اینطور که مردم محلی میگویند حدود 40 سال پیش بود که تپههای سرسبز غرب و میانه تهران که تا آن زمان محل سوارکاری و تفرجگاه طبقه متوسط شهری تهران بود اولین ساختوسازها را به خود دید و کمکم که تپهها، خانه و کوچه و محله شد، ترکیبی از نام دو بنیانگذار آن، کینژاد و شاپوری، هم شد کیشا که به مرور زمان به گیشا تبدیل شد و روی این محله نشست. آن سوارکاریها و آخر هفتهها تا همین چند سال پیش که هنوز برج میلاد ساخته نشده بود و بزرگراه حکیم انتهای گیشا را از باقیمانده تپهها نبریده بود، ادامه داشت. اما از تپههای سرسبز گیشا حالا فقط شیب انتهای کوچههای غربی باقیمانده که مایه تعجب کسانی است که انتظار چنین شیبی را موقع رانندگی فقط در سربالایی دربند و فرعیهای امامزاده قاسم داشتهاند. حالا انتهای همین شیبها میخورد به اتوبان شیخ فضلالله نوری و شاید همین هم باعث شده وقتی نیازمندیهای روزنامه را ورق میزنید قیمت اجاره و خرید در فرعیهای فرد (سمت غربی) ارزانتر باشد. در خیابانهای زوج هنوز خانههای ویلایی و قدیمی گیشا را بیشتر میتوان دید و فضا محلهایتر است. انتهای خیابانهای زوج هر چند که اتوبان چمران است، اما بین گیشا و اتوبان چمران حد فاصل سرسبزی هست که شاید به بخشی از هویت گیشای امروزی بدل شده است.
بوستان گفتوگو با آنکه از سال ۱۳۸۲ افتتاح شده، اما با سبک خاص طراحی و امکاناتش حالا در رونق و استقبال مردمی چیزی کم از تپههای قدیم گیشا ندارد. در این بوستان سعی شده با بهرهگیری از فرهنگ و معماری ملل مختلف، سبکهای گوناگون طراحی به شهروندان شناسانده شود. طراحی کاشت بوستان نیز تا حد امکان درست متناسب با شرایط اقلیمی منطقه است. مسیرهای ارتباطی خوبی برای خودروهای مردم در کنار پارک فراهم شده و چند مسیر پیادهروی بسیار زیبا هم در خود پارک تعبیه شده است. مسیرها به نحوی طراحی شدهاند که امکان تردد صندلی چرخدار نیز در اغلب مسیرهای بوستان وجود داشته باشد.
جدای از زمین بازی، اسکیت، رستوران، مسجد، آبنما و کتابفروشی باید گفت مهمترین ویژگی بوستان گفتوگو سبکهای معماری متفاوت از کشورهای گوناگونی همچون ژاپن (با درختهای مینیاتوری، آبگیر کوچک و آرام و پلههای چوبی کنار آبگیر)، فرانسه (با آلاچیقهای سرپوشیده گیاهی که فضای دنجی برای نشستن فراهم میکند، انگلیسی (با مارپیچ جذاب شمشادها) و ایتالیایی (با آبنما و تندیسهای سنگی دیدنی) است.
از همه اینها دیدنیتر هم شاید باغ ایرانی و کوشک آن باشد. طراحی و احداث باغ از دیرباز در فرهنگ ایرانی مطرح بوده و معماران ایرانی به دلیل برخورداری از طبع ظریف همواره در ساخت باغهای زیبا شهره بودهاند.
طراحی قرینه، رنگبندی گلهای زیبای سرخ و سفید رز، حوضها و آبنمای متعدد به شکل مستطیل و دایره و ریزش نرم و خوابآور آب بر پلههای آنها که همواره با الهام از انواع چاههای آرتزین و چشمههای آب معدنی در آنها از فواره استفاده شده است همه از زیبایی باغ کهن ایرانی است که در بوستان گفتوگو هم دیده میشود. کاشت درختان سایهدار و پرندگان رنگارنگی که بر شاخههای آنها خودنمایی میکنند هم این باغ ایرانی را رنگینتر کرده است. در قسمت انتهایی بوستان هم به رسم همیشگی این نوع باغ ساختمان کوشک قرار دارد. کوشک واقع در باغ ایرانی بوستان گفتوگو معماری دوره قاجاریه را برای بیننده تداعی میکند و پیادهراههای سنگی و آجری گرداگرد کوشک با پلهای قوسی این امکان را میدهد که هم مسیری طولانیتر برای پیادهروی فراهم شود و هم بتوان کوشک را همهسو دید.
اگر به خرید و نگهداری یا دستکم تماشای گل و گیاه علاقه دارید، اما حال و حوصله اینکه ساعت شش صبح در اتوبان محلاتی باشید را ندارید در جنوبیترین نقطه پارک گفتوگو کارتان راه میافتد. جایی که درست یک ساختمان مدرن با نمای شیشهای پایین کوشک دیده میشود و نمایشگاه و محل فروش گلهای آپارتمانی و سایهدوست است و اغلب وقتی نمایشگاه برپاست گیشا غلغله میشود و جای سوزن انداختن نیست.
شلوغی گیشای امروزی البته فقط به بوستان گفتوگو نیست. خود خیابان گیشا، از پیتزافروشیهای معروف آخر خیابان و گربههای چاق و چلهاش (که در همه کوچههای گیشا جولان میدهند) گرفته تا مغازههای پایین گیشا محل فال و تماشای رهگذران است. پیادهگردی مردم در گیشا آنقدر هست که هر روز عصر دستفروشان کنار پیادهرو را قُرق کنند و تا دیروقت خیابان گیشا در پیادهرو و تبعا سوارهرو، شلوغ باشد. نقش پاساژ گیشا را هم که هر کس نادیده گرفته باشد حتما خود را به بیراهه زده است.
پاساژ گیشا (یا به اسم رسمیاش نصر) پاساژ دو طبقهای است که برندهای لباس مد روز در آن به قیمت متوسط و بیشتر از متوسط به فروش میرسد، فراتر از اینکه قصد خرید باشد نباشد، این پاساژ برای تماشا هم بد نیست و محل گذر جوانانی از سراسر تهران است که میخواهند عصری را بگذرانند. جدای از مغازه فروش لاک ناخنی که هزاران رنگ را در ویترین خود جا داده و میتواند ساعتها مشغولتان کند، باید به خوراکیهای شگفتانگیز طبقه پایین هم اشاره کرد. جایی که چند ده نفر لبه جدول نشستهاند و سیبزمینی سرخ شده با ترکیب سس رنگین و خوشمزه سرشار از کلسترول، قارچ سوخاری و هاتداگ چوبی به بدن میزنند و اصلا از سوغاتیهای قدیم گیشا هم اگر بیسروصدا بگذریم، هاتداگ چوبی طبقه زیرهمکف پاساژ گیشا را میتوان سوغات اصلی امروز گیشا دانست؛ سوغاتی که شاید پاساژ گیشا را به نماد امروزی طبقه متوسط شهری بدل کرده است. پاساژی که روی کانال دیرینه گیشا بنا شده و خیابانی ۱۵۰۰ متری است که میرسد به میدان میوه و ترهبار گیشا؛ خیابانی بلند که هر روز صبح و عصر زنانی با زنبیل از آن میگذرند. (ضمیمه چمدان)
مسعود بُربُر
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد