شهید مطهری در این مقاله به بررسی جوانب مختلف مربوط به مساله شهادت پرداخته و شکل صحیح مواجهه با مساله شهادت شهید را نیز مطرح کرده است. به طور کلی اینکه آیا شهادت، امری سوگوارانه بوده و تسلیت لازم دارد یا اینکه امری حماسی و شایسته تهنیت است، مسالهای است که بحث درباره آن تأثیر بسزایی بهطور خاص در موضوع عزاداری ماههای محرم و صفر دارد و میتواند راهگشای خوبی برای پرسشهای مطرح در این باب باشد.
شهید مطهری در خصوص منطق شهید و شیوه نگرش او به زندگی و مرگ که متفاوت از نگاه غالب دیگر انسانهاست، مینویسد: «منطق شهید را با منطق افراد معمولی نمیشود سنجید، شهید را نمیشود در منطق افراد معمولی گنجاند، منطق او بالاتر است، منطقی است آمیخته با منطق عشق از یک طرف و منطق اصلاح و مصلح از طرف دیگر؛ یعنی دو منطق را اگر با یکدیگر ترکیب کنید منطق یک مصلح دلسوخته برای اجتماع خودش و منطق یک عارف عاشق لقای پروردگار خودش و به تعبیر دیگر اگر شور یک عارف عاشق پروردگار را با منطق یک نفر مصلح با همدیگر ترکیب بکنید از آنها منطق شهید درمیآید» و البته استاد شهید بر آن است که چه بسا این تعبیر هم نارسا باشد چراکه به بیان ایشان منطق شهید، منطق سوختن و روشنکردن است، منطق حلشدن و جذبشدن در جامعه برای احیای جامعه است، منطق دمیدن روح به اندام مرده ارزشهای انسانی است، منطق حماسهآفرینی است، منطق دورنگری بلکه بسیار دورنگری است و اینها همه دستکم از منظر زندگی مبتنی بر اصالت حیات و معاش، اموری خارق عادت محسوب میشود و چیزی هم که مخالف با عادات پذیرفته شده باشد در نگاه نخست، غیرمنطقی به نظر میرسد مگر آنکه به وجود منطقی متفاوت و دیگرگونه باور داشته باشیم.
شهید مطهری ریشه قداست واژه «شهادت» را در همین یکتایی و انحصار به فرد شخصیت شهید عنوان نموده و با بیانی ثناگونه ـ که گویا به دلیل منطق عشق و شیفتگی شهید، بدیلی هم برای آن متصور نیست ـ به این بحث ورود پیدا کرده و مینویسد: «اینکه هالهای از قدس دور کلمه «شهید» را گرفته است و این کلمه در میان همه کلمات عظیم و فخیم و مقدس، وضع دیگری دارد برای همین جهت است، اگر بگویم قهرمان، مافوق قهرمان است، بگویم مصلح، مافوق مصلح است، هرچه بخواهم بگویم مافوق اینهاست؛ شهید، شهید، کلمه دیگری جای این کلمه را هرگز نمیگیرد و نمیتواند بگیرد... خون شهید هر قطرهاش به صدها قطره و هزارها قطره، بلکه به دریایی از خون تبدیل میگردد و در پیکر اجتماع وارد میشود؛ لهذا پیغمبر فرمود: «ما من قطره احب الی الله من قطره دم فی سبیل الله» هیچ قطرهای در مقیاس حقیقت و در نزد خدا از قطره خونی که در راه خدا ریخته شود بهتر نیست. شهادت، تزریق خون است به پیکر اجتماع، این شهدا هستند که به پیکر اجتماع و در رگهای اجتماع ـ خاصه اجتماعاتی که دچار کمخونی هستند ـ خون جدید وارد میکنند.»
جدا از این توصیفات کلی که نظیر آن را دستکم امروزه پس از گذشت سالهای متمادی از واقعه دفاع مقدس در ادبیات نظم و نثرمان به وفور سراغ داریم، موضوع اصلی مورد توجه در این مقاله استاد شهید که به مناسبت کنونی یعنی ایام عزاداری سیدالشهدا(ع) نیز ارتباط بسیار دارد، بحث چگونگی مواجهه با شهادت شهید است و اینکه گریه بر شهید اساسا از چه بابی مستحسن است و بر چه منطق و نگرشی ابتنا دارد: «اسلام با اینکه با گریه بر میت (میت عادی) چندان روی خوشی نشان نداده است، مایل است مردم بر شهید بگریند، زیرا شهید حماسه آفریده است و گریه بر شهید، شرکت در حماسه او و هماهنگی با روح او و موافقت با نشاط او و حرکت در موج اوست... قبل از شهادت امام حسین(ع) آن شهیدی که سمبل گریه بر شهید بود و گریه بر او مظهر شرکت در حماسه شهید و هماهنگی با روح شهید و موافقت با نشاط شهید به شمار میرفت جناب حمزه بود و بعد از شهادت امام حسین(ع) این مقام به ایشان انتقال یافت.»
