سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
این پرسشی بود که عباس میرزا، ولیعهد فتحعلیشاه و فرمانده جنگ با روسیه تزاری، از موسیو ژوبر پرسید، هم او که با گروهی از فرانسویان آمده بود تا به قشون ایران مشق نظام بدهد. پس از جنگهای ایران و روس و شکست سختی که بر سپاه ایران وارد آمد و منجر به از دست رفتن قلمرو وسیعی از صفحات شمال کشور شد، ایرانیان دریافتند که جنگ با روسیه، نبرد دو سپاه نبود، بلکه رویارویی دو جامعه با دو شیوه سلوک بود؛ یکی خواب آلوده و غافل از دگرگونیهای عصر جدید و دیگری چشم به جهانی نو گشوده. و تازه این روسیه بود که زیر یوغ تزارها کمر خم کرده بود و با گامهایی عقبتر از ممالک پیشرفته اروپا راه میپیمود. در بدو کار عباس میرزا و اطرافیانش همچون میرزا عیسی قائم مقام اول، چاره را در اعزام محصل به خارج دیدند تا روزنهای به سوی علم و تکنولوژی اروپا یا به قول خودشان ترقیات ممالک فرنگی بگشایند. اما از آنها که رفتند، عدهای بازنگشتند و برخی دیگر که آمدند، آموختههایشان چندان به کار نمیآمد. وقتی نوبت به میرزا تقی خان امیر کبیر، صدراعظم ناصرالدین شاه قاجار رسید، به گونهای دیگر چارهجویی کرد. او تصمیم گرفت با بنیاد یک مدرسه عالی و دعوت از استادان ایرانی و فرنگی، محصلان را در داخل کشور و زیرنظر خود و متناسب با نیازهای جامعه پرورش دهد. مدرسهای که او بنیانش را گذاشت و اندکی پس از عزل و قتلش افتتاح شد، یک پلیتکنیک بود و به همین سبب دارالفنون نام گرفت. رشتههایی که در دارالفنون تدریس میشدند عبارت بودند از شیمی، داروسازی، هندسه، ریاضی، طب، توپخانه، مشق نظام، پیاده نظام، معدن و کانشناسی، جغرافیا، زبان فرانسه، عربی و ادبیات فارسی. این رشتهها یا از علوم و فنون نظامی بودند یا در ربط با آن. چرا که شکست سهمگین از روسیه و جدایی قفقاز از خاک ایران در اذهان باقی مانده بود و دولت، تقویت بنیه نظامی را یک وظیفه اساسی تلقی میکرد. بعدها رشتههای دیگری چون نقاشی و موزیک و تاریخ مد نظر قرار گرفتند و رشتههای اولیه با فاصله گرفتن از حال و هوای نظامی، سمت و سوی علمی بیشتری پیدا کردند. اغلب معلمان، خارجی بودند و امیرکبیر در استخدام آنها، روسی نبودن و انگلیسی نبودن را یکی از شروط نانوشته قرار داده بود؛ چرا که ایران از این دو، زخمها بر پیکر و سوء ظنها در دل داشت. دارالفنون کار خود را با 150 شاگرد آغاز کرد و تا واپسین سالهای سلطنت ناصرالدین شاه، یعنی حدود سال 1271 خورشیدی، 1100 شاگرد را در دامان خویش پرورش داد؛ شاگردانی که کارهای بزرگ و برزمین مانده مملکت، غالبا بدستشان رفع و رجوع میشد. تنها در یک قلم، 89 نفر از دانشآموختگان دارالفنون به مقام وزارت رسیدند و 28 نفرشان وزیر آموزش و پرورش =( معارف، فرهنگ) شدند. بسیاری از دیگر دانشآموختگان نیز ستارههایی در سپهر فرهنگ و اجتماع ایران بودند: کمالالملک غفاری، علینقی وزیری، نصرالله مین باشیان، بدیع الزمان فروزان فر، قاسم غنی، مجتبی مینوی، عیسی صدیق، علیاکبر سیاسی، و در روزگار نزدیکتر به ما محمود حسابی، حسین گل گلاب، محمود افشاریزدی، مهدی چمران، یدالله سحابی، بهرام بیضایی و... دارالفنون اگرچه به وسیله دولت تاسیس شد و ادارهاش نیز به دست دولت بود، اما لزوما آنگونه که دولت خودکامه قاجار میخواست، پیش نرفت و در اواخر دوره ناصری به کانون آزادی طلبی و نشر اندیشههای نو بدل شد. یک بار ناصرالدینشاه در جواب اعتمادالسلطنه که گفته بود در زمان فتحعلیشاه یکی نبود نامه ناپلئون به شاه را ترجمه کند و حالا چهار پنج هزار نفر فرانسهدان در تهران هستند، دستی به سبیل مبارک کشید و فرمود: آن وقت بهتر از حالا بود. هنوز چشم و گوش مردم این طور باز نشده بود! هرچه که بود، دارالفنون فراتر از یک پلیتکنیک عمل کرد و از همه مهمتر این که سرآغازی بر تاسیس مدارس دیگر در ایران شد. در دوره مظفری، میرزا حسن رشدیه دبستانهایی را به شیوه جدید در تبریز، مشهد و تهران بنیان گذارد و این خود بابی شد برای تاسیس دبستانهای دیگری که در سالهای 1316 و 1317 ق یعنی هفت هشت سال پیش از مشروطه شروع به کار کردند. حتی آیتالله سید محمد طباطبایی از زعمای مشروطیت مدرسه جدیدی را به نام مدرسه اسلام تاسیس کرد که 180 شاگرد داشت. همچنین چند مدرسه عالی دولتی همپای دارالفنون شکل گرفت که از جمله آنها مدرسه فلاحت و علوم سیاسی بود و جالب آنکه شاگردان این دو نیز از دارالفنونیها عقب نیفتادند و در جنبش مشروطه همه جا حاضر و ناظر و عامل بودند. پبیشقراول مدرسهسازی در تهران، انجمن معارف بود که از بزرگترین کانونهای روشنفکری در شهر به شمار میآمد و علاوه بر چند مدرسه جدید، سنگ بنای کتابخانهای را گذارد که بعدها در ادغام با کتابخانه دارالفنون، به کتابخانه ملی ایران بدل شد. در دوره پهلوی و با تاسیس دانشگاه تهران، دارالفنون جایگاه یگانه و ممتاز خود را از کف داد و بدل به یک دبیرستان شد؛ منتها دبیرستانی ممتاز و معتبر. اما هرچه زمان پیش رفت و پهلوی به آخر کار خود نزدیک شد، دارالفنون کم فروغتر از گذشته ظاهر شد. رضا کارگر |
|
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
ابراهیم قاسمپور در گفتوگو با جامجم مطرح کرد؛
ضرورت اصلاح سهمیههای کنکور در گفتوگوی «جامجم»با دبیر کمیسیون آموزش دیدبان شفافیت و عدالت