سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
بعد از موفقیت قند پهلو اینک طنز، جایگاه و اعتبار بیشتری در تلویزیون پیدا کرده و بسیاری از مدیران و برنامهسازان تلویزیون متوجه ظرفیتهای رسانهای موجود در آنها شدهاند؛ اینکه میتوان طنز را در قالب انواع برنامههای تلویزیونی ریخت و از اشکال و ابعاد مختلف آن بهره برد. اگر قند پهلو از طنزپردازان و کسانی که حرفهای این کار بودند برای برگزاری یک مسابقه بهره برد، اینک لبخند تهران دامنه این برنامه را گسترش داده و آن را میان مردم برده است، مردمی که به شکل تاریخی به طنز و شعر علاقه دارند.
معمولا ما ایرانیها روحیه طنازی داریم و اگر خودمان طنز نگوییم از شنیدن آن لذت میبریم. برنامه لبخند تهران تلاش و فرصت و حتی دعوتی است از مردمی که دوست دارند، استعداد طنازانه خود را در معرض نمایش گذاشته و محک بزنند تا هم خود و هم دیگران از شکوفایی این استعداد لذت ببرند. بهعبارتی دیگر، اکنون مخاطبان یک برنامه، خود به شرکتکننده بدل شدهاند.
لبخند تهران هم فال است و هم تماشا؛ هم میتوان شانس و استعداد خود را در طنزپردازی به معرض نمایش گذاشت و هم اینکه دیگران را در لذت طنازانه خود سهیم کرد. فارغ از ظرفیتها و ظرافتهای طنازانهای که در فرآیند و در پس این برنامه وجود دارد، سهیم کردن مخاطب در فرآیند تولید خود امتیاز مهمی برای این برنامه است. امروزه برنامههایی از حیث رسانهای و مخاطبشناسی موفق میشوند که مخاطب منفعل را به مخاطب فعال و بازیگر بدل کنند. این ویژگی موجب اعتمادپذیری تماشاگر و اعتمادسازی رسانهای میشود و در نهایت یک رابطه دوسویه هموزن شکل میگیرد که هر دو طرف ماجرا را راضی نگه میدارد و در سطحی بالاتر به ارتقاء و غنی شدن بیشتر خود طنز کمک میکند. لبخند تهران همچون قند پهلو، زلف ادبیات را به زلف تصویر گره میزند بهطوری که میتوان آن را یک قند پهلوی مردمی دانست.
خوشبختانه اجرای شهرام شکیبا که هم سابقه مجریگری دارد و هم روزنامهنگار و طنزپرداز صاحبنام است کمک میکند تا این برنامه هم دارای یک مجری ـ کارشناس باشد که تخصص این کار را دارد و هم اینکه اجرای برنامه با شادابی و لبخند برگزار شود.
اصلا بخشی از طنز برنامه به طنازیهای شهرام شکیبا و جنس اجرایش برمیگردد. این امر موجب شده تا لبخند تهران از یک برنامه تخصصی به یک برنامه تخصصی لایت بدل شود که ویژگیهای رسانهای و خصلت سرگرمکنندگی خود را حفظ کرده است. به عبارت دیگر لبخند تهران هم یک برنامه مردمی است، هم تخصصی و هم سرگرمکننده و کمتر برنامه ترکیبی است که این سه خصلت را جمع کرده باشد.
از سوی دیگر، این برنامه طنز تصویری یا بهتر بگویم کمدی هم بیتوجه نبوده و با دعوت از بازیگران عرصه کمدی چه در تلویزیون و چه در سینما بر تنوع و غنیسازی آن افزوده است. همچنین حضور شاعران و طنزنویسان حرفهای در برنامه، کفه کارشناسی آن را تقویت کرده است و مخاطب علاوه بر سرگرمی و لذت، دانش طنزپردازی را نیز کسب میکند.
حضور چهرههایی نظیر اسماعیل امینی، سعید بیابانکی، احمد عربانی، رامبد جوان، مسعود فروتن، بهنام تشکر، قاسم رفیعا و... نشاندهنده اعتبار این برنامه در بین فعالان طنز فاخر است. اساسا برنامههایی از جنس قند پهلو و لبخند تهران به بسط و ترویج طنز فاخر کمک کرده و تفاوت طنز سالم را از طنزهای مخرب نشان میدهد. برنامهای که هجو و هزل نمیکند یا دچار لودگی نمیشود، هرچند در معرض این خطر بویژه در اجرا قرار دارد.
شهرام شکیبا باید مراقب باشد تا جدیت طنازانه برنامه را حفظ کند. طنز اتفاقا جدیترین گونه ادبی است که شوخی میکند، اما شوخی نیست و نباید آن را به شوخی گرفت. لبخند در لبخند تهران با تامل و تفکر همراه است نه صرفا خندیدن محض؛ خندهای که با خردمندی عجین است نه بیخردی.
تنوع بخشها در لبخند تهران، هم ریتم برنامه را تند کرده و از کسالتآور بودن آن کاسته و هم جذابیت برنامه را افزایش داده است. بخش استندآپ با اجرای حسین کلهر، پویایی بیشتر به برنامه داده و نمک برنامه را بیشتر کرده است. مثلا در یکی از قسمتهای این برنامه از قاسم رفیعا شاعر طنزپرداز برنامه برای حضور و البته تجلیل دعوت شد. حضور او و لهجه مشهدی و نگاه طنز او به اعراف به مراسم شور و حال خاصی بخشید خصوصا که خود شکیبا و البته حضار این فضای خنده را تشدید کرده بودند. حتی مشاعره فیالبداهه قاسم رفیعا با یک شاعر دیگر آن هم در صندلی عقب یک تاکسی برای مخاطبی که ذهنیتی از زندگی شاعرانه ندارد، جذاب بود. این شیوه نزدیکی به مخاطب یکی از رموز موفقیت این برنامه است.خوشبختانه همه عوامل حواسشان هست که نباید مخاطب را به هر قیمت بخندانند و فخر برنامه را قربانی جذبه آن کنند. حضور منتقدان سینمایی برای نقد سکانسی کمیک از یک فیلم طنز نیز تمهید جالبی است که به پیوند کمدی و طنز منجر شده و طنز مکتوب را به کمدی بصری پیوند میزند. درواقع لبخند تهران، دامنه طنازانه خود را گسترش داده و هنرهای تجسمی، کلامی، تصویری و نمایشی را به طنز پیوند زده تا تحولی مهم در عرصه برنامهسازی طنز تلویزیونی شکل بگیرد.
اما فراتر از ساختار طنازانه برنامه و قابلیتهای رسانهایش باید به همکاری موفق شبکه آموزش و سازمان فرهنگی هنری شهرداری هم اشاره کرد که میتواند بهعنوان الگوی همکاری بین بخشی برای تولیدات رسانهای تبدیل شود. کاش به این سطح از درک فرهنگی برسیم که هر سازمان و نهادی در ارتباط با ماموریتها و وظایف سازمانیاش به مشارکت و همکاری برای تولید آثار هنری و تلویزیونی بپردازد تا از این طریق، هم بر تبلیغ و ترویج اهداف سازمانی خود کمک کرده باشد و دست به فرهنگسازی بزند و هم به رسانه ملی کمک کند تا برنامههای خوب و مخاطبپسندی ساخته شود و هم رضایت و ارتقای آگاهی مخاطب را در پی داشته باشد. مهمتر از همه اینها لبخند تهران به واسطه طنز اجتماعی ـ انتقادی خود یک نوع آسیبشناسی تلطیف شده است که خستگی را نه فقط از تن که از ذهن هم میزداید و مشکلات را قابل تحملتر میکند.
به نظر میرسد شبکه آموزش با استفاده از نیروهای خوشفکر حوزه رسانه توانسته بخش زیادی از مشکلات پیدا کردن سوژه و نیز اجرای آن را از دوش خود بردارد. این شبکه پیشتر از منصور ضابطیان برای تهیه و تولید «رادیو هفت» استفاده کرده و توانسته بود نتایج خوبی هم از این حسن انتخاب بگیرد تا آنجا که در حال حاضر این برنامه نهتنها جزو برنامههای دیدنی شبکه آموزش محسوب میشود، بلکه این برنامه به خاطر نوآوری و آشنازدایی توانسته جزو بهترینهای سیما نیز قرار بگیرد. در ادامه توجه به آدمهای عالم روزنامهنگاری پای رضا رفیع، طنزپرداز شناخته شده کشور نیز به این شبکه کشیده شد و او توانست با مسابقه ادبی و طنز «قندپهلو» بار دیگر این موضوع را ثابت کند که مدیران این شبکه در اعتماد کردن به ذائقه قشر روزنامهنگار اشتباه نکردهاند و نتیجه این شد که این برنامه کمهزینه توانست در بین برنامههای جذاب قشر فرهیخته کشور قرار بگیرد. بعد از رضا رفیع نوبت شهرام شکیبا رسید تا او نیز از عالم روزنامهنگاری پای به عالم ساخت برنامه برای شبکه آموزش بگذارد که البته او با این فضا چندان بیگانه نبود و پیشتر نیز در شبکههای مختلف در تهیه و تولید برنامههای مختلف طبعآزمایی کرده بود، و اتفاقا برنامههای خوبی نیز روانه آنتن شبکههای مختلف کرده بود. هیچ بعید نیست در ادامه روندی که مسئولان شبکه آموزش در پیش گرفتهاند در آینده نزدیک سروکله روزنامهنگاران بیشتری در این شبکه پیدا نشود. هرچه هست استفاده از روزنامهنگاران شناختهشده، کشور به برنامههای تلویزیون غنایی بخشیده که بسادگی نمیشود منکر آن شد. شاید یکی از راههای رسیدن به برنامههای بهتر استفاده از نیروهای خوشفکر سایر رسانههای کشور نیز باشد. (سید رضا صائمی/ ضمیمه قاب کوچک)
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
بازگشت ترامپ به کاخ سفید چه تاثیری بر سیاستهای آمریکا در قبال ایران دارد؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
رضا جباری: درگفتوگو با «جام جم»:
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم: