سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
هر قدر زمان پیش رفته، این عبارت ساده تغییر کارکرد داده و کار به جایی رسیده که حالا هنرآموز یا شاگرد ناز کند و استاد عرض نیاز.
نمونه ساده این اتفاق را براحتی میتوان در کلاسهای دانشگاهی و خواهش و تمنای استادان برای درس خواندن و بیاعتنایی دانشجویان مشاهده کرد.
استاد و شاگردی در وادی موسیقی ایرانی اما تا حد زیادی شکل گذشته خود را حفظ کرده است و شاگردان هر قدر هم به شیوه پیشینیان حرمت استاد را نگه ندارند اما باز هم استاد برایشان استاد است و سعی میکنند آنچه را از او آموختهاند بخوبی در کارشان رعایت کنند.
اما آنچه امروز در موسیقی ما خودنمایی میکند، پسرانی هستند که از پی پدر حرکت کردهاند و از آنجا که نام بزرگ پدرشان را یدک میکشیدهاند تقریبا نیمی از راه برایشان پیموده شده است، از این رو این فرصت را پیدا کردهاند که ره صد ساله را در مدتی کوتاهتر بپیمایند.
این که فرزندان یک موسیقیدان پا جای او بگذارند و در مسیرش حرکت کنند، اتفاق بدی نیست اما ماجرا از آنجا پیچیده میشود که این فرزندان استادی جز پدر نداشته باشند و پدر از آنجا که مهر پدری دارد، احساساتش به او اجازه نداده به فرزندان نهیب بزند و از برخی کارها نهیشان کند. پس با آنها همراه هم شده است و گاه انتقادهای زیادی را فروخورده است.
نمونه بارز این ماجرا اجرای گروه شمس در جشنواره موسیقی تهران است. کیخسرو پورناظری هنرمند بزرگ کشورمان و سرپرست گروه شمس در این اجرا با فرزندانش تهمورس و سهراب روی صحنه رفت و انتقادات زیادی را شنید.
انتقادهایی که شاید پیش از این بارها نسبت به فرزندانش شده بود، این بار با حضور پدر روی صحنه دامن او را هم گرفت تا بسیاری از او این پرسش را داشته باشند که چرا فرزندانش را مورد عتاب و خطاب قرار نمیدهد و از آنها نمیخواهد مسیرشان را تغییر دهند.
گذشته از همه این اتفاقات باید به این اندیشید که کاش پدران تربیت فرزندان را بر عهده بگیرند و آموزششان را به استادی بسپرند که اگر خواست جبری و قهری به آنها داشته باشد، بتواند براحتی این کار را انجام دهد و مهری نباشد تا مانع بیان حقایق شود.
بامداد محمدی - جامجم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد