قرآن​پژوهی

دکتر یثربی: کسانی که از بیت المال دزدی می کنند، قرآن را نشناخته اند

شنیدن صحبت‌های ساده و البته دقیق استاد فلسفه و عرفان اسلامی، همیشه دلنشین است زیرا این پژوهشگر دین، قاعده‌های خاص و پیچیده برای زندگی به سبک قرآن مطرح نمی‌کند بلکه بر ساده‌ترین کارهای روزمره ما دست می‌گذارد.
کد خبر: ۶۹۰۸۷۹
دکتر  یثربی:  کسانی که از بیت المال دزدی می کنند، قرآن را نشناخته اند

مثل این که بعضی از ما قرآن را فقط برای ثواب یا استخاره تورق می‌کنیم، نه برای آموختن. مثل این که رفتارها و سبک زندگی قرآنی مردم تا حدی متاثر از بالادستان ماست. دکتر یثربی ابتدای این گفت‌وگو ـ که می‌خواست شکایت‌هایی را مطرح کند ـ گفت، سعدی افتاده‌ای است آزاده، کس نیاید به جنگ افتاده. من حرف دلم و درد امروز را می‌گویم، مطمئن باشید همه حرف حق را می‌پذیرند.

بعضی پرسش‌های ساده هستند ولی همیشه وجود دارند. مثل این که چرا قرآن نازل شده و ما چگونه باید قرآن بخوانیم؟

قرآن کریم نازل نشده تا ما دور قرآن بگردیم و برای آن آیین اجرا کنیم و مراسم ترتیب دهیم. قرآن دستورالعملی است که باید از دل و جان، آن را بشنویم و به کار بندیم. اکنون که ما در حال گذران ماه مبارک رمضان هستیم، باید بدانیم شنیدن قرآن، نیازمند نوعی پاکی باطن و آرامش روحی است. اسیران محبت دنیا و جاه پرستان و فرصت طلبان، وحی را نمی‌شنوند. قرآن فرموده، این گروه گاه مثل کرها هستند و گاه مثل مردگان. در کنار صفای باطن، باید اراده شنیدن هم وجود داشته باشد، نه مثل آنان که در صدر اسلام حتی در برابر صدای قرآن گوش‌هایشان را می‌گرفتند تا صدایی نشنوند. ما باید در مردم و جوانان اراده برای شنیدن قرآن ایجاد کنیم.

مگر می‌توان اراده را از بیرون ایجاد کرد و مگر نه آن که اراده امری درونی است؟

ایجاد اراده به نوازش‌های تربیتی نیازمند است. حضرت رسول( ص) در زمان حیاتشان، به گونه‌ای زندگی و با مردم رفتار می‌کردند که وجودشان ناپاکی‌های مردم را تصفیه می‌کرد و میل و اراده برای قرآن خواندن را در آنان ایجاد می‌کرد. امروز مسئولان ما باید با رفتار قرآنی خود، اراده مذکور را ایجاد کنند.

نکته سوم از پرسش قبلی که اینجا باید به آن اشاره کنم، این است که مردم ما باید با قرآن انس بگیرند. شاید در ظاهر بسیاری از مردم با قرآن مانوس باشند ولی در باطن با آن بی‌ارتباطند. قرآن در عزاداری گورستان‌ها، مجالس ختم، مجالس قرائت قرآن از سوی قاریانی که اتفاقا باید برای حفظ سلامت آنان دعاگو باشیم، شنیده می‌شود. از طرف دیگر در نمایشگاه‌ها، قرآن‌های چاپی گوناگون و نرم‌افزارها برای نمایش و فروش عرضه می‌شود. اتفاقا بعضی از این قرآن‌ها دیدنی هستند یعنی یا وزن‌های چندین تنی دارند یا بر وسیله‌های سختی مانند فولاد و شیشه یا بر جنس‌های بسیار ظریف مانند یک مو یا دانه‌ای برنج حک شده‌اند. گرچه این اقدامات بی‌معنی و بی‌ارزش نیستند، ولی همگی جنبه‌های حاشیه‌ای دارند زیرا بناست، اصل قرآن، قانون اساسی کشورها باشد. در هیچ کشوری این چنین با قانون اساسی رفتار نمی‌کنند. هدف آن است که مردم را با قرآن آشنا کنیم و قرآن را به دست مردم بسپاریم. در صدر اسلام، حداقل بعضی صحابه می‌گفتند ما با داشتن قرآن به هیچ کتاب دیگری نیاز نداریم و امروز ما هر کتابی را برای یادگرفتن می‌خوانیم، جز قرآن! یعنی روزنامه و مجله و شعر و رمان و تاریخ می‌خوانیم اما 10 دقیقه قرآن را برای آموختن نمی‌خوانیم. خواندن قرآن برای آموزش، چیزی جز قرآن خواندن برای ثواب است. خلاصه آن که باید کاری کنیم که قرآن بر سر جوانان ما جای بگیرد.

آیا نشانه‌هایی ظاهری بر رایج بودن مفاهیم قرآن میان جوانان وجود دارد؟

بله، وقتی دو جوان باسواد و آگاه با یکدیگر صحبت می‌کنند و شاهد مثال حرفشان، یکی از اشعار مولوی و ناصرخسرو و دیگر بزرگان است، چرا نباید از قرآن سخن بگویند و مثال بیاورند؟ مثلا به فارسی بگویند: «هر کس ذره‌ای کار خیر کند، نتیجه‌اش را می‌بیند.» «هر کس ذره‌ای کار بد کند، نتیجه‌اش را می‌بیند.» «چرا چیزی می‌گویید که خود به آن عمل نمی‌کنید؟» مدتی است هزینه‌های سنگینی برای حفظ قرآن صورت می‌گیرد. زمانی حفظ قرآن اهمیت بسیار زیاد داشت و آن زمان، به دوره‌های آغازین تبلیغ اسلام بازمی‌گردد که برای نگهداری قرآن، لازم بود افراد در جهت حفظ آن کوشا باشند. امروز مشکلی برای نگهداری و ماندگاری قرآن نداریم و البته همچنان حفظ آیات کار ارزشمندی است و من مخالف آن نیستم، ولی ما به انس با قرآن نیاز داریم. ما باید قرآن را برای آموختن باز کنیم، نه صرفا برای استخاره. گرچه در باب استخاره و تاریخچه پدیداری آن، بحث‌های زیادی وجود دارد که مجالی دیگر می‌طلبد. در هر صورت، من در جایگاه کسی که پیوسته با قرآن سر و کار دارد، به مسئولان جامعه می‌گویم که با قرآن مراسم اجرا نکنید، چه مراسم عروسی و عزاداری و چه مراسم همایش و نمایشگاه بلکه جایی برای قرآن در دل مردم باز کنید و میان قرآن و قهرکنندگان با آن آشتی ایجاد کنید تا جامعه ما رنگ قرآنی بگیرد و ارزش‌های قرآنی، محور رفتارهای جامعه قرار بگیرد.

همان طور که اشاره کردید، وقتی صحبت از خواندن قرآن و دیگر کتاب‌ها می‌شود، عده‌ای معتقدند به هیچ کتاب دیگری جز قرآن نیاز نداریم. چطور ممکن است ما بتوانیم تمام داده‌های اطلاعاتی امروزمان را فقط از قرآن دریافت کنیم؟

من عرض کردم که بعضی صحابه، به چنین نظری اعتقاد داشتند. صحبت بر سر این است که قرآن کتاب هدایت است. قرآن کتاب اجرا نیست و نیامده تا عوض ما کارمندی کند. قرآن آمده تا ما را برای زندگی کردن، راهنمایی کند. قرآن نیامده تا به جای رئیس‌جمهور، هیات دولت را اداره کند، قرآن آمده تا به رئیس‌جمهور نشان دهد که چگونه هیات دولت را اداره کند. اولین چیزی که در بحث هدایت قرآن مطرح است، هدایت به سوی عقل است. برای خردورزی نیاز به فلسفه، معرفت دینی، دانش اقتصادی و سیاسی و... داریم.

قرآن تمام موارد مذکور را ارج می‌نهد ولی یادمان باشد آنها کار و کسب بشرند. همان طور که جهاد کسب و کار بشر است. بشر باید همراه پیغمبرش جهاد کند. قرار نیست قرآن یا خدا به جای مردم جهاد کنند، همان گونه که قوم بنی اسرائیل به پیامبرشان گفتند تو و خدایت به جنگ بروید، ما اینجا منتظر شما می‌نشینیم. (سوره مائده، آیه 24)

فرق سبک زندگی هدایتمندانه و زندگی آزادانه در ساختار فکری شما چیست؟

این مساله را با یک مثال توضیح می‌دهم. یک مغازه‌دار می‌تواند آزادانه مغازه‌اش را اداره کند یعنی دروغ بگوید، کم‌فروشی کند، مشتری را فریب بدهد و... از طرفی می‌تواند حب خدا در دل داشته باشد و در کنار کسب و کارش خدا را زندگی و رضایت او را جلب کند. مغازه‌دارانی که در پرتو هدایت الهی زندگی می‌کنند، نمی‌توانند به دروغ، فریب و کم‌فروشی دچار شوند. زندگی با روح قرآن، ما را از کسانی که بدون هیچ پایبندی خاصی، به گذران روزهای عمرشان مشغولند، متفاوت می‌کند. کسانی که از پول بیت‌المال مردم محتاج نان شب، دزدی می‌کنند، قرآن را نشناخته‌اند. حتی اگر همیشه ابتدای تمام جلساتشان قرآن بخوانند. بهره‌مندی از هدایت قرآن، به چنین قرآن‌خوانی‌هایی مربوط نیست. قرآن زمانی تاثیر می‌گذارد که راهگشا باشد یعنی آنجا که طبق آموزه‌های قرآن باور می‌کنیم، آیا کسانی که می‌دانند با آنان که نمی‌دانند، برابرند؟ این رهنمود نشان می‌دهد مسلمان جاهل بدبخت است و این مساله را در دنیای امروز می‌توان یافت. هر روز، مسلمانان، مسلمانان دیگر را می‌کشند. بوکو حرام دختر مردم را می‌دزدد و آبروی اسلام را می‌برد. این مسلمانان جاهل هم قرآن می‌خوانند ولی با روح قرآن انس ندارند. فرار از چنین وضعی به یک برنامه‌ریزی اساسی و عملی نیازمند است.

برنامه عملی برای جاری کردن روح قرآن در زندگی دقیقا به چه معناست؟

لازم است ما در جامعه سبک زندگی قرآنی را ببینیم یعنی ببینیم یک معلم با هزار گرفتاری، مبلغ زیادی دلار پیدا می کند و آن را کامل به صاحبش تحویل می‌دهد. یعنی ببینیم یک وزیر در منزل اجاره‌ای زندگی می‌کند و سطح زندگی‌اش پایین‌تر از مردمان عادی است. ما برای ترویج روح قرآنی، به عمل مسئولان نیازمندیم و برای از بین بردن ارزش‌های قرآنی نیز فقط رفتار هواپرستانه مسئولان کافی است. به عبارت دیگر، برای این امر، نه به اسرائیل نیاز است نه به آمریکا. همین مردم اگر بگویند، مسئولان چقدر می‌برند و چقدر جیب زن و فرزندانشان پر است (در حالی که جیب جوانان کشور خالی است) و چه چیزها که نمی‌خورند و چه لباس‌ها که نمی‌پوشند و... دیگر روح قرآن نمی‌تواند در زندگی مردم جاری باشد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها