تاکنون در این صفحه، داستان تلاش افراد زیادی را بازگو کردهایم؛ افرادی که کاملا تصادفی و بر حسب یک اتفاق ساده، ایدهای به ذهنشان رسیده است و همچنین بسیاری دیگر که برای حل یک مشکل یا نیاز به ایدهپردازی دست زدهاند. در این میان دسته سومی هم وجود دارد که کاملا آگاهانه و از روی دانستههای خود، ایدهای را خلق و پرورش دادهاند، مانند آریه بارنهاما.
ایده
آریه که در رشته علوم شناختی دانشگاه تحصیل میکرد، پس از چند ترم متوجه شد شیفته طرز کار مغز است. بنابراین برای پیدا کردن پاسخهایش دوران اَنترنیاش را در آزمایشگاههای علوم اعصاب سپری کرد. او در آزمایشگاه از نزدیک تصاویر گوناگونی از مغز آدمهای مختلف را دید که به امراض مختلف مانند آلزایمر، کمهوشی، بیتمرکزی و اختلالات دیگر مبتلا بودند. او بخوبی مشاهده میکرد مغز افراد مختلف چه تفاوتهایی با هم دارد و چگونه در شرایط کاملا متفاوت، مغز کاملا منحصربهفرد عمل میکند. مشاهده همین تصاویر و تفاوتهای عملکردی کافی بود تا لامپ ایده در ذهن آریه جوان روشن شود. این ایده در ذهنش شکل گرفت که اگر همه افراد این تصاویر را از مغز ببینند و متوجه شوند رفتارها و طرز تفکرهایشان مغز را چه شکلی میکند و چه بلایی سرشان میآورد، خواهد توانست گامی بزرگ برای بهبود شیوه زندگی مردم بردارد.
او متوجه شد این روزها درصد بالایی از مردم از اختلالات عصبی رنج میبرند، ولی بیشتر آنها یا متوجه نیستند یا توجه خاصی به آن نمیکنند و دائم خود و اطرافیان را با مشکل مواجه میکنند. آریه پس از کمی تحقیق متوجه شد کمبود آگاهی در این زمینه و دسترسی نداشتن به پزشکان متخصص باعث شده امروز انسانها از سنین جوانی با مشکل کمبود حافظه و تمرکز نداشتن دست و پنجه نرم کنند و راه حل آن را هم ندانند. این دانشجوی جوان به این فکر میکرد اگر چیزی بسازد که از صبح تا شب مغز را زیر نظر داشته باشد و بدون نیاز به پزشک با زبانی ساده به شخص بگوید که مغزش طی روز چه عملکردی داشته است، میتوان مشکلی بزرگ را حل کرد. در حقیقت ایده اش چیزی شبیه یک متخصص مغز و اعصاب همراه بود تا هر کسی بتواند آن را همراه خود همچون یک نگهبان و مشاور داشته باشد. برای اینکه همه بتوانند با سهولت این پزشک مشاور را با خود حمل کنند، آریه را به طراحی سربندی پلاستیکی با قابلیت ارتجاعی واداشت. او نام محصولش را مِلون (Melon) گذاشت و کار را شروع کرد.
تلاش
آریه ایده را با یکی از دوستانش در میان گذاشت و همان صحبت دوستانه به همکاری بلند مدت بین آنها منجر شد. او و همکار جدیدش فقط 21 سال داشتند، ولی آنچنان مصمم بودند که ساعتهای طولانی را صرف کار روی ملون میکردند.
نام: آریه بارنهاما (Arye Barnehama) کشور: آمریکا، کالیفرنیا تحصیلات: علوم شناختی نام ایده: مِلون (Melon) وبسایت: thinkmelon.com |
ابتدا آریه و دوستش با مشکلات زیادی مواجه بودند؛ زیرا آنها میخواستند چیزی را برای اولینبار بسازند. اثبات ایده به خودی خود دشوار بود، چه برسد به ساخت و تبدیل کردن آن به محصول. شرکتهایی که قطعهای سختافزاری میسازند، نخست یک نمونه تولید میکنند سپس سراغ تغییر ظاهر و عملکرد آن میروند تا به بهترین تجربه کاربری برای مشتری برسند، اما آریه در همان مرحله اولیه نیز با مشکل روبهرو بود. او از همان ابتدا باید به طراحی و راحتی شخص در استفاده از ملون فکر میکرد. برای همین معتقد بود این درگیری ذهنی میتواند باعث تاخیر در به ثمر رساندن پروژه شود. همین استرسها و نداشتن تجربه کافی بود تا آریه برای مدتی کوتاه دست از کار بکشد و بهدنبال کسی بگردد تا کمکش کند.
او دنبال سرمایهگذار بود که اتفاقی با سایت HAXLR8R آشنا شد. HAXLR8R در واقع یکجور سرمایهگذاری است که کاری بیش از تامین سرمایه انجام میدهد. این صندوق هر سال چند ایده سختافزاری خوب را انتخاب میکند و به برگزیدهها امکاناتی همچون فضای کار، مربی و پول میدهد. آریه میدانست مانند بسیاری دیگر از کسب و کارهای نوپا، هر قدر هم که ایدهاش خوب باشد نیاز به یک راهنمای با تجربه دارد! به این ترتیب فورا ایدهاش را برای این سایت فرستاد و قبول شد و به شِنزن چین ـ مقر سایت ـ مسافرت کرد. با رفتن به آنجا متوجه شد این سرمایهگذار غیر از کمکهایی که به افراد خلاق میکند، شبکه قوی هم برای بازاریابی و توزیع جنس دارد که میتواند بسرعت سختافزار گمنام را معروف کند.
نمونه اولیه هدبند ملون ساخته شد و آریه خوشحال از اینکه گام بزرگی را برداشته به خانه بازگشت تا ادامه کار را به سرانجام برساند. پروژه را روی سایت کیک اِستارتر گذاشت تا با جلب نظر مردم بتواند اعانه جمع کند و مرحله دوم پروژه را پیش ببرد. نمونه اولیه ساخته شده بود، اما تا تکمیل شدن راه زیادی مانده بود. با انتشار ایده روی کیک استارتر و شرح کاربرد ملون توانست طی 60 ساعت صد هزار دلار پول جمع کند.
همه چیز آماده بود تا رسما ملون وارد بازار شود، اما آریه حس میکرد حلقه گمشدهای وجود دارد که باعث میشود این هدبند مورد توجه عامه مردم قرار نگیرد. از ابتدا قصد کرده بود پزشک همراهی بسازد که در دسترس همگان باشد. این عامل میتوانست به شکست کلی پروژه و اتلاف زمان و هزینه او و تیم کوچکش منجر شود.
بنابراین او با همفکری تیمش تصمیم گرفت برنامکی به عنوان رابط کاربری هدبند توسعه دهد تا کاربر بتواند براحتی با سربند ارتباط برقرار و از اطلاعات آن استفاده کند. برنامک هم نوشته و همه چیز آماده شد تا ملون برای عرضه عمومی آماده شود. آریه میدانست هرقدر هم که کارش را خوب انجام دهد باز هم به تبلیغات و شناساندن طرحش نیاز دارد. پس ملون را برای رسانهها فرستاد و از طرحش بسیار استقبال شد، مصاحبههایی انجام داد که همگی به نفع موفقیت پروژه پیش از عرضه رسمیاش منجر شد.
آینده
آریه معتقد است آینده دنیای دیجیتال با شتاب غیرقابل تصوری به سمت فناوری پوشیدنی پیش میرود، که گوگل گلس سردمدار آن است. او دوست دارد ملون بتواند به افراد کمک کند تا از عملکرد اصلیترین عضو بدن خود ـ که بدون این سربند آگاهی از طرز کار آن امکان پذیر نیست ـ آگاه شوند و باعث بهبود زندگی مردم شود. او معتقد است ملون پدیدهای نامرئی (طرز کار مغز) را مرئی و قابل درک در زندگی روزمره میکند. پس باید علاقه خود را پیدا کرد و بهدنبال آن رفت، بدون کار و تلاش فراوان نمیتوان به موفقیت رسید.
ملون چیست و چگونه کار میکند؟
ملون سربندی پلاستیکی با قابلیت ارتجاعی است که تجهیزات الکترونیکی خاصی درون آن تعبیه شده تا با بهسر کردن آن فعالیتهای مغز زیر نظر گرفته شود. ملون امواج طبیعی ساطع شده از مغز را دریافت میکند و پس از آنالیز کردن، دادههایی را از طریق بلوتوث به تلفن هوشمند ارسال میکند. برنامک مخصوص ملون به کاربر کمک میکند تا متوجه عملکرد مغزش در حالتهایی مثل تمرکز، تفکر و استراحت شود. غیر از این کار، برنامک به کاربر میگوید چطور رفتارش بر احساساتش تاثیر میگذارد و به او آموزشهایی را میدهد تا رفتارهای غلطی را که به احساسات منفی منجر میشود، بهبود ببخشد.
برنامک ملون اطلاعاتی درباره مکان کاربر، شخصی که همراهش است و تمام چیزهایی را که مربوط به تغییر حالت روانی او میشود، دریافت میکند. کاربر میتواند دادههایی مانند اینکه چه چیزی خورده یا نوشیده و حتی حس هایش را به تلفن بدهد. برنامک با استفاده از اطلاعات و دادههایی که از سربند ارسال میشود به شخص گوشزد میکند چه کارها و طرز فکرهایی منجر به ایجاد یک روحیه مثبت یا منفی میشود و حتی چه موقع به استراحت نیاز دارد.
رامین فتوت
مدرسه تلاش
در مدرسه تلاش این هفته بحث مان را با پیامی ساده از عدهای کارآفرین جوان استرالیایی آغاز میکنیم: «اکنون دنیا پذیرای کارآفرینان جوانتر و آمادهتر است، پس خودت را به داخل معرکه بینداز!»
امروزه دوران خیلی خوبی برای کارآفرین شدن است. واژه کارآفرین قبلا یک کلمه نامناسب محسوب میشد، ولی مردم کم کم دارند درک میکنند کارآفرینها قادرند چه ارزشهایی را توسعه دهند و چه ردپای پر رنگی در جامعه از خودشان به جا بگذارند. در دنیای امروز هیچ کاری مثل کارآفرینی به مذاق قشر جوان خوش نمیآید. با این حال نباید این نکته را فراموش کرد که در مسیر کارآفرینی شکست خواهید خورد و برای کنترل فشار ناشی از شکست و کار مداوم باید خوشبین بود و مثبت فکر کرد. این راهکار ساده میتواند باعث انگیزه گرفتن آدمهای باهوش عرصه بازاریابی، توسعهدهندهها و در نهایت سرمایهگذاران شود تا به کارآفرینها توجه کنند. وقتی کار خودتان را شروع کردید به یاد داشته باشید همه چیز بیشتر از آنکه فکر میکنید، طول خواهد کشید و هزینهها نیز بیش از آنچه تخمین زدهاید، بالا خواهد رفت. پس برای ریسک و جسارتی مثال زدنی و بی بدیل خودتان را کاملا آماده کنید.
نظرتان در مورد این ایده چیست؟ پیشنهادها و انتقادهای خود را درباره تلاش این هفته با ما در میان بگذارید. کلیک حرفهای شما را به گوش آریه بارنهاما میرساند. شاید در آینده نه چندان دور یکی از اعضای طرح او شدید! علاوه بر این، کلیک دست افرادی را که توانستهاند ایده دانش بنیان خود در فضای آی.تی را به یک کسب و کار تبدیل کنند به گرمی میفشارد. ما را از شنیدن داستانهای خود محروم نکنید، کلیک بیصبرانه منتظر شماست!
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد