در عضوی که برآورد میشود روزانه 70 هزار بار در آن «فکر» میشود یا ورود و خروج پیامهای عصبی در آن با سرعت 273 کیلومتر بر ساعت صورت میگیرد ـ تقریبا هم سرعت با سریعترین خودروهای روز دنیا ـ چندان هم جای تعجب ندارد که جنسیت، راستدستی و چپدستی و حتی راست مغز بودن و چپ مغز بودن فاکتورهایی تأثیرگذار در زندگی افراد باشند. دانشمندان ثابت کردهاند عملکرد مغز در افراد مختلف با ویژگیهای گوناگون تفاوت دارد. در این گزارش به بررسی این عوامل پرداخته میشود.
راستدستی و چپدستی
این که برخی افراد معمولا از دست راست خود و برخی نیز از دست چپ برای انجام خودآگاه یا ناخودآگاه کارهای روزمره استفاده میکنند، مقولهای به ظاهر ساده، اما مرتبط با ساختار پیچیده مغز است. تقریبا بین 8 تا 15 درصد جمعیت بالغ جهان چپدست هستند و جالب این که براساس مطالعات علمی صورت گرفته، چپدست بودن بیشتر در میان مردان رایج است تا زنان. از آن گذشته ثابت شده چپدستی در قیاس با کل افراد، عمدتا در میان دوقلوهای همسان شکل میگیرد، اما این که چرا ساکنان مناطق جنوبی و جنوب شرق آسیا و اروپای شرقی بیشتر چپدست و مردم شمال و غرب اروپا و آفریقا کمتر چپدست هستند برای محققان علامت پرسش بزرگی است. در این میان، گروهی موسوم به یکساندست (Ambidexterity) نیز وجود دارند که توانایی استفاده از هر دو دست را دارند. محققان این ویژگی (توانایی استفاده از دو دست از دوران نوزادی) را در زمره اتفاقات نادر به شمار میآورند. با این حال نقش یادگیری در فرآیند رشد برای کسب توانایی استفاده از هر دو دست را نیز نادیده نمیگیرند. محققان به این واقعیت ثابت شده اشاره میکنند که با تمرین مداوم میتوان از هر دو دست، آن هم در سطح بالایی از توانمندی و مهارت برای انجام کارهای مختلف استفاده کرد. عقیده بر این است که چپدستها در قیاس با راستدستها هوش بیشتری داشته یا از خلاقیت بیشتری در انجام کارهای مختلف استفاده میکنند. با این حال هنوز دلیل علمی و مستندی در این زمینه ارائه نشده است، هر چند برخی تحقیقات ابتدایی این ادعا را ثابت میکند. کریس مکمانوس، محقق دانشگاه کالج لندن در کتابی مرتبط با این مقوله تحت عنوان «راستدستی، چپدستی: اساس بیتقارنی در مغز، اتمها و فرهنگها» میگوید: مغز چپدستها به طرز متفاوتی از راستدستها ساختارسازی شده است؛ به طوری که این گروه (چپدستها) قابلیت بیشتری در بسط و توسعه تواناییهایشان دارند. در عین حال وی معتقد است، ژنهایی که چپدستی را موجب میشود بر توسعه مراکز زبانی در مغز احاطه دارند. چندی پیش گروهی از محققان دانشگاه آکسفورد با همکاری دانشمندانی در هلند به این نتیجه رسیدند که احتمالا ژنها به ایجاد تفاوتهای چپ ـ راستی در مغز منجر میشوند که به تبع آن چپدستی و راستدستی نیز شکل میگیرد. محققان علوم پزشکی به چپدستی یا راستدستی به عنوان ویژگیهایی نگاه میکنند که بویژه در کودکان نباید تلاشی برای تغییر اجباری در آنها صورت گیرد.
راست مغزی و چپ مغزی
احتمالا این جملهها را زیاد شنیدهاید: «راست مغز هستم» یا «چپ مغز هستم». افراد زیادی هستند که خود را بشدت واجد شرایط ویژگیهای یکی از این دو گروه میشمارند. در این میان، راستمغزها مدعی برخورداری از سطح بالایی از مهارت در حل معادلات ریاضی بوده حال آن که چپمغزها خود را از جمله خلاقترین انسانهای روی زمین میدانند. علت این نوع تقسیمبندی به تقسیم شدن مغز به دو نیمکره بازمیگردد که براساس آنچه دانشمندان ثابت کردهاند هر یک از این دو بخش مسئول انجام یکسری وظایف است. راجر اسپری، دانشمند عصبشناس آمریکایی سال 1981 بر سر همین موضوع جذاب جایزه نوبل پزشکی را به طور مشترک با دو دانشمند دیگر از آن خود کرد. آزمایشهای آنها نشان داد که دو بخش چپ و راست مغز، برخی اعمال را مستقل و برخی را نیز مشترکا تحت کنترل دارند. جالبترین بخش این دستاورد این بوده که نیمکره راست مغز ماهیچههای سمت چپ بدن و نیمکره چپ مغز تمام عملکردهای ماهیچهای سمت راست بدن را کنترل میکنند. در حقیقت، وقتی با چشم راست خود چشمک میزنید این نیمکره چپ مغزتان است که چنین عملیات به ظاهر ساده را پشتیبانی و هدایت میکند! و دقیقا به همین دلیل است که هر گونه آسیب به یکی از این دو نیمکره، سمت مخالف بدن را تحت تأثیر قرار میدهد. به طور کلی ثابت شده نیمکره چپ مغز عمدتا مرتبط با زبان است. درحقیقت در این بخش پردازش آنچه میشنویم و کنترل بخش قابل توجهی از فرآیندهای مرتبط با صحبت کردن صورت میگیرد. انجام محاسبات دقیق ریاضی و منطقی نیز در این ناحیه از مرکز فرماندهی بدن انجام میشود. هرگاه تلاش میکنید حقیقتی را به خاطر آورید، این نیمکره چپ مغزتان است که عملیات استخراج آن را از حافظه انجام میدهد. در آن سوی مغز نیز اتفاقات جالبی روی میدهد. تشخیص چهره، پردازش موسیقی و در کل امور مربوط به تشخیص فرآیندها در فضای سهبعدی بر عهده این بخش است. در عین حال انجام برخی ارزیابیهای سخت و مقایسهها نیز در نیمکره راست مغز انجام میشود. این بخش به ما کمک میکند تصاویر را درک کرده و متوجه شویم که چه هستند و همچنین کار ما را برای فهم محتوا و تن صدای مخاطب آسان میکند. البته باید گفت مغز براساس مکانیسم پیچیدهای تعادل لازم میان عملکرد این دو بخش را ایجاد میکند و این خود از نکات رازآلود مرکز فرماندهی بدن است.
EQ، IQ و DQ و تفاوتهای جالب توجه آنها
وقتی 20 سال پیش روانشناسان به اهمیت نقش EQ (هوش هیجانی) در زندگی، همپای IQ (بهره هوشی) اشاره کردند، بسیاری با دیده شک و تردید به این مقوله نگاه میکردند، اما امروزه آزمونهای هوش هیجانی در بسیاری از امور نظیر فرآیندهای آموزشی و استخدام افراد به اقدامی رایج تبدیل شده و این در حالی است که روزگاری تنها آزمونهای تعیین بهره هوشی ملاک بود. همزمان با گذار از IQ به EQ صحبت از حوزه سومی نیز میشود که به آن DQ (هوش دیجیتالی) گفته میشود. کم نیستند کارشناسانی که میگویند بزودی هوش دیجیتالی اهمیتی به مراتب بیشتر از بهره هوشی یا هوش هیجانی پیدا میکند.
هوش دیجیتالی با توسعه فناوریهای نوظهور مثل گجتهای پوشیدنی و اپلیکیشنهای تلفن همراه هوشمند ارتباط تنگاتنگی دارد. در حقیقت (به طور مثال) فرد، تلفن همراه و اطلاعات به دست آمده از طریق نرمافزار نصب شده در آن که وضعیت سلامت و سطح کالریسوزی وی را زیر نظر قرار میدهد چرخهای را تشکیل داده که اساس هوش دیجیتالی را تشکیل میدهد. در بحث سلامت، هوش دیجیتالی با ارائه دادههای مسمتر به کاربر، وی را از سطح سلامتش آگاه میسازد که این مسأله میتواند بر رفتار فرد و به تبع آن واکنشهای روزمره وی به رویدادهای اجتماعی تأثیرگذار باشد. به این ترتیب کارفرمای یک شرکت این امکان را خواهد داشت تا با زیرنظر قراردادن کارمندانش بهترین شرایط کاری را برای آنها فراهم آورد. البته سلامت تنها یکی از حوزههای مرتبط با هوش دیجیتالی است. از این رو باید قبول کرد هوش دیجیتالی حتی میتواند بر هوش هیجانی و بهره هوشی نیز سایه بیندازد.
منابع: Livescience، Humanforsale، Theguardian، Anomaly42
تفاوت عملکرد مغز در مردان و زنان
با توجه به وجود یکسری تفاوتهای شاخص رفتاری و شخصیتی میان مردان و زنان، چندان هم دور از ذهن نخواهد بود با مطالعاتی مواجه شویم که نشان دهد عملکرد مغز در مردان و زنان تفاوت دارد. براساس این مطالعات هر سلول در مغز مردان حاوی یک کروموزوم Y است و جالب این که در هیچ سلول مغزی زنان خبری از این کروموزوم نیست. فقدان این کروموزوم اثرات فیزیکی شاخصی را در زنان به همراه دارد با این حال آنها زندگی کاملا عادی را دنبال میکنند. این مقوله از آنچنان پیچیدگی برخوردار است که علم پزشکی تاکنون نتوانسته توضیحی برای آن ارائه کند و مطالعات درباره این موضوع همچنان ادامه دارد. با عبور از ایستگاه تفاوت ژنتیکی به مقوله جالب توجه تفاوت جغرافیایی مغز در زنان و مردان میرسیم. حیرتانگیز خواهد بود اگر متوجه شویم مغز مردان به صورت ویژه و اختصاصی درون جمجمه جای گرفته در حالی که در زنان این جایگیری خیلی ساده و بدون ویژگی خاصی صورت گرفته است. محققان این تفاوت مکانی را اتفاقی ساده به شمار نمیآورند و البته نمیتوان اختصاصی قرارگرفتن مغز در جمجمه مردان را ویژگی برای آنها به شمار آورد. مغز مردان و زنان از حیث اندازه نیز با هم تفاوت دارد. کاملا قابل پیشبینی است که مغز مردان را بزرگتر از زنان بدانیم. این ویژگی در برخی اعضای دیگر بدن نظیر پاها و نیمتنه بالایی بدن نیز به چشم میخورد. در حقیقت، بزرگی نسبی مغز در مردان در قیاس با زنان را میتوان نشانی از بزرگتر بودن اکثر اندامها در مردان به شمار آورد. برخی معتقدند بزرگتر بودن اندازه مغز در مردان به معنای هوش بیشتر آنهاست. البته اگر چنین ادعایی درست باشد باید فیلها و والها را هوشمندتر از انسانها دانست! داستان تفاوت مغز مردان و زنان همچنان ادامه دارد. دانشمندان ثابت کردهاند ارتباطات مغزی در مردان و زنان متفاوت از هم است. به عنوان مثال در مردان ارتباط میان مغز با دستگاه تناسلی توسط سیستمهای مختلفی برقرار میشود، حال آن که در زنان این ارتباط به واسطه یک سیستم پیچیده و منحصربهفرد برقرار میشود. از آن گذشته ثابت شده مغز مردان در تحمل درد عملکرد بهتری نسبت به مغز زنان دارد، هرچند تحمل درد در زنان هنگام به دنیا آوردن نوزاد رویدادی استثنایی و حیرتانگیز است.
مهدی پیرگزی/ جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در گفتگو با جام جم آنلاین هشدار داد
روایتی از انقلاب اسلامی در گفتوگو با قاسم تبریزی، استاد تاریخ معاصر