شهید مطهری با بیان اینکه اولیاءالله هرگز به استقبال مرگ نمیروند، زیرا میدانند تنها فرصت کار و عمل و تکامل، همین چیزی است که نامش را «عمر» گذاشتهایم، زندگی کردن را فرصتی برای کسب هرچه بیشتر کمالات انسانی دانسته و تنها استثنای موجود در این زمینه را این دو مورد عنوان میکند: «اولیاءالله در دو صورت و در دو مورد است که از خواستن طول عمر صرفنظر میکنند؛ یکی آنگاه که احساس کنند وضعی دارند که دیگر هرچه بمانند توفیق بیشتری در طاعت نمییابند، برعکس به جای تکامل، تناقص مییابند... صورت دوم شهادت است، اولیاءالله مرگ به صورت شهادت را بلاشرط از خدا طلب میکنند، زیرا شهادت هر دو خصلت را دارد: هم عمل و تکامل است ـ بلکه همانطور که از حدیث نبوی نقل کردیم هر عمل نیکی در نردبان تکامل، بالاتر هم دارد؛ جز شهادت ـ و از طرف دیگر انتقال به جهان دیگر است که امری محبوب و مطلوب و مورد آرزوی اولیاءالله است.»
اما در خصوص نسبت ما با شهادت شهید، اعتقاد شهید مطهری بر آن است که مساله را از دو منظر باید مورد توجه قرار داد؛ از یک منظر، شهادت شهید فاجعهای تأسفبار است و باید بر آن گریست و مانع از تکرار آن شد، و از سوی دیگر عملی حماسی و پیشبرنده است که باید زمینهساز تحرک و پویایی باشد که نقطه مقابل تأسف و خمودی منفعلانه است. توجه به این دو مهم میتواند پاسخگوی بسیاری از اشکالات مطرح در باب متناقضبودن گریه بر شهید با تفاخر به شجاعت و شهامت و انتخاب دلیرانه او باشد که امروزه یکی از مهمترین مسائل مطرح پیرامون عزاداریهای عاشورایی است. سخن در این باب را با ذکر این بخش از مقاله «شهید» استاد شهید به پایان میبریم:
درسی که از جنبه اجتماعی مردم باید از شهادت شهید بگیرند این است که اولا نگذارند آنچنان زمینهها پیدا شود، از آن جهت آن فاجعه به صورت یک امر نبایستنی بازگو میشود و اظهار تأسف و تأثر میشود که به قهرمانان ظلم و قاتلین شهید مربوط است برای اینکه افراد جامعه از تبدیلشدن به امثال آن جنایتکاران خودداری کنند، همچنانکه میبینیم نام یزید و ابن زیاد و امثال آنها به صورتی درآمده که هرکس در مکتب عزاداری واقعی امام حسین تربیت شده باشد از کوچکترین تشبه به آنها در عمل ابا دارد؛ درس دیگری که باید جامعه بگیرد این است که به هر حال باز هم در جامعه زمینههایی که شهادت را ایجاب میکند پیدا میشود، از این نظر باید عمل قهرمانانه شهید از آن جهت که به او تعلق دارد و یک عمل آگاهانه و انتخاب شده و به او تحمیل نشده است، بازگو شود و احساسات مردم، شکل و رنگ احساس آن شهید را بگیرد. اینجاست که میگوییم: گریه بر شهید، شرکت در حماسه او و هماهنگی با روح او و موافقت با نشاط او و حرکت در موج اوست. (شهید مرتضی مطهری، مقاله شهید، کتاب قیام و انقلاب مهدی، انتشارات صدرا، 1390، ص 91 تا 97)
محمد کامیار / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی عیدانه با نخستین مدالآور نقره زنان ایران در رقابتهای المپیک
رئیس سازمان اورژانس کشور از برنامههای امدادگران در تعطیلات عید میگوید
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دکتر محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی شد