اما آشنایی آنها با دانش کشاورزی به تنهایی کافی نبود؛ یافتن خاک مرغوب و آب عوامل مهمی در انتخاب مکان سکونت بود، از این رو هر جا چشمه، رود و دریایی بود خانهها نیز قد برافراشتند. بزرگی و کوچکی سکونتگاه هم به میزان منابع آبی ارتباط داشت؛ در صورتی که منابع آبی کاسته یا از میان میرفت آنها بار میبستند و عزم جای دیگر میکردند. اما نیاکان ما در این دوره با یک مشکل بزرگ روبهرو بودند؛ حفاظت خویشتن در مقابل اقوام مهاجم و کوچرو، بنابراین انتخاب مکانی امن برای ساختن روستا اهمیتی استراتژیک یافت.
آنها در آن دوره نمیدانستند که بنیان جدیدی از زندگی اجتماعی یکجانشینی را پایه میگذارند، اساسی برای تمدن و شیوههای مدرنتر زندگی مانند شهرنشینی.
شکلگیری اولین روستا در ایران به هزارههای قبل از میلاد بازمیگردد. بعدها که مادها حکومت و سلطنت را در این ملک برقرار ساختند؛ حساب ویژهای روی روستاییان باز کرده بودند، چون مالیات و هزینه لشکرکشیها از ناحیه کشاورزی و درآمد روستاییان بود.
در این دوره رشد صنایع فلزی و سفالسازی نیز رونق گرفت. در دورهها و سلسلههای بعد نیز همین وضع برقرار بود. هخامنشیان اقدام به بندسازی و کانالکشی کردند تا دهنشین مهربان کار آبیاری خود را به سهولت انجام دهد. دامپروری در دورههای هخامنشیان، سلوکیان و اشکانیان رونق یافت. اما سلسله ساسانیان قانون جدیدی را برای روستانشینان وضع کردند یعنی حضور روستاییان در جنگها؛ به نوعی باید سربازی میرفتند.
شاید هیچ دورهای مانند مغولها برای ایرانیها تاریک و پرتراژیک نبوده باشد. مغولان با به آتش کشیدن شهرها؛ مردمان بسیاری را ناگزیر به مهاجرت به روستاها کردند. در دوره صفویه روستا دوباره رونق یافت. در زمان افشاریه املاک دیوانی توسعه یافتند. اما در دوره قاجار یک اتفاق مهم افتاد و آن نیز برتری یافتن عشایر نسبت به روستا در نظر حکام بود. در دوره مشروطه روستانشینان هم متاثر از شرایط خاص اجتماعی و سیاسی وقت شدند.
روستاها در ایران بر حسب شرایط و موقعیت دارای چند شکل بودند؛ روستاهای منفرد یا پراکنده، مانند مناطق برنجخیز شمال؛ روستاهای خطی یا ریسمانی یعنی همان روستاهایی که در امتداد یک رودخانه یا دریا بنا شدند؛ روستاهای موقت که در فصول ییلاقی از آن استفاده میشد و دست آخر روستاهای مجتمع یا متمرکز؛ که در بیشتر جاهایی که خطر حمله مهاجمان وجود داشت، ساخت این شکل از روستا متداول بود.
جمعیت و تعداد روستاها در گذر زمان
اگر از آماری که اردشیر بابکان که در آن تعداد شهرها را ۵۵۴ و روستاها را 6000 نفر عنوان کرد بگذریم؛ نخستین بار در سال 1252 فردی به نام صنیعالدوله جمعیت ایران را 11.5 میلیون نفر برآورد کرد که از این تعدادبیش از 43 درصد ساکن روستا بودهاند؛ این در حالی است 11 سال بعد از آن یعنی در سال 1263ژنرال شیندلر جمعیت ایران را حدود 6.7 میلیون نفر تخمین زد که به اعتقاد وی حدود 50 درصد از این جمعیت در روستا زندگی میکردند. نخستین سرشماری رسمی عمومی نفوس و مسکن که در سال 1335 انجام شد جمعیت ساکن مناطق روستایی را 17 میلیون و 854 هزار و 64 نفر اعلام کرد.
آمار جمعیتی روستاها متاثر از سیاستهای جمعیتی بوده و هست به گونهای که در سرشماری سال 1385 ساکنان مناطق روستایی 22 میلیون و 131 هزار و 101 نفر و در سال 1390 به 21 میلیون و 446 هزار و 783 نفر رسید.
بر اساس آماری در سال 1365 تعداد روستاها در ایران، 65 هزار و 349 بوده است.
بر اساس آخرین سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال 1390 جمعیت مناطق روستایی به 21 میلیون و 446 هزار و 783 نفر رسیده است.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد