سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
به هر حال، شعر قالبی است که گروهی از حکما و معاریف برای بیان مقولات معرفتی و فلسفی از آن استفاده میکنند و اهل جستجو ناچارند که سواد خود را به اندازهای ارتقاء دهند که قادر به فهم اشعار حکیمانه و عرفانی ـ فلسفی باشند اما در حوزه رسانههای دیداری بویژه تلویزیون ـ چنین رویکردی به کلی فاقد وجاهت است. تلویزیون گروه گسترده و متنوعی از بینندگان را جلب میکند و اینکه بر اساس سلیقه و سواد کدام بخش از این جمعیت پرشمار برنامه بسازد، مبحثی است عمیق و گسترده که هنوز هم در جامعهشناسی رسانه و علوم ارتباطات تازگی و جذابیت خود را حفظ کرده است.
بیایید رسانه ملی را در نظر بگیریم. بخشی از مخاطبان این رسانه، ایرانیان خارج از کشور هستند. ضرورتها، بایدها و نبایدها و ساز و کار تولید برنامه برای مخاطبان خارج از کشور چیست؟ آیا باید این گروه از بینندگان را در شمار مخاطبان داخلی جای داد یا باید برایشان حسابی جداگانه باز کرد؟ این گروه از بینندگان به چه برنامههایی علاقهمندند؟ اصلا خاصیت برنامهسازی برای مخاطب خارج از ایران چیست و چه سودی دارد؟
برای پرداختن به این پرسش، بد نیست رئوس مطالب را مرور کنیم. یک تقسیمبندی کلی در برنامهسازی تلویزیونی هست که مخاطبان را در دایرههای خاصی قرار میدهد: 1 ـ تولید درون مرزی 2 ـ تولید برونمرزی 3 ـ تولید فرامرزی. تولیدات درونمرزی نیاز به توضیح ندارد اما مقصود از تولیدات برونمرزی، آن دسته از برنامههایی است که برای یک کشور خاص تولید میشود و هم مخاطبان ایرانی (مهاجران) و هم جمعیت بومی آن کشور را در بر میگیرد.
به عنوان مثال، نوع برنامههایی که برای مخاطبان عراقی تولید میشود، متفاوت است با برنامههایی که برای مردم افغانستان ساخته میشود. هر کدام از این دو کشور، استراتژی متفاوتی را در برنامهسازی طلب میکنند. با دولت عراق، هشت سال درگیر جنگی توانفرسا و تحمیلی بودهایم و در افغانستان هم سالها با مجاهدین افغان ـ که با دولت مرکزی میجنگیدند ـ و با بعضی از گروههای افغانی همکاری نزدیک داشتهایم و دشمنان مشترکی داریم.
اما تولیدات فرامرزی، نقاطی بسیار دورتر از کشور را هدف قرار میدهند؛ اروپا، آمریکا، اقیانوسیه و... تولیدات رادیویی و تلویزیونی رسانه ملی به صورتی هدفمند در این زمینه فعالند و مخاطبان را ـ اعم از مردم بومی و مهاجران ایرانی ـ پوشش میدهند اما در این نوشته، نگارنده به صورت خاص، نوع برنامهسازی برای ایرانیان خارج از کشور را بررسی میکند و به دیگر ابعاد تولیدات فرامرزی کاری ندارد.
مهاجرت پدیدهای است جهانی و هر دولتی، اتباع مهاجر خود را در عداد مردم کشور خود محسوب میکند. رسانه ملی نیز ـ بدرستی ـ این سیاست را محور اصلی برنامههای فرامرزی خود قرار داده است. اما برنامهسازی برای گروه مهاجرین چه فایدهای دارد؟
الف ـ همانندسازی فرهنگی: همانندسازی فرهنگی، اصلی است که به ترویج فرهنگ ایرانی و اسلامی در سراسر جهان خواهد انجامید. امروز میدانیم که برنامهسازی تلویزیونی برای ایرانیان خارج از کشور، در مهاجرت معکوس (بازگشت به کشور) تأثیری غیرقابل انکار دارد.
ب ـ وحدت رویه در سیاست خارجی کشور: مهاجران ایرانی با توجه به نوع رویکردی که نسبت به سیاست داخلی و خارجی نظام دارند، میتوانند بر سیاستهای کشور محل اقامت خود تأثیر بگذارند. مثلا گروههای ایرانی ساکن ایالات متحده، کانادا و انگلیس نقشی سازنده در افشای تعامل دول اروپایی با حکومت بعث داشتند که به فشار بر دولتهای اروپایی انجامید و آنها را در همکاری تسلیحاتی با عراق، وادار به تجدید نظر کرد.
ج ـ تابعیت، ارزشی جهانی: پخش برنامه از رسانه ملی برای مهاجران ایرانی در دیگر کشورها این حس را برمیانگیزد که مهمانانشان نزد دولت ایران، محترم و باارزش هستند. در نظر بگیرید که بخشی از ایرانیان مقیم خارج از کشور، مشغول تحصیلات دانشگاهی هستند که برنامهسازی برای این گروه، مخصوصا احساس پشتگرمی و امنیت را در ایشان تقویت خواهد کرد و موقعیتشان را از حیث محلی ارتقا خواهد داد.
د ـ اهداف اقتصادی: اگر مخاطبان مهاجر ایرانی و حتی غیرایرانی جذب برنامههای برونمرزی و فرامرزی شوند قطعا خواهان دیگر برنامههای تولید شده در رسانه ملی نیز هستند. بنابراین میتوان برای فیلمها و سریالهای تولید شده در رسانه ملی در آن سوی آبها مشتری یافت. آنچه ذکر شد، تنها بخشی از فواید برنامههای برونمرزی و فرامرزی است. اما آیا رسانه ملی اساسا از توانایی جذب مخاطب در بین ایرانیان خارج از کشور یا مردم دیگر کشورها برخوردار است؟ رسانه ملی از چند عنصر ویژه برخوردار است که توانایی فوقالعادهای برای جذب مخاطبان ایرانی و غیرایرانی در خارج از کشور به او میبخشد. به این عناصر، «مشترکات فرهنگی» میگوییم:
الف ـ دین اسلام: سریال «مردان آنجلس» و حضرت «یوسف» با استقبال گسترده مخاطبان کشورهایی مثل ترکیه، مصر، لبنان و... روبهرو شد. چرا؟ چون این دو سریال، داستانهای قرآنی را دستمایه خود قرار داده بودند.
ب ـ زبان فارسی: یکی از بزرگترین سرمایههای رسانه ملی، زبان فارسی است. زبانی که در تاجیکستان، افغانستان، بخشهایی از ترکمنستان و هندوستان و پاکستان آن را به کار میبرند. در نظر داشته باشید که 70درصد زبان اردو، فارسی است و به اردو زبانان امکان میدهد که زبان فارسی را بفهمند. این قاعده درباره عرب زبانان هم صدق میکند. تمام اهدافی که در این نوشته ذکر شد، با استفاده از محمل زبان فارسی قابل دستیابی است و ضریب نفوذ رسانه را در کشورهای همسایه و حتی اروپا و آمریکا نیز بشدت افزایش میدهد.
ج ـ نوستالژی: شاید برای من و شما خوردن آبگوشت و مراسم شب یلدا و حاجی نوروز شب عید چیزهایی پیش پا افتاده باشند اما برای ایرانیان خارج از کشور، همه این عناصر بشدت خواستنی و نوستالژیک هستند. چنانچه رسانه در تولیدات فرامرزی ـ به تناسب ـ خود عناصر صد درصد سنتی را بگنجاند برای مخاطب ایرانی خارج از کشور، بهانهای دلپذیر برای تماشای برنامه رسانه ملی فراهم کرده است.
امید بهشتی (فیلمنامهنویس)
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد