روزنامه «صبا» با این مقدمه، گفتوگوی خود با مژده لواسانی را منتشر کرده است که در پی میآید:
* الان دیگر حس میکنم «کافه سؤال» بعد از چند فصل روی آنتن بودن در یکی از بهترین ساعات شب میان مردم جا افتاده. نظر مخاطبان را قطعا میان آمارها یا روشهای دیگر دنبال میکنی. کلیت نظرشان چیست؟
من خودم به ارتباط چهره به چهره و همینطور مجازی در صفحه شخصی اینستاگرامم بیشتر اعتنا میکنم و دلگرم میشوم. برای اینکه فکر میکنم حرفهایی که مردم درباره خودم میزنند قابل اعتناتر است. من 10 شب نبودم و آن ده شب باعث شد خیلی محکمتر شوم برای ادامه کارم. اینقدر بازخوردها نسبت به حضور من خوب و مهربانانه بود که واقعا به من انرژی داد. البته همیشه قطعا انتقاداتی هست و ممکن است حتی زیاد هم باشد چون طبیعی است که یک مجری را خیلیها دوست دارند و خیلیها هم دوست ندارند و باید به همه آنها احترام گذاشت.
* حس خودت از روندی که این برنامه طی کرده چطور است؟ با توجه به اینکه در برههای به سر میبریم که مجری ماندن در صداوسیما بسیار سخت است و هر آن امکان دارد کسی با حرف یا عملی زیرآبت را بزند، چطور ادامه میدهی؟ حاشیهها تو را اذیت کرده؟
خیلی سخت است. واقعا هر فصلی که جلو میرویم با خودم این مصراع را تکرار میکنم که ما را به سختجانی خود این گمان نبود؟ با گوشت و پوست و استخوان این را میچشم. به هر حال وقتی حساسیت کار به واسطه موضوعاتی که ما آن را جنجالی مطرح کردیم، بالا رفت، شاخکهای آدمها حساس شد و با دقت بیشتری «کافه سؤال» را دنبال کردند. متأسفانه چیزی که کار را سخت میکند حواشی و حرفهایی است که خودمان برای خودمان درست میکنیم. حس میکنم اگر خودمان با خودمان کمی مهربانتر باشیم اینقدر سخت نمیشود. ما طاقت نداریم ببینیم کسی دیده میشود و برنامهاش مخاطب دارد. این را درباره برنامههای مختلف با جدیت میگویم و نگاه شخصی ندارم. چون من خودم که با ایدهآلهای خودم فرسنگها فاصله دارم.
* من فکر میکنم که این خطقرمزها و ممیزیهایی که برای مجریان زن اینقدر پررنگ است بیشتر از تأثیر حرف و نقلهایی است که در راهروهای سازمان درباره همکارانشان میزنند، نه مردم!
اتفاقا من به یک نکته ایمان دارم؛ بالاخره براساس باورهای اجتماعی و عرفیمان این سختگیریها از طرف مردم ما بیشتر میشود و متأسفانه برخی از مردم ما تاب نمیآورند یک مجری زن با لبخندهای ساده را تماشا کنند. اگر مجری زن از یک میزان صمیمیت بیشتری برخوردار باشد، حساسیتها روی او بیشتر میشود. ما هنوز دنبال مجریهای زن دهه 70 هستیم که خیلی اتوکشیده جلوی دوربین سلام عرض میکردند خدمت مخاطبان ارجمند! و هنوز هم ممکن است بگوییم که شبیه آن مجری فوق باوقار باشیم و از او به عنوان یک زن یاد بگیریم. این جنس من نیست، من از یک دهه دیگریام و با جنس لحن دیگری و سعی کردم همیشه خودم باشم.
* در این مدت حاشیههایی هم داشتی. دوست دارم بدانم چطور با این خبرسازیها و حرفها کنار میآیی؟ اینکه مثلا صفحه شخصی اینستاگرامت را باز کنی و ببینی سیل کامنتهای پر از قضاوت فقط به خاطر عکسی با یکی از مجریان برایت به وجود آمده یا نمونههای دیگر ... اینجور مواقع چه میکنی؟
من از بچگی وارد این فضا شدم و از همان کودکی با این اتمسفر دست و پنجه نرم کردهام. دیگر عادت کردهام. سختیها را انکار نمیکنم اما کودکی و نوجوانیام همراه این مسائل بود و برای همین پا پس نمیکشم. آدم اهل مبارزهای شدهام و میمانم. چیزی که من را آرام میکند ارتباطات معنویام است و مثلا بعد از فشارها میروم مشهد بلکه کمی دلم قرص بشود. معتقدم همیشه ممکن است کارم به مو برسد اما پاره نمیشود. چون کسی هست که همیشه هوایم را دارد و هر اتفاقی با لباس حکمت و مصلحتش به زندگی ما میآید و رخ میدهد و من اینجوری خودم را آرام میکنم.
* یک نکتهای در آرایش ظاهری مژده لواسانی وجود دارد و در این دو سال پررنگتر شده. نکته، استفاده از رنگ در پوششت است؛ اتفاقی که در میان اغلب مجریان زن نادیده گرفته میشود. حتی این شائبه برای برخی به وجود آمده که تو پارتی خیلی خوبی داری که میتوانی اینقدر جلوی دوربین با لباسهای رنگی ظاهر بشوی.
نه، الحمدلله پارتی ندارم. اگر پارتی داشتم که اینقدر سختی نمیکشیدم. من پوششم مبتنی بر رنگ است در عین حجاب و از چیزی که پشت دوربین هستم یک قدم هم روی آنتن فاصله نمیگیرم. یعنی دقیقا جلوی دوربین با همان پوششی هستم که بیرون هم من را میبینی. این رنگ خیلی وقتها برایم دردسرساز بوده، به خاطر اینکه ما قبل از این هم مجری چادری داشتهایم که صرفا از یک شال رنگی استفاده میکرده اما به این شکل مثل من که هارمونی و رنگ مانتو و شال برقرار باشد، نبوده است. این میزان حساسیت من را کسی در پوشش ظاهری نداشته و ندارد. البته حس میکنم مدتی است که مجریان چادری خانم دارند روی این موضوع حساسیت پیدا میکنند و من استقبال میکنم. هرچند که معتقدم هرکسی باید خلاقیت خودش را در این زمینه داشته باشد و به تقلید نرسد.
* تذکری از جانب مدیران به واسطه پوششت نداشتهای؟
نه، تذکری نشنیدهام چون خدا را شکر من بد لباس نمیپوشم و کاراکترم جوری است که مبتنی بر اعتقاداتم است و محکم گام برمیدارم. البته گاهی به خاطر تندروی برخی در سایتها، خودم به رعایت بیشتری رسیدم.
* «کافه سؤال» برنامهای مبتنی بر پرسش و پاسخ است. تا چه اندازه تاکشوهای مهم جهان را دنبال میکنی؟
تاکشوهای مطرح دنیا را دنبال میکنم ولی به دلیل تفاوت 180 درجهایمان ما حتی نمیتوانیم فضای کار را هم الگوبرداری کنیم چون آنها یک دنیای دیگر دارند که تحت هیچ شرایطی نمیتوانیم به آن وارد شویم.
* ما اساسا در تاکشو نابغهای نداریم و برترینهایمان محدود به یکی دو گزینه محمدرضا شهیدی فر و احسان علیخانی و در دورهای رضا رشیدپور میشوند. بقیه یا کپی برابر اصل هستند یا دنبال تغییر نیستند. اما خوشبختانه تلاش تو برای یک تاکشوی استاندارد در «کافه سؤال» دیده میشود.
ببین، من از تاکشوهای جهان گرتهبرداری مو به مو نکردهام اما سعی کردم نکات مثبتشان را یاد بگیرم. با حرفت موافقم و باید بگویم ما حاشیهرویهای زیاد داریم و من تمام تلاشم را میکنم به سرعت به اصل مطلب برسم و وقت مخاطبم را الکی نگیرم. مجریان ما پشت خطابه پنهان میشوند تا بیسوادی خودشان را پنهان کنند. این واقعا ناراحتکننده است و در تاکشوهای جهان نمونهاش را نمیبینیم. هنوز که هنوز است مجری میآید با شعر و پاییز و بهار حرفش را شروع میکند. به نظرم دهه این چیزها گذشته است.
* شرایط اجرا خصوصاً برای خانمها به شدت متزلزل است. به حذف شدن ناگهانی فکر کردهای؟
(میخندد) الان برای هر لحظهام این پیشبینی را دارم. آقای شهیدیفر یکبار به من گفتند که تو هر شب جوری خداحافظی کن که انگار آخرین برنامهات است و فردا کسی را جای تو میآورند. من هم الان برای هر لحظهام آمادگی خداحافظی دارم و فکر میکنم همه مجریان باید این پیشبینی، بکگراند ذهنشان باشد. نباید همه زندگیشان با بودن یا نبودن در یک برنامه زیر و رو بشود!
* برای فصل بعدی «کافه سؤال» چه برنامهای داری؟
ما ماه رمضان در تلویزیون نیستیم و میخواهیم بعد از ماه مبارک با یک فصل تازه و خوب برگردیم و به خودمان یک تکان اساسی بدهیم.
* فقط به اجرا در این برنامه اکتفا کردی یا قرار است برنامه جدیدی هم داشته باشی؟
پیشنهادات زیادی دارم اما خودم دلم نمیخواهد همهجا دیده بشوم. علاقهمند زیاد دیده شدن در همه شبکهها نیستم و فعلا به «کافه سؤال» و رادیو اکتفا میکنم.
* مخاطب جدی کدامیک از برنامههای همکارانت هستی؟
من همه برنامههای تلویزیون را حتی اگر دوست نداشته باشم، میبینم اما طبیعتا «ماه عسل» را در ماه رمضان دنبال میکنم و چون فوتبالی هستم 90 را هم میبینم. البته مخاطب سفت و سخت «رادیو هفت» هستم.
* چند روز پیش در گزارشی خواندیم که افرادی مثل فرزاد حسنی، احسان علیخانی، آزاده نامداری و حتی علی ضیاء برای اجرای برنامههای ارگانی و سفارشی خارج از سازمان رقمی مابین 5 تا 9 میلیون دریافت میکنند. این تصور الان در جامعه وجود دارد که مجریان حالشان از لحاظ مالی خیلی خوب است. درست است؟
من که از اجرا به پولی نرسیدم و هرچه که دارم از پدرم است. اما خوشحالم که دوستان این رقمهای خوب نصیبشان میشود. البته اینها یک تعداد مجریان محدودی هستند که استیجهای خاصی هم میروند و مهمتر اینکه درباره خانمها رقم خیلی کمتر است چون اولا استیجهای ارگانی برای مجریان خانم کمتر است و آنها ترجیحشان این است که با مجری مرد برنامه بروند، ثانیا اگر هم راضی به آوردن مجری زن باشند خیلی کمتر از این رقمها پول میدهند. البته من فکر میکنم یک بخشی از این شایعه را خود آدمها درست میکنند تا رقمهایشان بالا برود و ... البته این چند همکار مردی که نام بردی توانایی زیادی روی استیج دارند و اگر ارگانی اینقدر پول دارد که بدهد، چراکه نه؟! (ایسنا به نقل از روزنامه صبا)
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد