در آستانه سال تحصیلی و اول مهر مطرح شد

امیدها و آرزوهای دختران «شین‌آباد»

دختران شین‌آباد نباید فراموش شوند

روزهای آخر شهریور پارسال که برای گفت‌وگو با دختران شین‌آباد به پیرانشهر رفتم و مهمان خانه یکی از آنها شدم، در صورت غمزده پدر و مادرها و در پس ِکلافگی دخترانی که سوختگی آزارشان می‌داد، ته‌مانده‌ای از امیدواری می‌دیدم که خوشحال‌کننده بود.
کد خبر: ۷۳۲۴۷۳
دختران شین‌آباد نباید فراموش شوند

جام جم سرا: دخترها پوست‌هایی سوخته و چروکیده داشتند که دائم می‌خارید و کش می‌آمد و وادارشان می‌کرد بخارانند و بخارانند تا پوست‌های سوخته و قلنبه به خون بیفتد و آن‌وقت با گریه، دست از خاراندن بردارند. دلم خون شد از آن خارش‌ها و سوختگی‌های عمیق، ولی دلم خوش بود به امیدی که در حرف‌هایشان بود.

دختران شین‌آباد خوشحال بودند که فراموش نشدند، لبخند به لب داشتند که وزیر به عیادتشان می‌آید و دستور اکید می‌دهد که به بهترین نحو مداواشوند. خانواده‌ها هم راضی بودند از این که دیده شده‌اند و تنها نمانده‌اند، گرچه کمی گلایه داشتند از هزینه‌های رفت و آمد به تهران که آموزش و پرورش دیر به دیر پرداخت می‌کند و البته شغل‌هایی که به‌واسطه همین رفت و آمدهای مکرر از دست داده‌اند یا در آستانه از دست دادن هستند.

حالا یک سال و دو ماه از آن سفر گذشته و ورق هم کمی برگشته. دیروز با پدر یکی از این دانش‌آموزان مصدوم حرف زدم، ناراضی بود، از خدمات پرستاری و پزشکی دلخوری داشت. می‌گفت به بیمارستان که می‌رود، می‌گویند فعلا جا نداریم، وقت نداریم، به‌معطلی که اعتراض می‌کند هم می‌گویند برو شکایت کن، به هر کسی که دلت می‌‌خواهد اعتراض کن و این یعنی یک سطل آب یخ که بدن پدری سختی کشیده و درمانده را منجمد می‌کند.

او از بی‌احترامی‌ها و بی‌توجهی‌ها ناراحت است، از این‌که وقتی موضوع آتش‌سوزی مدرسه شین‌آباد داغ بود، دخترها را با سلام و صلوات در بیمارستان می‌پذیرفتند و درمان می‌کردند، اما حالا که موضوع سرد شده، بعد از هر عمل مدتی کوتاه بچه‌ها را در بیمارستان نگه می‌دارند و بعد می‌سپارند به امان خدا.

خبرگزاری فارس هم گزارشی مشابه می‌دهد، گزارشی دل ریش کن از این‌که وعده‌های جلسات فیزیوتراپی و مشاوره روان‌شناسی بچه‌ها انجام نمی‌شود. فیزیوتراپی‌هایی را که انجام نمی‌شود. پدر دختری که با او حرف زدم هم تائید می‌کند و می‌گوید انگشت‌های سوخته دست دخترش خشک شده.

دخترها امسال کلاس ششم ابتدایی رفته‌اند که کلاس درسشان هم در نمازخانه همان مدرسه آتش گرفته شین‌آباد برپا می‌شود که البته با قول اختصاص یک کلاس ویژه به این دختران فاصله‌ای زیاد دارد.

این وضع بدترین اتفاقی است که می‌شد برای بازماندگان یک حادثه دلخراش پیش بیاید. دختران شین‌آباد طعمه حریقی ناخواسته شدند که در مدرسه‌ای دولتی و با قصور یک نیروی دولتی پیش آمده؛ پس قربانی صددرصد یک حادثه را رها نمی‌کنند، بلکه به نیت جبران مافات هم که شده تا آخر ماجرا پای کار می‌مانند، نه این‌که هر روز به یک بهانه و هر روز به یک شکل دل رنج دیده مصدومان را آزرده کنند.

دختران شین‌آباد نباید فراموش شوند، این‌ها که دیروز و حال و آینده‌شان را در آتش‌سوزی زمستان 92 از دست داده‌اند، نباید فراموش شوند.

مریم خباز - گروه جامعه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها