مرد جوان برای فرار از بدهی 40میلیونی نقشه قتل را طراحی کرد

رفاقتی که با جنایت پایان یافت

کشف راز 3 جنایت در آزمایشگاه

یکی از پرونده‌هایی که مدتی قبل راز آن افشا شد و عملکرد این چهار تیم را باهم نشان می‌داد مربوط به قتل مرد جوانی به دست همسر و خواهرزنش بود. ماجرا از این قرار بود که اواخر سال گذشته کشف جسد مردی در اطراف یکی از شهرستان‌های استان مازندران به پلیس اعلام شد.
کد خبر: ۷۴۰۱۸۷

اعلام این خبر کافی بود تا گروهی از ماموران بررسی صحنه جرم همراه بازپرس پرونده برای بررسی موضوع، خود را به محل کشف جسد برسانند. آنها پس از حضور در محل با جسد مردی مواجه شدند. طبق نظریات متخصصان پزشکی قانونی جسد متعلق به مردی حدود سی ساله بود که آثار کبودی روی گردن او، حکایت از وقوع جنایت داشت. از طرفی در بازرسی از جیب‌های مقتول توسط کارآگاهان جنایی هیچ مدرک شناسایی به دست نیامد و جنازه این مرد به عنوان مجهول‌الهویه به پزشکی قانونی انتقال یافت تا علت اصلی مرگ از سوی متخصصان پزشکی قانونی مشخص شود. کشف قرص برنج در معده مقتول نشان می‌داد او قربانی سناریویی شده است.

با شروع تحقیقات برای شناسایی هویت مرد ناشناس، کارآگاهان با بررسی پرونده افراد مفقودی، هویت مقتول به نام پدرام را شناسایی کردند.

همسر پدرام به نام فرنگیس که ناپدید شدن او را گزارش کرده بود. مدعی شد که با همسرش هیچ اختلافی نداشته و پدرام برای رفتن به محل کار، از خانه خارج شده و دیگر بازنگشته است.

اما در تحقیقات، کارآگاهان جنایی دریافتند که زوج جوان رابطه خوبی باهم نداشته و مدام باهم درگیر بودند. از طرفی یکی از همسایه‌ها اعلام کرد که شب صدای جرو بحث زوج جوان را شنیده اما برعکس تمامی شب‌ها درگیری آنها خیلی زود پایان یافته است. همزمان متخصصان پزشکی قانونی اعلام کردند زمان مرگ شامگاه روزی بود که پدرام ناپدید شد. این یعنی مرد جوان آن روز خانه را برای رفتن به شرکت ترک نکرده، چرا که شب قبل کشته شده بود.

با کنار هم قرار دادن اطلاعات به‌دست آمده احتمال وقوع جنایت از سوی زن جوان پررنگ شد. به همین دلیل زن جوان بار دیگر بازجویی شد. فرنگیس که کتمان حقیقت را در برابر مدارک پلیسی بی‌نتیجه می‌دید، به قتل شوهر خود با همدستی خواهرش و نامزد او اعتراف کرد. او گفت پس از ریختن قرص برنج در غذای پدرام و بیهوش شدن او، بدن نیمه جان پدرام را به خارج از شهر انتقال داده و نامزد خواهرش برای اطمینان از مرگ او، با دست پدرام را خفه کرده است.

راز جنایت در قالی شسته شده

پرونده دیگری که با حضور کارآگاهان جنایی و تشخیص هویت، راز در قتل آن برملا شد، مربوط می‌شود به جنایتی در ورامین. چهار سال قبل، مردی شصت ساله به اداره آگاهی رفت، چهره آَشفته و نگران مرد حکایت از حادثه‌ای تلخ داشت، او از ناپدید شدن پسرش خبر داد. آن‌طور که مرد میانسال می‌گفت: پسرش چند روز قبل، از خانه خارج شده و دیگر بازنگشته بود، ناپدید شدن ناگهانی پسر جوان این احتمال را از سوی پدر مطرح کرده بود که برای او حادثه‌ای رخ داده است.

تحقیقات با شکایت مرد میانسال آغاز شد، با بررسی‌های انجام شده مشخص شد که جوان بیست و هشت ساله‌ای به نام رضا سه روز قبل، در شهرری سوار بر خودرواش همراه یکی از دوستانش به نام محسن دیده شده است.

کارآگاهان به سراغ محسن رفتند، محسن در خانه نبود و خانواده‌اش مدعی بودند که پسرشان برای تفریح با دوست‌هایش به مسافرت رفته است. با اطلاعاتی که خانواده محسن در اختیار کارآگاهان قرار دادند این احتمال مطرح شد که رضا نیز با آنها به مسافرت رفته و خانواده‌اش از این موضوع بی‌اطلاع هستند.

با وجود این فرضیه‌های متفاوتی برای کارآگاهان جنایی مطرح شد که احتمال مسافرت، یکی از این فرضیه‌ها بود. این احتمال هم وجود داشت که دو دوست باهم درگیر شده و یکی از آنها به قتل رسیده و دیگری پا به فرار گذاشته است. درحالی که بررسی‌ها در این خصوص ادامه داشت خودروی پرایدی در بیابان‌های ورامین پیدا شد. خودرویی که توسط فرد یا افراد ناشناسی به آتش کشیده شده بود، اما در بررسی تیم تحقیق مشخص شد که خودرو متعلق به رضاست.

خودروی سوخته احتمال قتل پسر جوان را قوت می‌بخشید، بررسی‌ها ادامه داشت تا این‌که مشخص شد رضا و دوستش آخرین بار در منطقه‌ای بین شهرری و ورامین دیده شده‌اند و کارآگاهان راهی محل مورد نظر شدند.

محل مورد نظر گاوداری بود که تحقیقات محلی نشان می‌داد گاوداری متعلق به پدر رضاست. از طرفی مشخص شد که بین صاحب گاوداری و نگهبان آن اختلافی پیش آمده است. با هماهنگی قضایی کارآگاهان جنایی وارد گاوداری شدند و هنگام ورود با صحنه عجیبی مواجه شدند. نگهبان گاوداری به نام گل محمد در حال شستن فرش 12 متری قرمز رنگی بود. شستن فرش در آن سرمای زمستان عجیب به نظر می‌رسید، از طرفی نگهبان میانسال با دیدن کارآگاهان تعجب کرد و این تعجب از نگاه تیزبین آنها در امان نماند. گل محمد در رابطه با رضا اظهار بی‌اطلاعی کرد و گفت که چند روز قبل به همراه دوستش به اینجا آمده و دیگر از او خبری ندارد.

اما اضطراب مرد میانسال باعث شد تا کارآگاهان به او مشکوک شوند و به بازرسی محل بپردازند، در بازرسی ناگهان متوجه شدند که دست چپ او زخمی شده که در رابطه با زخم دستش گفت که هنگام پوست کندن پیاز این اتفاق رخ داده است.

اما صحبت‌های گل محمد قانع کننده نبود و کارآگاهان از او خواستند لباس‌هایش را دربیاورد، آنها احتمال می‌دادند که این زخم در رابطه با درگیری به وجود آمده باشد و اگر این احتمال درست بود، آثار جراحات روی بدن او دیده می‌شد. حدس کارآگاهان درست بود و آثار خراشیدگی روی بدن مرد میانسال حکایت از درگیری داشت. با این حال مرد میانسال اعترافی به جنایت نکرد و برای تحقیقات بیشتر به اداره آگاهی انتقال داده شد.

از آنجا که گل محمد منکر جنایت بود،‌ قالی شسته شده به اداره تشخیص هویت ارسال شد تا به بررسی آن بپردازند،‌ چند روز بعد و با پایان آزمایشات اداره تشخیص هویت بررسی‌های کارشناسان نشان داد آثار خون در لابه‌لای تار و پود قالی وجود داشته که با بررسی‌های دیگر مشخص شد گروه‌های خونی پیدا شده متعلق به رضا و محسن است.

با به دست آمدن سرنخ‌هایی از دو پسر ناپدید شده،‌ گل محمد به جنایت اعتراف کرد و گفت: روز جنایت با رضا درگیر شدم و او را با چاقو به قتل رساندم، از آنجا که می‌ترسیدم محسن موضوع را به پلیس بگوید او را هم به قتل رساندم و اجسادشان را در بیابان دفن کردم. سپس خودروی رضا را در منطقه دیگری به آتش کشیدم و می‌خواستم طوری وانمود کنم که در این جریان هیچ نقشی نداشتم که آثار درگیری و فرش شسته شده کار دستم داد!

بزاق روی سیگار

همکاری همزمان این چهار تیم، رازگشای پرونده جنایی دیگری بود، مدتی قبل مرد میانسالی در شرکتش به قتل رسید. با اعلام خبر، اکیپ بررسی صحنه جرم در محل حاضر شدند. جسد مرد میانسال به صندلی‌اش بسته شده بود و عامل یا عاملان جنایت پس از شکنجه او را به قتل رسانده بودند.

باز بودن در گاوصندوق و خالی بودن آن حکایت از انگیزه قتل داشت، بی‌شک جنایت برای سرقت رخ داده و مرد میانسال برای آن که رمز گاوصندوق و کلید آن را در اختیار عامل یا عاملان قتل قرار دهد، شکنجه شده بود.

در بازرسی از محل، ته‌سیگارهایی در گلدان داخل اتاق قربانی کشف شد. این درحالی بود که کارآگاهان جنایی در تحقیقات خود دریافته بودند که مقتول سیگاری نبود. ته‌سیگارهای جمع‌آوری شده، برای آزمایش در اختیار متخصصان تشخیص هویت قرار داده شد. در ادامه مشخص شد که مقتول مدتی قبل با یکی از کارگرهایش درگیری داشته و او را از شرکت بیرون کرده است. کارگر جوان شناسایی شد و تحقیقات از او صورت گرفت اما او منکر جنایت بود. برای اثبات گناهکار بودن یا بی‌گناهی کارگر جوان، بازپرس پرونده نظریه آزمایشگاه فیزیک تشخیص هویت را خواست و از سویی بزاق مرد جوان نیز در اختیار متخصصان این آزمایشگاه قرار داده شد. با انجام آزمایشات اعلام شد که سیگار توسط کارگر اخراجی کشیده شده است، تحقیقات دوباره از او صورت گرفت و درنهایت مرد جوان به قتل با انگیزه کینه و سرقت اعتراف کرد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها