جام جم سرا:
برای اعتدال این نیازها و هیجانات، ازدواج بهترین و عاقلانهترین راهکار است، اما نکته قابل توجه آن که اگر این علاقه درونی به جنس مخالف و نیاز به ارتباط با او، از چارچوب هنجارهای اجتماعی و دینی خارج شود و به سوی روابط بیضابطه کشیده شود، میتواند به دوستیهای دو جنس منجر شود.
اما پرسش اینجاست آیا امکان دارد که یک زن و مرد یا یک دختر و پسر بدون برقراری هیچگونه رابطه جنسی و رمانتیکی، فقط با هم دوست باشند؟ این که اغلب آقایان بروز گرایشهای جنسی و احساسی را در دوستیهای به اصطلاح پاک، غیرعادی میدانند و آن را به کلی رد میکنند و خانمهایی هم که طرفدار این نوع روابط هستند، بیان میکنند ما با آقایان خیلی راحتتر از خانمها میتوانیم ارتباط برقرار کنیم و اوقات خوشی را با آنها در محل کار یا بیرون سپری نماییم و هیچگاه هم کار به جاهای باریک کشیده نخواهد شد، تا چه میزان واقعیت دارد؟ آیا این دوستیها میتواند در یک نقطه و قبل از رسیدن به خط قرمز متوقف شود؟ یا آن که ممکن است تا مرزهای پیشبینی نشده و حتی ناشناختهای پیش رود که طرفین انتظار وقوع آن را ندارند؟
از اینرو، اهمیت موضوع ما را بر آن داشت تا برای رسیدن به پاسخ پرسشهایمان با دکتر نصیر عابدینی، روانشناس گفتوگویی داشته باشیم.
زنان ونوسی، مردان مریخی
هر رابطه عاطفی که بین دو نفر برقرار شود به گونهای که رد عاطفی نسبتا پایدار (نه موقت) در طرفین بر جای گذارد دوستی نامیده میشود، این را دکتر عابدینی میگوید و میافزاید: ما انسانها نیازهای زیادی داریم و یکی از مهمترین آنها نیاز به پیوندجویی است. نیازی همیشه زنده و درونی که ما را به پیوند دوستی یا پیوند زناشویی ترغیب میکند. ماهیت این نیاز در دو جنس زن و مرد بسیار متفاوت است. در واقع این که میگویند زنان ونوسی و مردان مریخی، این مفهوم را میرساند که مرد و زن از نظر سیستم مغزی، عملکرد هورمونی، ویژگیهای روحی، خلقی، رفتاری و تظاهرات ظاهری آنقدر با یکدیگر تفاوتهای فاحشی دارند که گویا از دو سیاره جداگانه آمدهاند. این روانشناس میگوید دلیل این تفاوتها آن است که داشتههای یک جنس کاملکننده نداشتههای جنس دیگر و عاملی برای به آرامش رسیدن طرفین باشد و این دلیل چرایی آفرینش دو جنس با این همه تفاوت است.
دکتر عابدینی ادامه میدهد: حال اگر نیاز به پیوندجویی، هدفمند پیش نرود و بر مبنای ارضای مجموعهای از نیازهای شخصی بدون ضابطه باشد، سبب شکلگیری هیجانات عاطفی و جنسی افسار گسیختهای میشود که کنترل آن بسیار مشکل است. این روانشناس با اشاره به این که هدف از برقراری رابطه دوستی دو جنس یکی نیست، اظهار میکند: در اینگونه دوستیها هدف اصلی اغلب مردان کامجویی جنسی (نه لزوماً رابطه جنسی) است ولی یک زن با توجه به نیاز پناهجویی، به دنبال یک پشتیبان و تکیهگاه قوی است که بتواند احساساتش را با او در میان گذارد. در نتیجه این دوستیها که بر مبنای انگیزههای متفاوت شکل میگیرد میتواند به ضرر طرفین بویژه زن باشد که یکی از مهمترین این ضررها ضربه جدی عاطفی و روانی به زن است.
دکترعابدینی دلیل این امر را از نظر روانشناسی این گونه بیان میکند: در روابط دوستی دو جنس هیجاناتی که یک حس خوشایند در طرفین را ایجاد میکند، گاهی تا پایان عمر در ذهن ماندگار و مدام پردازش میشود. با این تفاوت که مرور این روابط و ناکامی ناشی از آن در خانمها به صورت نشخوار ذهنی و در آقایان به صورت ذهن گردانی است. یعنی خاطرات و هیجانات خوشایند و ناخوشایند این روابط در جنس مونث مدام تکرار میشود، ولی در جنس مذکر میتواند با حواسپرتی به تاخیر افتد.
دوستی پاک چیست؟
در جامعه امروز ما افرادی هستند، چه در بین مجردها و چه در بین متاهلان با صراحت تمام اظهار میکنند که میتوانند با جنس مخالف یک رابطه دوستانه، صمیمانه و نزدیک اما پاک برقرار کنند. منظور از دوستیهای پاکی که این روزها از زبان افراد شنیده میشود، چیست؟
دکتر عابدینی در این باره میگوید: ما انسانها سازوکارهای دفاعی داریم که به صورت ناهشیار از آنها به نفع خودمان سوءاستفاده میکنیم. افراد وقتی در روابط با جنس مخالف بحث پاکی این دوستی را طرح میکنند به نوعی از سازوکار دفاعی انکار و استدلال تراشی استفاده کرده و بیدلیل خود را توجیه میکنند و با صغری و کبری چیدن واقعیت را کتمان و وجدان ناآرامشان را آرام میکنند.
در واقع در چنین دوستیهایی مردها اظهار میکنند همین که در روابط دوستانه خود با خانمها به حس خوبی برسیم و محبت و مهربانی زیادی را دریافت کنیم و از حال و هوای یکدیگر با ایمیل و پیامک با خبر شویم، یعنی حد و مرز دوستیمان را رعایت کردهایم. اغلب خانمها هم که طرفدار این نوع روابط هستند، بیان میکنند همین که در این دوستیها با خصوصیات مردانه آشنا میشویم و گاهی هم میتوانیم موضوعات و کارهای مردانهمان را با آنان در میان بگذاریم، برایمان اقناعکننده است؛ غافل از این که، ممکن است در این دوستیها شناخت ظاهری از جنس مخالف بالا رود و برخی نیازهای معقول برطرف شود، اما وقتی پای هیجان به میان آید میزان شناخت واقعی پایین میآید و تمایلات جنسی مردانه و عشقهای کاذب احساسی زنانه که با تداوم این دوستیها بتدریج شکل میگیرد و قوی میشود هرگز در یک نقطه و قبل از رسیدن به خط قرمز متوقف نمیشود و میتواند از مرزهای پیشبینینشدهای عبور کند که طرفین انتظار وقوع آن را نداشتهاند! منظور از تمایلات جنسی فقط برقراری رابطه جنسی نیست و میتواند خیالپردازیهای جنسی، گفتوگوها و بحثهای جنسی، لذت از ظواهر جنسی و مسائل این چنینی باشد.
این پیامکهای تبدار
این روزها اغلب افراد از پیامک و ایمیل به عنوان یک وسیله ارتباطی برای مسائل کاری و جویا شدن از احوال یکدیگر استفاده میکنند که متاسفانه گاهی در میان انبوه پیامهای دریافت شده پیامها و مطالب جنسی و عاشقانه یا هرزنامههایی دیده میشود. حال پرسش اینجاست دریافت و ارسال پیامهای این چنینی تا چه میزان میتواند به شروع یک دوستی بیضابطه دامن زند و تا چه میزان موجب برانگیختگی عاطفی و جنسی میشود؟
دکتر عابدینی در این خصوص میگوید: ارسال پیامهای غیرضروری از سوی جنس مخالف میتواند به معنای شروع رابطهای باشد که فرد جرات علنی کردن آن را ندارد و معمولا هم از طرف جنس مذکر فرستاده میشود تا بتدریج جنس مونث را جذب خود کند. این روانشناس با اشاره به این که ارسال پیام به جنس مخالف میتواند دلایل مختلفی داشته باشد، میگوید این دلایل میتواند برای تفریح و پر کردن اوقاتفراغت، ارضای کنجکاویها، برقراری یک رابطه دوستی، تخلیه استرس و اضطراب، پر کردن خلاهای عاطفی، ارضای نیاز جنسی یا انگیزههای سادیسمی باشد. افراد مبتلا به اختلالات روانی با فرستادن پیامهایی که ردعاطفی بر جای میگذارد، دریافتکننده پیام را شیفته خود کرده و پس از آن که متوجه شدند فرد را مجذوب خود کردهاند، بلافاصله ارسال پیامها را قطع و فرد مقابل را به نوعی سرکار میگذارند یا آن که بستری برای کامجویی جنسی فراهم میآورند.
توهم قدرت و جاذبه
تحقیقات نشان داده است یکی از انگیزههای دوستی با جنس مخالف این است که جنس مذکر، داشتن دوست مونث را یک قدرت اجتماعی برای خود تصور میکند و جنس مونث نیز داشتن یک دوست مذکر را یک جاذبه فردی به حساب میآورد.
دکتر عابدینی در این باره میگوید: کسانی که عزت نفس پایینی دارند، یعنی خود را کم ارزش میپندارند، میخواهند از هر طریقی کسب ارزش کنند. مثلا آقایی با تسخیر دل خانمی که از ویژگیهای منحصر به فردی برخوردار است برای خود کسب ارزش میکند یا در متاهلان، مردی که همسرش را وادار به آرایش یا پوشش نامناسب در مقابل دیگران میکند، به نوعی احساس میکند که از این طریق مورد توجه قرار گرفته و این معطوفشدن توجه را به اشتباه یک جذبه و قدرت اجتماعی میداند.
در خانمها هم همینطور چون نیاز به جلوهگری، جلب توجه و تائید شدن در این جنس وجود دارد، در نتیجه آنهایی که خود را از نظر جذابیتهای ظاهری ناارزنده میپندارند، بر این باورند که با آرایش و پوشش محرک میتوانند درجه جذابیتشان را بالا برده و از این طریق با جنس مخالف دوست شوند و اظهار کنند که از سوی یک جنس مذکر پذیرفته شدهاند. این در حالی است که اگر خانمی که عزت نفس پایینی دارد پوشیدگی لازم را حفظ کند به دلیل آن که در نگاه مردان به نوعی پوشیده و رازآلود میشود، انگیزه اکتشافگری جنس مذکر را برانگیخته و در نتیجه این جنس برای پی بردن به اسرار درونی جنس مونث تمایل پیدا میکند تا با ایجاد ارتباطی با ضابطه ترغیب به ازدواج شود.(ضمیمه چاردیواری/فاخره بهبهانی)
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد
محمد نصرتی در گفتوگو با جامجم مطرح کرد؛
عذاب میكشم از این كه جامعه اینقدر به فساد كشیده شده......
من یه دختر 19 سالم و دانشجو هستم هیچ وقت دنبال دوس پسر نبودم و هیچ وقت دوست نشدم باكسی همیشه دنبال درسام بودم و اخرش هم دانشگاه و هم رشته مورد علاقم قبول شدم
تا اینكه اومدم دانشگاه یه پسر خییییلی بهم علاقه داره و ثابت كرده همه جوره امتحانش كردم و اون سربلند همشون قبول شده خلاصه خیلی هوامو داره و خیلی محترمه هم عالی درس میخونه و هم كار میكنه منم دیدم ك ایشون خیلی خوبن و دوس داشتنشون رو ثابت كردن قبول كردم كه باهاش اشنا بشم و دوست شدم باهاش و اینم بگم ك من بهش گفتم من باهات بیرون نمیام كافی شاپ نمیام و هیچ وقت حتی دستت رو هم نمیگیرم اونم گفت قبول من كه تورو برا دست گرفتن و كافی شاپ رفتن نمیخام فقط فعلا از طریق گوشی و بعضی وقتا یه ملاقات كوچیك تو دانشگاه تا باهات بیشتر اشنا بشم خلاصه ك الان دوستیم فقط چیزی ك عذابم میده اینه ك از دوس پسر داشتنم واااااقعا عذاب وجدان دارم شب و روزم شده گریه كه چرا اینكارو كردم منكه اهل این چیزا نبودم چرا پیشنهاد اشنایی رو قبول كردم و حالم وااااقعا بده و همش به این فك میكنم ك من دیگه جزو اون دخترای خوب نیستم و دوس پسر دارم بدتر از اون اینه كه من این همه مدت دوست نشدم نشدم اومدم تو دانشگاه دوست شدم خیلیا بیرون دانشگاه كلی دوست شدن و ... ولی الان تو كلاس یه دختر نجیب شناخته میشن اما منی كه هیچ وقت دوست نبودم و الانم توی دوستی هیچ كار خلافی نكردم هر كس از جلوم رد میشه میگه این با فلانی دوسته
الان نمیدونم من چجوری این دوستی رو تموم كنم لطفا اگر كسی پیشنهادی داره بده چون وقعا از بس استرس میكشم از زندگی ساقط شدم
مشكل اینجاس طرفم اشتباهی نمیكنه ك ولش كنم