پیچیدگی و ظرافت روحیات زنانه فیلمنامهنویسان را در مسیر طراحی اصولی شخصیتهای زن دچار مشکل میکند. فیلمنامهنویسان مرد هر چقدر هم که دقیق و هنرمند باشند باز هم نمیتوانند ادعا کنند که شناخت کاملی از دنیای زنان دارند. به همین دلیل در فیلمنامههای تاریخی و اجتماعی و کمدی و ملودرام تعداد زنان کنشمند و مقتدر در حدی که انتظار میرود، نیست.
زنان و تنوع نقش
تلویزیون بیش از سینما به تحکیم بنیان خانواده فکر میکند و به همین دلیل تصویر مادران دلسوز و همسران فداکار را در سریال (به نسبت فیلمهای سینمایی) بیشتر میبینیم. برای برخی فیلمسازان جذب نظر مثبت منتقدان، موفقیت در جشنوارههای معتبر و رونق دادن به گیشه در اولویت قرار دارد و به همین دلیل ممکن است دغدغههای اخلاقی و اجتماعی در اولویتهای بعدیشان قرار بگیرد، اما در تلویزیون کارگردان باید در راستای اهداف سازمانی حرکت کند که ترویج زندگی سالم و نمایش روابط صمیمانه خانوادگی یکی از آن اهداف است.
در سریالهای تلویزیونی مادران فداکاری را دیدهایم که همچون نخ تسبیح اعضای خانواده را دور خودشان جمع کردهاند. حمیده خیرآبادی در سریال «پدرسالار» با بازی ماندگارش یکی از مهربانترین مادران آثار نمایشی را باورپذیر کرد. اولین تصویری که از این سریال در ذهنمان نقش میبندد سفره بزرگی است که همه اعضای خانواده دور آن حلقه زدهاند. محمدعلی کشاورز و حمیده خیرآبادی بزرگان سنی و معنوی این سفره بودند. اصلیترین دغدغه خیرآبادی در مقام مادر این بود که این جمع صمیمانه از هم نپاشد.
زمانی که کدورت و سوءتفاهم بین اعضای خانواده فاصله انداخت، او خودش را سپر بلا کرد تا آرامش از دست رفته دوباره به خانه اسدالله بازگردد. مادر این خانه با اسدالله صحبت میکرد تا آتش غرورش را کمی سرد کند. این مادر به اختلافات درونی کاری نداشت و همیشه تکیهگاه همه اعضای خانواده بود. جمیله شیخی روی دیگر سکه را نشان میداد. او در نقش «مولود» شکل و شمایل زنی را ارائه داد که از اسدالله کینهای در دل دارد و میخواهد از آب گلآلود اختلافات خانوادگی برای خودش ماهی بگیرد. در سالهایی که ارائه تصویر منفی از زنان چندان مرسوم نبود جمیله شیخی توانست از عهده ایفای نقش یک زن مکار و حیلهگر بخوبی برآید.
زن آرمانی در «مدینه»
در کنار نقش «مولود» میتوانیم به شخصیت مادر شوهر سریال «آرایشگاه زیبا» (پری امیرحمزه) اشاره کنیم که او رگههایی از حسادت و خودخواهی را در وجودش داشت. مادر اسد (با بازی رضا بابک) به خواستههای پسرش احترام نگذاشت و بر حرفش پافشاری کرد، اما در نهایت تسلیم سلیقه اسد شد و به خواستگاری زنی رفت که او دوستش داشت. در سریالهای ایرانی طیف متنوعی از مادران را دیدهایم و همین رنگارنگی جذابیت این شخصیتها را بیشتر کرده است. مریم امیرجلالی با حضورش در نقش مادران عصبی و نگران و غرغرو این فهرست را کامل میکند! او در سریالهای «خانه به دوش»، «ترش و شیرین»، «متهم گریخت» و «چاردیواری» مدام از دست فرزندانش حرص میخورد و جوش میزد.
این مادران متنوع گاه در کنار هم قرار گرفته و گاه روبهروی هم ایستاده و با درگیریشان قصه را پیش بردهاند. اوج این تقابل را در سریال «مدینه» شاهد هستیم. روحی بهعنوان یک مادر عصبی و پرهیاهو در برابر شخصیتی به نام مدینه قرار میگیرد که مظهر سکون و آرامش است.
مدیران تلویزیون در صحبتهایشان بارها به این نکته اشاره کردند که مدینه یک شخصیت آرمانی از زن ایرانی و اسلامی است که تمام زنان سرزمینمان میتوانند آن را الگوی خودشان قرار دهند. البته در شخصیتپردازی مدینه شاهد نقاط ضعف اخلاقی هم بودیم که فیلمنامهنویس تعمدا این ویژگیهای کمرنگ را طراحی کرده بود، اما در مجموع مهربانی و درایت مدینه بر همه ویژگیهایش غلبه داشت و او بهعنوان زنی کاردان و دوراندیش و فداکار در محیط خانواده و اجتماع به بیننده معرفی شد. در فهرست مادران مهربان سریالها حتما باید به شخصیت هما در مجموعه سریالهای پایتخت هم اشاره کنیم که در همه سختیها تکیهگاه همسرش نقی بود.
زنان ایرانی و عرب زیر ذرهبین تاریخ
داوود میرباقری شخصیتهای زن را از دل تاریخ بیرون میکشد و در جایگاهی مناسب از آنها استفاده میکند. او در هر سریالش چند برگ برنده جدید رو کرده و زنان جدیدی را در معرض دید مخاطبان قرار داده است. دومین سریال داوود میرباقری در تلویزیون اسمی زنانه دارد. در سال 1367 این سریال هشت قسمتی را روانه آنتن کرد و حوادث انقلاب اسلامی ایران را از زاویه دید یک زن به نمایش گذاشت. «رعنا» خودش یک مبارز انقلابی نبود؛ اما رژیم پهلوی فرزند همسرش را قربانی اهداف سیاسی خود کرده و رعنا در معرض ترکشهای این مبارزه قرار گرفته بود.
رعنا را میتوان در کنار دیگر زنهای مرموز این کارگردان همچون «ناریه»، «جاریه»، «قطام» و «عمره» قرار داد که بعضا با تصمیمگیریهایشان پایانبندی قصههای تاریخی میرباقری را تغییر دادند. در سریال رعنا شخصیتمحوری اثر هم مدیریت خانواده را به عهده دارد و هم با جستجوهایش قصه را به پیش میبرد. او برای آزادی همسرش تلاش میکند و دنبال رد پایی از پسر مجروح شدهاش میگردد. برای میرباقری فرقی ندارد که قصه تاریخیاش در کدام نقطه از دنیا اتفاق میافتد. او چه زمانی که به تاریخ ایران میپردازد و چه زمانی که تاریخ اسلام را ورق میزند ذرهبین به دست میگیرد و دنبال زنان سرنوشتساز میگردد؛ زنانی که معلوم نیست در واقعیت وجود داشتهاند یا نه؛ اما حضورشان در دل قصه آنقدر منطقی است که مخاطب باورشان میکند. در سریال امام علی(ع) مردم با شخصیتی منفی و منفور به نام «قطام» آشنا شدند که با فتنهگریاش ابنملجم را به دام انداخت. درباره اینکه شخصیتی تاریخی به نام «قطام» داشتهایم یا نه حرف و حدیث بسیار است. جعفر شهیدی، مورخ مشهور معتقد است داستان عاشقانهای که درباره قطام روایت شده حقیقت ندارد و در خیلی از منابع نامی از او برده نشده است. قطام در سریال «امام علی» دل ابنملجم را ربود و او را برده خود ساخت تا نیت پلیدش را عملی کند. روح شیطانی ابنملجم در نتیجه نشست و برخاست با «قطام» بیدار شد و او را به مسیر گمراهی کشاند. کارگردان، قطام را زنی فتنهگر و مکار تصویر کرده بود تا سقوط اخلاقی ابنملجم بهتر به باور مخاطب بنشیند.
در سریال «مختارنامه» با چند زن عرب مقتدر همچون جاریه، ناریه و عمره طرف بودیم. زنانی که کلیشههای ذهنی مخاطب درباره مظلومیت زنان عرب را میشکستند و نشان میدادند که اتفاقا آنها انسانهایی فعال و حقطلب بودهاند. همزیستی مسالمتآمیز ناریه (زن اول مختار) و عمره (زن دوم مختار) در کنار هم نشان میداد که چند همسری در آن زمان چقدر رایج بوده است. جاریه (با بازی ماهچهره خلیلی) که در نقش خواهر مختار جلوی دوربین ظاهر شد یکی از شخصیتهای پیچیده این سریال بود. او حس انتقام و خشونتطلبی مختار را در قالبی زنانه ارائه میکرد. در این سریال جاریه زنی جاهطلب معرفی میشود که دوست دارد همچون برادرش مختار از پلههای قدرت بالا برود. ماهچهره خلیلی در بیان خاطراتش از ویژگیهای این نقش میگوید: «جاریه آدمی نیست که با متانت و آرامش راه برود. جاریه در شهر برقعاش را با خشونت بالا میزند و اینور و آنور را نگاه میکند. در صحنه معرفی جاریه میبینیم که یک مردی دنبال جاریه راه میافتد و او، آن مرد را از بالای پله به پایین پرتاب میکند.»
محدودیتهای زنان طنز پرداز
بازیگران زن همیشه از اینکه نمیتوانند در سریالهای کمدی به اندازه مردان بدرخشند گلایه دارند. نقشهایی که برای زنان نوشته میشوند بامزه و جذاب نیست و تازه زنان در ایفای همان نقشهای نصفه و نیمه هم با محدودیتهای زیادی مواجه هستند. آنها نمیتوانند به اندازه مردان کنش و واکنش داشته باشند و در رفتار و گفتارشان باید سطحی از متانت را رعایت کنند. بهاره رهنما، شقایق دهقان، مرجانه گلچین، لاله صبوری و گوهر خیراندیش ازجمله بازیگران زنی هستند که در نقشهای طنز خوش درخشیدهاند.
مرجانه گلچین در سریال «بزنگاه» ایفاگر نقش بهجت، زن برادر نادر بود و به نوعی بعد از مرگ پدر خانواده، بزرگتر و تکیهگاه آنها محسوب میشد. بهجت در مقایسه با دیگر شخصیتها رفتارهای سنجیدهتری داشت و حضورش در بین آن همه آدم بیمنطق، بامزه جلوه میکرد. پس از بزنگاه این بازیگر حضور پررنگی در سریالهای کمدی داشت؛ ولی هیچگاه نتوانست موفقیت این سریال را تکرار کند. خوشنشینها، راه در رو، نقطه سر خط و مجموعه دزد و پلیس سریالهایی هستند که این بازیگر در آنها بهعنوان یک کمدین زن جلوی دوربین رفت.
شقایق دهقان هم با ایفای نقش خانم شیرزاد (ساختمان پزشکان) یکی از جذابترین شخصیتهای زن بعد از انقلاب را خلق کرد. او فردی کند ذهن بود که در عین حال اعتماد به نفس بالایی داشت و نمیخواست اشتباهاتش را قبول کند. تکیهکلام «واقعا» که بعد از چندین سال هنوز مردم از آن استفاده میکنند یادگار این شخصیت است. خانم شیرزاد را معمولا پشت میز کارش و در حال انجام امور منشیگری میدیدیم. او حرکت زیادی نداشت و صرفا با دیالوگها و تعجبهایش مخاطب را به خنده میانداخت.
احسان رحیمزاده / قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد