در دستهبندی مذکور، منظور از باورهای انسانی، چارچوبهای کلی است که انسان باید به آنها پایبند باشد. این باورها در هر دوره و زمانی ثابت است و گذشت زمان باعث ایجاد تغییر و کهنگی آنها نمیگردد؛ مانند اعتقاد به خدا و مهربانی او و یاری او. ولی در باب رفتارها ممکن است این شبهه پیش آید که مسائل رفتاری مذکور در قرآن شاید برای زمانهای خاصی بودهاند و با متفاوت شدن نیازهای افراد در زندگی شخصی و اجتماعی، دیگر کاربردی ندارند.
در پاسخ به این مساله باید گفت رفتارها در قرآن به سه صورت بیان شده است.
دسته نخست، آن دسته از رفتارهای درونی است که به صورت مستقیم، خدا گزارههای اخلاقی را بیان میکند مانند: مذمت حسادت کردن. حسادت زمانی ایجاد میشود که فرد محروم از یک نعمت تلاش کند نعمت شخص دارا را از بین ببرد. چنین مواردی فرازمانی هستند و به هیچ زمانی محدود نیستند.
دسته دوم، گزارههای اخلاقی است که با قاعده کلی یا نتیجهگیری کلی از یک داستان بیان شدهاند. یعنی خدا به رفتاری جزئی اشاره کرده و در پایان آیه یک قانون کلی را بیان کرده است. گاهی نیز این قانون کلی بیان نشده که از طریق قاعده القای خصوصیت به آن پی میبریم. اصطلاح القای خصوصیت به این معناست که خصوصیات جزئی را از مثال حذف میکنیم و به فحوای کلی کلام اتکا میکنیم و از این طریق، به فرازمانی بودن قاعده دست مییابیم. برای نمونه خدا در پایان بعضی از داستانهای جزئی، به یک ویژگی کلی اشاره کرده است. مثلا میفرماید: «و کذلک نجزی المفترین.» (الاعراف/ 152) از این عبارت درمییابیم انسان حق ندارد بدون دلیل و از روی هوا و هوس، آیات و نشانههای الهی را تکذیب کند.
در دسته سوم، خدا داستان شخص خاصی را بیان میکند و با نتیجهگیری یا بدون نتیجهگیری آموزههای اخلاقی را نشان میدهد. برای نمونه، در سوره تبت خدا میفرماید: «تبت یدا ابی لهب و تب.» ابولهب تلاشهای بیثمری در راه نابودی دین اسلام داشت که نهتنها به نتیجه نرسید، بلکه خود هلاک شد. بحث اخلاقی آیه عبارت است از این که انسان نباید در جهت تقابل با دین حرکت کند. در اینجا گرچه نکتهای در باب یک شخص بیان شده ولی با استفاده از قاعده القای خصوصیت در مییابیم این مساله صرفا درباره ابولهب نیست و میتواند درباره اشخاص دیگر نیز در طول زمان صدق کند.
قرآن، معیار اخلاق
وقتی صحبت از مسائل اخلاقی و قرآن میشود، لازم است به عادات و رفتارهای رایج خود و اطرافمان نگاهی بیندازیم و درصدد تطبیق و اصلاح آنها با قرآن برآییم. یکی از مسائلی که امروز کم و بیش دچار آن شدهایم، نگاه حسرتآمیز به زندگی مرفه دیگران و تلاش در جهت افزایش تشریفات و رفاه زندگی است. مدتی است مهمانیهای ما به مانوری برای ارائه تشریفات و تجملات بیشتر تبدیل شده. اگر هم از کسی اشکال بگیریم، با این پاسخ مواجه میشویم که مالمان حلال است و میخواهیم از لذتهای حلال خدا در دنیا نیز استفاده کنیم!
خداوند در سوره طه میفرماید«و هرگز چشم خود را به نعمتهای مادی که به گروههایی از آنها دادهایم میفکن که اینها شکوفههای زندگی دنیاست و برای آن است که آنان را با آن بیازماییم و روزی پروردگارت بهتر و پایدارتر است.» (طه/ آیه 131)
در فرهنگ قرآن و روایات باید در مسائل مادی به زیردستان خود نگاه کنیم و در مسائل معنوی به بالادستان. ولی امروز، ما دقیقا خلاف این نگرش عمل میکنیم! انسان باید همواره در مسائل معنوی احساس زیان کند و در مسائل مادی احساس استغنا و بینیازی.
یکی دیگر از نکتههایی که کمکم رو به فراموشی گذاشته شده، وظایف زن و مرد است. خانواده باید کانونی برای آرامش و لذت بردن باشد. اگر توازن وظایف بر هم بخورد، یعنی زنان وظایف مردان را به عهده بگیرند و خواه ناخواه از وظایف خود دور گردند، آرامش از خانه رخت برمیبندد. بر اساس آیه 34 سوره نساء، مردها به دلیل تفاوتهای روحی و قدرت مواجه با مشکلات باید مدیریت کانون خانواده را به عهده داشته باشند. اگر بنا باشد زنان با مشکلات مواجه گردند، زود از پای در میآیند و آن لطافت و آرامشی که حاصل زیبایی حضور آنان است، از میان میرود. در این حالت، هم مرد و هم زن احساس خسران میکنند. البته میتوان این مساله را بسط داد. در خانههایی که زنان نیز پا به پای مردان در مهمترین ساعات روز مشغول کار هستند و هر دو شبانه به خانه بازمیگردند، آسیبهای فراوانی به فرزندان وارد میشود. زیرا خستگی و مشکلات کاری مانع رفع نیازهای عاطفی و احساسی این فرزندان میشود.
کوشش برای فهم بیشتر
حال سوال اینجاست که آیا هر کس قرآن بخواند، به تمامی این نکات دست مییابد؟ قرآن کتاب هدایت است و عبارت «هدی للناس» یعنی مایه هدایت همه مردم. ما برای استفاده بهتر و کافی از کتابهای مختلف، نیازمند راهکارهای مختلفی هستیم. در یک سطح ممکن است خواننده قرآن هیچ اطلاعات خاصی درباره زبان عربی، تفاسیر و دیگر علوم قرآنی نداشته باشد. برای چنین کسانی، خواندن کلماتی که خدا بر قلب پیامبرش نازل کرده، لذت بخش است و نوعی رابطه قلبی میان شخص و قرآن برقرار میگردد. در سطح بالاتر ممکن است خواننده قرآن تا حدی با زبان عربی آشنا باشد و معنای بعضی کلمات را بداند. مسلما این شخص بهره بیشتری از قرآن میبرد.
برای رسیدن به سطحی عمیقتر از دو مورد مذکور لازم است خواننده قرآن از کمک کسانی که این مسیر را طی کردهاند و راه را شناختهاند، استفاده کند و جالب است فیلسوف بزرگی مانند ملاصدرا پس از آن همه کوشش در راه فهم دقیق قرآن، پشیمان است که چرا دیر به سراغ قرآن رفته! بنابراین، بهره بردن از قرآن مراتبی دارد. هر کس هر مقدار با مفاهیم قرآن، تفاسیر، شان نزولها و... آشناتر باشد، فهم بهتر و کاربردیتری خواهد داشت.
دکتر محمد حاجابوالقاسم / استاد دانشگاه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد