بازار کرسی در روزهایی داغتر بود که زمین سفیدپوش میشد و پایمان تا زانو در برف فرو میرفت. روزهایی که فریاد برفاندازها گوش شهر را پر میکرد: «برف پارو میکنیم». ارتفاع برف نشسته بر کف حیاط و پشتبام آنقدر زیاد بود که محوکردنش به همین راحتیها امکان نداشت و... حالا کمکم برف هم دارد به خاطرهها میپیوندد. برفها این قدر کمحجم و نازک نارنجی شدهاند که با اولین اشعه آفتاب از زمین پاک میشوند. در روزگاری که سرما تا مغز استخوان نفوذ میکرد، کرسی با گرمای جادوییاش طعم زمستان را شیرین و دلپذیر میکرد.
گرم شدن با منقل و برق و زغال
کرسی ساختار سادهای داشت و با همین سادگیاش به یک وسیله محبوب بدل شد. این وسیله گرمایی یک میز مستطیلی شکل داشت و یک لحاف پنبهای که روی میز کشیده میشد. در سالهای دور زیر این میز منقلی با زغالهای سرخشده میگذاشتند؛ اما با پیشرفت علم و فناوری بخاریها و کرسیهای برقی جایگزین این منقل شد. منقل آتشین هر چند ساعت یک بار مورد بازدید قرار میگرفت و زغالش تازه میشد. خاکستر را روی زغال میریختند تا گرمای کرسی مطبوعتر شود. اصلیترین مشکل کرسی منقلی، این بود که در زیر لحاف گاز منواکسیدکربن تولید میکرد و کودکان را در معرض خطر خفگی قرار میداد. اما با آمدن کرسیهای برقی بسیاری از مشکلات کرسینشینان حل شد. اگر یادتان باشد در تبلیغات یک مدل از کرسی برقی ناسیونال ژاپن نوشته شده بود: «مجهز به لامپهای مادون قرمز؛ تنها وسیله گرمایی و درمانی». تنها مشکل کرسیهای برقی این بود که امکان داشت نوک پای ساکنان خانه به توری سیمیاش برخورد کند و بسوزد. با در نظر گرفتن این هشدار ایمنی میتوانستی با خیال راحت زیر کرسی لم دهی و از دیدن دانههای برف پشت پنجره لذت ببری.
وسیلهای که هیچ وقت شخصی نشد
کرسی همه اعضای خانواده را مجبور میکرد دور هم بنشینند و با یکدیگر بحث و گفتوگو کنند. کرسی یک میزگرد خانوادگی بود که بزرگترها و کوچکترها دورش حلقه میزدند و شبهای بلند زمستان را به انتها میرساندند. خواهرها و برادرها رو در رو مینشستند و به چشمهای هم خیره میشدند. در مقاطعی دستگاه تلویزیون توانست این اتحاد و همدلی را ایجاد کند. در دهه 60 وقتی سریالی پرمخاطب مثل اوشین و جنگجویان کوهستان و آیینه عبرت پخش میشد، همه روبهروی تلویزیون مینشستند و قصه را دنبال میکردند. اما بعدها تلویزیون هم نقش اتحادبخش خود را از دست داد و نتوانست اعضای خانواده را دور هم جمع کند. بتدریج برادرها و خواهرها صاحب یک تلویزیون اختصاصی در اتاقهایشان شدند. بالا رفتن تعداد شبکهها و پایین آمدن قیمت تلویزیون عواملی بود که باعث شد هر کس سریال مورد علاقهاش را به صورت شخصی دنبال کند. چند سال بعد زمانی که پای اینترنت وایرلس به خانهها باز شد اعضای خانواده از یکدیگر بیشتر فاصله گرفتند. حتما شما هم ماجرای آن جوانی را که برای دقایقی اینترنتش قطع شده شنیدهاید. او در یکی از شبکههای اجتماعی نوشته است: بعد از قطع شدن اینترنت از اتاقم بیرون آمدم و چند دقیقهای با پدر و مادرم همصحبت شدم. وقتی کمی با آنها حرف زدم و شناختم بیشتر شد، دیدم آدمهای بدی نیستند!
وسایل مختلف خانه مثل رایانه، تلویزیون، رادیو و تلفن به مرور زمان شخصی شدند؛ اما کرسی همیشه عمومی ماند و اجازه نداد نسلهای مختلف یک خانواده از هم فاصله بگیرند. در هر خانهای یک کرسی اصلی وجود داشت که همه از آن استفاده میکردند. اتاقهای دیگر خانه آنقدر سرد بود که برای ساکنان چارهای جز رفتن زیر کرسی باقی نمیماند.
بازیهای خوب برای بچههای خوب دور کرسی
حاضران دور کرسی به شیوههای مختلفی سر خودشان را گرم میکردند. شعرخوانی، قصهگویی، شاهنامه خوانی و فالگیری جزو آیینهای دائمی افراد دور کرسی بود. زمانی تصور برگزاری مراسم «شب یلدا» بدون داشتن یک کرسی گرم و مطمئن خنده دار بود. میوههای بلندترین شب سال را روی میز کرسی میگذاشتند و همدیگر را به شعر و لبخند دعوت میکردند. بزرگتر خانواده برای دیگران فال میگرفت و با تفسیرش آنها را به آینده امیدوار میکرد. بازی گل یا پوچ هم مشتریان زیادی داشت. هر چقدر تعداد افراد بیشتر میشد، هیجان بازی افزایش پیدا میکرد. حدس زدن اینکه گل در لابهلای انگشتان چه کسی پنهان شده، گاه به اندازه حل معمای پلیسی دشوار بود. وقتی گل روی لحاف کرسی میافتاد همه به سمتش حملهور میشدند؛ چون طبق قوانین بازی هر کس آن را پیدا میکرد صاحب امتیاز میشد.
آنهایی که دور کرسی حلقه میزدند احترام بزرگترها را نگه میداشتند. پدر خانواده در دورترین نقطه از در ورودی مینشست؛ یعنی جایی که به آن بالای مجلس میگفتند. جای بچهها ضلعی از کرسی بود که نزدیک در ورودی قرار داشت. طبق این قانون نانوشته هر کسی جای خودش را میشناخت و جای دیگران را اشغال نمیکرد.
احسان رحیمزاده / چمدان (ضمیمه آخر هفته روزنامه جام جم)
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
بازگشت ترامپ به کاخ سفید چه تاثیری بر سیاستهای آمریکا در قبال ایران دارد؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
رضا جباری: درگفتوگو با «جام جم»:
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم: