درس‌های تاریخ افراطی‌گری اروپایی

مهم‌ترین نماد این افراطی‌گری، سربرآوردن حزب نژادپرست نازی در اروپاست که به سرکوب اقلیت‌ها پرداخت و یکی از خونین‌ترین جنگ‌های تاریخ بشر را رقم زد.

پس از آن بحران بالکان، شرق اروپا را دچار یک نسل‌کشی افراطی کرد و قتل‌عام مسلمانان نتیجه شعارهای سیاسی افراطیونی بود که گمان می‌کردند از نظر نژادی برتر از پیروان ادیان الهی هستند.

اینها فقط نمونه‌هایی از تاریخ پر فراز و نشیب افراطی‌گری در قاره‌ای است که هرچند امروز از ثبات نسبی برخوردار است، اما تفکرات افراطی چون آتش زیر خاکستر، آینده آن را تهدید می‌کند.

امروز که بار دیگر ماجرای شارلی‌ابدو باعث شده تا تفکرات افراطی در جهان غرب، مجالی برای بروز و ظهور یافته و به تخریب هویت اسلامی مشغول شود، سیاستمداران غربی باید مراقب این واقعیت باشند که در عصر جهانی شدن، فاصله بحران‌های موجود در مناطقی چون آسیای جنوب غربی و مناطق شمالی و مرکزی آفریقا با اروپا ناچیزتر از آن است که آنها بتوانند از زیر سایه افراطی‌گری خارج شوند؛ سایه شومی که همچنان تمدن غربی را تهدید می‌کند.

شاید همین تجربه تاریخی افراطی‌گری در اروپا بود که باعث شد دیروز وزیر امور خارجه کرواسی با یادآوری بحران افراطی‌گری بالکان که به کشته شدن هزاران نفر منتهی شد، بر نقش دولت‌های باثبات در کنترل بحران تاکید و یادآوری کند که ایران می‌تواند همان عنصر تضمین کننده ثبات در منطقه متلاطم خاورمیانه باشد.

اروپایی‌ها به‌ویژه آنها که در متن حوادث نژادپرستانه و اسلام‌ستیزانه اروپایی بودند، حالا بیم آن دارند که بحران خاورمیانه غول خفته افراطی‌گری در اروپا را بیدار کرده و بار دیگر غربی‌های شرمگین از مسلمان‌کشی و یهودی‌ ستیزی را درگیر نژادپرستانی کند که بدشان نمی‌آید روح هیتلر را در جهان جدید احضار کنند بنابراین اگر کشورهای غربی به‌ویژه دولت‌های مدعی مبارزه با تروریسم بخواهند براساس تجربه افراطی‌گری در اروپا، برای رفع بحران کنونی خود نسخه‌ای بپیچند، باید از طریق افزایش همکاری با کشورهای خاورمیانه و نیز احترام گذاشتن به مقدسات مذاهب مختلف اقدام کنند، زیرا اگر سیاست تحریم، تهدید و مداخله مستقیم غرب در آسیای جنوب‌غربی ادامه یابد، آن وقت باید شاهد تبعاتی بود که طبیعتا رخ خواهد داد

مصطفی انتظاری هروی - گروه سیاسی