«رهایی» گوشه‌ای از اقتدار پلیس ایران را به نمایش می‌گذارد

ترکیب خشـونت و هیـجان

دهه‌های گذشته در ساخت مجموعه‌های تلویزیونی بیشتر از مولفه‌های شناخته شده و کمتر از گونه‌های دیگر برای جذب مخاطب استفاده شده است. برای نمونه می‌توان از گونه‌های ملودرام، کمدی و پلیسی یاد کرد که بخش مهمی از تولیدات این سه دهه را پوشش داده است.
کد خبر: ۷۲۸۶۹۳

مجموعه تلویزیونی رهایی ساخته مسعود تکاور - که به مناسبت هفته نیروی انتظامی روی آنتن شبکه دو سیما رفته - از تازه‌ترین نمونه‌های گونه پلیسی است که نمایش اقتدار نیروی انتظامی ایران را در دستور کار داشته و از این بابت هم موفق عمل کرده است. برخی از مجموعه‌های پلیسی روی وجوه معمایی قصه کار کرده و برخی دیگر نیز جنبه حادثه‌ای آن را پررنگ می‌کنند که رهایی در دسته دوم قرار می‌گیرد.

گروهی خرابکار به شکلی حرفه‌ای خودروی حمل پول بانک را دزدیده و در مسیر خود برای فرار از چنگ پلیس مسافران اتوبوسی را به گروگان گرفته و در محلی متروکه پناه می‌گیرند. طالب‌زاده که فیلمنامه رهایی را به نگارش درآورده، روی موضوع قدیمی و امتحان پس داده سرقت پول از خودروی حمل پول بانک مانور داده و از آن به عنوان هسته مرکزی داستان بهره گرفته است. به همین خاطر هم ‌باید سکانس دزدی خوب و جذاب نوشته شده و در عین به کارگیری کلیشه‌ها متفاوت هم جلوه کند. اتفاقی که تا حدود زیادی در این سکانس رخ داده و بخوبی قلاب فیلمنامه نویس ذهن مخاطب را درگیر می‌کند.

شکل اجرای سرقت هم نقش مهمی در این رابطه دارد که به تیم سارقان هویت داده و به تقابل ازلی و ابدی دزد و پلیس عمق بیشتری بخشیده است. از سوی دیگر طالب‌زاده برای فشرده‌تر کردن زمان از شیوه زمان واقعی بهره گرفته و کل داستان را در سه چهار ساعت روایت کرده است. ساعت‌هایی که برای آدم‌های درگیر ماجرا از جلال مهدیان و هما (همسرش) تا گروه تبهکاران کندتر از معمول می‌گذرد و در بالا بردن میزان هیجان نقشی کلیدی دارد.

در مجموعه‌هایی از این دست ‌باید در کنار قصه اصلی چند داستان فرعی هم وجود داشته باشد تا مخاطب حتی برای یک لحظه هم احساس خستگی و کسالت نکند. اتفاقی که در رهایی هم رخ داده و در کنار قصه دزدی و گروگانگیری شاهد قصه‌های فرعی دیگری هم هستیم. برای مثال می‌توان از سرباز جوانی یاد کرد که در یک درگیری خیابانی با اوباش چاقو می‌خورد و روی تخت بیمارستان با مرگ دست و پنجه نرم می‌کند. نکات مجهول زیادی در رابطه با این دو مطرح شده که مخاطب را به کنجکاوی وا می‌دارد و هرچه بیشتر به افسر تحقیق پرونده نزدیک می‌سازد. داستانک دیگری هم با محوریت دکتر هما در بیمارستان شکل گرفته که از یک‌سو درگیر ماجرای مامور چاقو خورده شده و از سوی دیگر با پسر نوجوانش هم کشمکش‌هایی دارد. این داستانک‌ها در کنار قصه اصلی به کلیت کار عمق داده و از یک بعدی بودن آن جلوگیری می‌کند که در نهایت به نزدیکی هرچه بیشتر مخاطب به شخصیت‌های کار منتهی شده است. طالب‌زاده در پرداخت شخصیت‌ها تلاش کرده تا از کلیشه‌ها عبور و تصویر تازه‌تری از هر دو طیف خیر و شر به مخاطبان خود ارائه کند که در این کار هم تا حدود زیادی موفق شده است. جلال به عنوان یک پلیس زبده نیروی نوپو که مامور دستگیری تبهکاران شده، از هوش و درایت بالایی برخوردار است و مخاطب برای همذات پنداری با او کار ساده‌ای دارد.

از طرف دیگر جلال خصوصیات یک فرمانده را دارد که نمونه آن را در برخورد با افراد زیردستش بخوبی مشاهده می‌کنیم. قطب منفی در مجموعه‌هایی از جنس رهایی با توجه به بازتر بودن دست فیلمنامه‌نویس عموما خوب از کار درآمده و گاه به اشتباه قطب مثبت را هم تحت تاثیر خود قرار می‌دهد! تبهکاران این مجموعه که تلفیقی از تیپ و تیپ ـ شخصیت هستند، متقاعدکننده از آب درآمده و به باور مخاطب می‌نشینند و بخوبی مخاطب را به نفرت از خود وامی دارند.

شخصیت مهندس که مغز متفکر گروه به حساب می‌آید، باهوش و زیرک خلق شده که همین به تقابل او با جلال رنگ و بوی خاصی بخشیده و مخاطب را به تماشای ادامه آن ترغیب می‌کند. اما دستیار مهندس یک تیپ آشنای کلیشه‌ای است که نمونه‌های مشابه بسیاری دارد و اغراق لطمه زیادی به آن وارد کرده است.

مسعود تکاور به عنوان کارگردان تلاش زیادی در هیجان بخشیدن به سریالش به خرج داده و در دکوپاژ خود هم روی این موضوع بخوبی مانور داده است. صحنه‌های دزدی ماشین حمل پول و گروگانگیری خوب از کار درآمده و از ریتم مناسبی برخوردار است که مخاطب را در بیم و امید نسبت به سرنوشت گروگان‌ها نگه می‌دارد. تکاور برای انتخاب بازیگران نقش‌های اصلی رهایی از ترکیب جالبی سود جسته و از بازیگرانی نام آشنا در نقش‌هایی متفاوت بهره گرفته است.

دانیال حکیمی که نقشی نزدیک به جلال مهدیان را در مجموعه خواب و بیدار ساخته مهدی فخیم‌زاده ایفا کرده، تا حدودی متفاوت‌تر عمل کرده و ظرافت‌هایی را در ایفای این نقش به خرج داده است. میترا حجار هم که این روزها نقش‌های متفاوتی را به کارنامه کاری‌اش اضافه کرده، در نقش هما بازی روان و دور از اغراقی را با کمترین کنش به نمایش گذاشته است. سام قریبیان و شاهد احمدلو در قطب منفی از یک بازی کاملا درونی تا بیرونی مطلق را به نمایش گذاشته‌اند که در جلب نظر مخاطب نقش مهمی ایفا می‌کنند، بخصوص قریبیان که از میمیک چهره و چشمان خود برای ارائه هرچه بهتر نقش بهره گرفته و بخوبی لایه‌لایه بودن این شخصیت را به تصویر کشیده است.

محمد جلیلوند

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها