمده پاسخ مناسبی میداد، به طوری که الان گاهی فکر میکنیم پیش از اختراع مثلا تلفن همراه یا اصلا تلفن ثابت، اتومبیل، اینترنت و هزاران ابزار پیشرفته امروزی زندگی آدمها چگونه میگذشت؛ یعنی الان به قدری غرق این اشیا شدهایم که تصور زندگی بدون آنها برایمان دشوار و دور از ذهن است و بیآنها خودمان را عاجز و ناتوان مییابیم. ولی یادمان میرود به این فکر کنیم، پیش از ما آن همه انسان چگونه بیهیچ کدام از آنها زیستهاند و خوب هم زندگیشان را به پایان رساندهاند، اما بیآنکه بخواهیم پیشرفتهای علمی و صنعتی بشر را ـ که همگی آنها پر از اقسام فایده و مزیت هستند ـ نادیده بگیریم و یکسونگرانه و با نگاهی متعصبانه و سنتی از آنها چشمپوشی و نکوهششان کنیم. منصفانه باید پذیرفت تکنولوژی و دنیای صنعتی ضررهای جبرانناپذیری به زندگی بشر وارد و آدمها را از یکدیگر دورتر و دورتر و دورتر کرد.
چندی پیش عکس جالب و عجیبی در فضای مجازی انتشار یافت که در یک نظرسنجی بهعنوان بهترین عکس سال 2013 انتخاب شده بود. تصویر، عروس و دامادی را در شب عروسی و در جامههای بخت نشان میداد، اما به جای اینکه در نخستین لحظه زندگی مشترکشان حواسشان و روح و جسمشان تماما معطوف هم باشد، بیاعتنا به هم غرق در تلفنهای همراه خود بودند. نمایش مجردها نوشته دیوید فوئنکینو، ترجمه ساناز فلاحفرد و کارگردانی پوران مرادی یکی از میلیونها نمونه بحران روحی و روانی و صدمات جبرانناپذیری است که جهان نو بر سر بشریت آورده، منتهی نویسنده نگاه بدبینانهاش به دوران صنعتی و ماشینیسم را در بستری کمیک روایت میکند و به جای نمایش عریان این حقیقت تلخ، قالبی شیرین و طنازانه برای آن برمیگزیند.
مجردها داستان مرد و زنی به نام میشل و سیلوی است که هرکدام به دلایلی همچون طلاق و مرگ، همسرانشان را سالها پیش از دست دادهاند و حالا مدتهاست که در انزوا و تنهایی در یک بنگاه همسریابی مشغول کار هستند. آنها به یکدیگر علاقه دارند، اما شکستهایشان در زندگی قبلی و نداشتن اعتماد به نفس اجازه و مجال اظهار عشقی دوباره را نمیدهد. از سوی دیگر پیشرفت هر روزه تکنولوژی باعث ایجاد خطر بالقوه و مدام تعدیل نیرو میشود و آنها هر لحظه در بیم و استرس اخراج از محل کارشان هستند، همان بلایی که بر سر سایر همکارانشان نیز آمده و میشل و سیلوی تنها بازماندگان بنگاه همسریابی هستند که روزی باشکوه و پررونق بوده است.
کنایه نویسنده در کسادی و بیرونقی بازار ازدواج بجا و درست است که زهر و تلخیاش حتی با استتار شدن در لایهای بیرونی و شیرین، رفع و رجوع نمیشود. مجردها با ایدهای درخشان تعارضی را به وجود میآورد و دو کاراکترش را دقیقا بر مبنای آن مستقر و هدایت میکند. آشنایی و اشتیاق میشل و سیلوی در بنگاه همسریابی، تعدیل نیرو و جدایی موقت آنها و سپس به هم رسیدنشان در محل کار جدیدشان یعنی بنگاه طلاق ـ که این روزها پررونقتر از هر بنگاه ازدواجی است ـ نقطهگذاریهای هوشمندانهای است که در اجرا نیز بخوبی پی گرفته میشود.
طراحی صحنه نمایش با عناصری ساده همچون میز و صندلیهایی رها شده که با پارچههای سفیدی پوشانده شده ، دو قلب سرخ شکسته و پیوندزده و کاغذهای مچاله شده بخوبی فضایی تکراری، خموده و رو به ویرانی را تداعی میکند.
افکتهای صوتی همچون بوق ممتد و صدای دستگاهها نیز بهعنوان نشانههای هدیدگر و هشداردهنده جهان صنعتی حضوری مهیب دارند که البته تلخیشان با استفاده از شوخیهای کلامی و رفتاری میشل و سیلوی گرفته میشود.
میشل و سیلوی در این نمایش از فرط تنهایی و فشار اقتصادی و اجتماعی و شغلی حالت و رفتاری احمقگونه دارند، یعنی در حقیقت این شرایط جامعه است که این دو آدم را به آدمهایی منفعل و دلقک تبدیل میکند. البته آنها مثل هر احمق دیگری کوچکترین ظن و گمانی بر حماقتشان ندارند و شاید دست بالا خود را آدمهایی بدشانس و بدبخت تلقی کنند که در صحت این مساله شک نیست، اما ادامه این فلاکت به همان رفتارهای دیوانهوار میانجامد که از بیرون و منظر مردم و تماشاگران خندهدار به نظر می رسد.
میشل و سیلوی اما از جایی به بعد تصمیم میگیرند به این خمودگی و حماقت و تنهایی پایان دهند و سطح خنده ما را از تمسخر به رضایتمندی و تائید و همراهی تغییر و ارتقا دهند یعنی با توسل به نیروی عشق و بها دادن به ظرفیتهای فعلی، گذشته سیاهشان را ـ شاید در آن پرده 10 دقیقهای که در تاریکی مطلق میگذرد ـ پاک و فراموش کنند و قلبهای شکستهشان را پیوند بزنند.
علی رستگار / گروه فرهنگ و هنر
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
عضو شورای خانواده و زنان شورای عالی انقلاب فرهنگی در گفتوگو با «جام جم» مطرح کرد
در گفتوگو با گردآورنده کتاب «قصه جریحهدار شد» مطرح شد
ناصر ابراهیمی در گفت و گو با جام جم آنلاین؛
گفتوگو با محمد خیراندیش در حاشیه اختتامیه جشنواره بینالمللی فیلم ۱۰۰