با وجود کتمان رسانه‌ای، اعتراضات دانشجویی مصر علیه کودتا ادامه دارد

اعتراضات دانشجویی در مصر

بهترین عکس مصعب‌الشامی

تصویری از میدان خونین رابعه‌العدویه

من غالبا به گذشته برمی‌گردم و اتفاقات تکان‌دهنده‌ای را در ذهنم مرور می‌کنم که مصر از ژانویه سال 2011 به بعد تجربه کرده است. گام‌های انقلاب لرزید و چالش‌های متعدد یکی پس از دیگری به وجود آمد و در نتیجه پیروزی ابتدایی که شادی و امید میان مردم بود، جای خود را به غم، یاس و ناامیدی داد. از پس هر کشتاری، موجی از خشونت در سراسر کشور گسترانده می‌شد.
کد خبر: ۷۴۰۹۶۰
تصویری از میدان خونین رابعه‌العدویه
در این عکس که مربوط به چهاردهم آگوست سال 2013 است، یکی از تظاهرکنندگان در گوشه‌ای از میدان رابعه العدویه در قاهره نشسته است. تظاهرکنندگان که طرفداران محمد مرسی، رئیس‌جمهور برکنار شده مصر بودند، به مدت چند ساعت با نیروهای امنیتی درگیر شدند اما با شدت گرفتن خشونت‌ها، بسیاری کشته و بسیاری نیز توسط نیروهای پلیس دستگیر شدند. تعداد اندکی از تظاهرکنندگان تا پایان درگیری‌ها در صحنه حضور داشتند. شلیک گلوله توسط نیروهای امنیتی آغاز شد و تظاهرکنندگان برای مقابله با گازهای اشک‌آور، آتش روشن کردند؛ نتیجه‌اش این بود که میدان رابعه در آتش سوخت در حالی که اجساد مردگان در کف خیابان افتاده بود.

اصلا مهم نیست که آیا من سیاست و روش تظاهرکنندگان حاضر در این عکس را تائید می‌کنم یا تکذیب، اما امروز آن موضوع رنگ و بوی بیشتری از حقیقت به خود گرفته است. آن روز در حالی که به دنبال راهی برای خارج شدن از میدان بودم، این مرد را دیدم که نظاره‌گر سقوط اردوگاه معترضان بود. آن لحظه، شکست را در تلخ‌ترین و تنهاترین شکل ممکن به من نشان داد. حقیقت تنش‌های آن روز نه در شعله‌های آتش و دود برخاسته در فضای میدان، بلکه در میوه‌ها و سبزیجاتی بود که روی زمین پخش شده بودند و در این تصویر کاملا مشخص است. هر روز زندگی و نیازهای آن می‌گذرند و تمام کاری که می‌توانی انجام دهی این است که نگاهی به نقاط تاریک و روشن پیش‌رو داشته باشی.

در واقع این داستان امروز مصر است که در یک تصویر خلاصه شده است. از میان صدها عکسی که آن روز گرفتم، این عکس بهترین تصویری بود که شکار کردم. تصاویر آن روز بسیار جنبه انسانی داشت. کسی نمی‌توانست از میان چادرهای سوخته شده و سردخانه‌های موقتی در کف خیابان عبور کند و انسانیت (و البته غیرانسانیت) را با چشمانش مشاهده نکند. تصاویر قتل عام آن روز هنوز همراه من است. هر جا که می‌روم، یک نگاهی به آنها می‌اندازم. هر عکس، صدای شلیک گلوله‌ها را در ذهنم زنده می‌کند. آن رویایی انقلابی هنوز نمرده است، بلکه تیر خورده و سوخته است.

زمانی که نخستین جرقه انقلاب مصر در روز 25 ژانویه سال 2011 زده شد، هیچ تجریه‌ای در زمینه عکاسی خبری نداشتم. پیش از آن روز، عکاسی بیشتر حکم یک سرگرمی را برایم داشت که محدود به تصاویری همچون مناظر طبیعی، حیوانات و شخصیت‌ها می‌شد. اما وقتی که هزاران جوان مصری به خیابان‌ها آمدند تا اعتراض خود به حکومت دیکتاتوری 30 ساله حسنی مبارک را نشان دهند، انتظارات فرق کرد؛ برخی در پایان همان روز تصور می‌کردند دیگر فردا شاهد این اتفاقات نیستند و برخی امیدوار به احتمال وقوع یک انقلاب بودند. با همین تصورات در ذهن، با دوربینم به میان مردم رفتم. با خودم فکر کردم، اتفاقی که امروز رخ می‌دهد، در آینده بخشی از تاریخ خواهد بود و چه کسی دوست دارد آن را به تصویر بکشد؟

هنگامی که عکاسی خبری را آغاز کردم، هدفم حفظ مدارک شخصی از آن اتفاقات بود، اما کم‌کم به تبادل این عکس‌ها در فیسبوک پرداختم. همزمان با آغاز پوشش عکس‌های تظاهرات مردم، تصاویر گرفته شده را در شبکه فلیکر قرار می‌دادم. بتدریج برای عکس‌ها یک بازه زمانی از سال 2011 درست کردم و به این کار ادامه دادم. هیچ جای تعجبی نداشت که هم فلیکر و هم توئیتر درخواست خرید عکس‌هایم را مطرح کردند؛ به این ترتیب اولین ماموریت کاری من آغاز شد. بدون انقلاب مصر یا رسانه‌های اجتماعی، احتمال داشت هیچ‌گاه یک عکاس خبری نشوم.

درباره عکاس

24 ساله، در روز دهم ماه می‌سال 1990 در یمن به دنیا آمد.

وی در نیجریه بزرگ شد و سپس برای تحصیل عازم دانشگاه قاهره شد.

فراز: یکی از عکس‌های او از میدان رابعه العدویه، نامزد بهترین عکس سال 2013 از سوی مجله تایم شد.

دیگر عکس‌های او در صفحات نخست روزنامه‌های جهان کار شد.

راوی: گاردین

مترجم: حسین خلیلی / چمدان (ضمیمه آخر هفته روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها