جام جم:انقلاب اسلامی؛ انقلاب فرهنگی و فرامرزی
«انقلاب اسلامی؛ انقلاب فرهنگی و فرامرزی»عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم دکتر سید محمد حسینی است که در آن میخوانید؛انقلاب اسلامی ایران نه از جنبه زمینهها و علل وقوع که از نظر ماهیت، کاملا تازگی داشت. اندیشمندان اردوگاه غرب و شرق در آن روزگار، وقوع و مهمتر از آن پیروزی آن را غیرمنتظره معرفی و آن را انقلابی استثنایی توصیف کردند.
حوادث سال های بعد نیز نشان داد که انقلاب اسلامی ایران نه فقط در ماهیت و زمان رخداد، که در گستره تاثیرگذاری نیز ناشناخته و غیرقابل پیش بینی است.
از این رو در پی گذشت بیش از سه دهه از به ثمر نشستن انقلاب اسلامی، استادان بسیاری در پژوهشکده ها و دانشگاه های بزرگ جهان با انجام تحقیقات بنیادین، در پی شناخت بزرگ ترین پدیده تاریخی نیمه دوم قرن بیستم هستند.
آنچه این انقلاب را به تعبیر خانم تدا استکاچپول، انقلاب شناس برجسته جهان از سایر انقلاب ها و بخصوص از انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب 1917 روسیه متمایز می کند، نقش برجسته معنویت گرایی در آن است.
نویسنده این سطور در کتاب «مبانی راهبردی انقلاب اسلامی» به متغیرهای مؤثر در تکوین انقلاب اسلامی وزن داده است.
معنویت گرایی در طول تاریخ ایران زمین، بیگانه ستیزی تاریخی مردم ایران، نظام فکری تشیع و مبلغان آن در طول تاریخ و مرجع عالیقدر زمان انقلاب، امام خمینی(ره)، چهار حلقه بنیادی و وزین در تکوین انقلاب اسلامی بوده اند البته عواملی دیگر مانند متغیر نظام بین الملل، توسعه ناموزون حکومت پهلوی و...
نیز در شکل گیری انقلاب اسلامی مؤثر بود اما این چهار حلقه بیشترین وزن را در تکوین و بالندگی و بخصوص در ماهیت فرامرزی و مرزشکنی انقلاب اسلامی داشت.
در این چهار حلقه البته نقش امام خمینی (ره) جایگاه ویژه ای دارد. ایشان توانست با مدیریت دینی و سیاسی خود سه حلقه اولیه و تاریخی را به هم پیوند دهد و از انرژی آن برای تحقق انقلاب بهره گیرد.
میشل فوکو در کتاب «ایرانی ها چه رویایی در سر دارند؟» فصلی را با عنوان «رهبر اسطوره ای شورش ایران» نوشته است که در آن از امام خمینی این گونه یاد می کند:
«از اینجاست که نقش شخصیت آیت الله خمینی که پهلو به افسانه می زند. امروز هیچ رئیس دولتی و هیچ رهبر سیاسی، حتی به پشتیبانی همه رسانه های کشورش نمی تواند ادعا کند که مردمش با او پیوندی چنین شخصی و چنین نیرومند دارند.
این ارتباط شاید به سه چیز مربوط شود: خمینی اینجا نیست، 15 سال است که او در تبعید است و خودش نمی خواهد که پیش از رفتن شاه از تبعید بازگردد؛ خمینی چیزی نمی گوید، چیزی جز نه ـ نه به شاه، به رژیم، به وابستگی؛ـ و بالاخره خمینی آدم سیاسی نیست. حزبی به نام حزب خمینی و دولتی به نام دولت خمینی وجود نخواهد داشت.
پس این یکدندگی که هیچ چیز سد راهش نمی شود در پی چیست؟ پایان وابستگی که در آن، پشت سر آمریکایی ها می توان نوعی هماهنگی جهانی و «نظم جهانی» را دید؟ پایان وابستگی که دیکتاتوری ابزار مستقیم آن است اما بازی سیاست هم می تواند عامل غیرمستقیم آن باشد؟ پس با قیام خود به خودی که فاقد سازمان سیاسی باشد سروکار نداریم، بلکه این جنبش است که هدفش هم رهایی از استیلای خارجی و هم نجات از سیاست داخلی است.»
انقلاب اسلامی که نخستین انقلاب دینی و فرهنگی در قرن بیستم بود، ماهیتی فرارونده و مرز شکن داشت و دارد.
انقلاب اسلامی در فضای ماتریالیستی نظام دوقطبی و رقابت الگوی های مادی لیبرالیسم و سوسیالیسم منادی معنویت گرایی نه فقط برای مسلمانان بلکه برای همه جهان بود.
میشل فوکو درباره انقلاب اسلامی صریحا اظهار کرده است که از زمان انقلاب فرانسه تاکنون برای نخستین بار، انقلاب و معنویت به یکدیگر پیوند خورده است.
او می نویسد: «من دوست ندارم که حکومت اسلامی را ایده یا حتی آرمان بنامم. اما به عنوان خواست سیاسی مرا تحت تاثیر قرار داده است. مرا تحت تاثیر قرار داده است چون از این جهت کوششی است برای این که سیاست یک بُعد معنوی پیدا کند.»
فوکو در جایی دیگر به بن بست سیاسیون در درک پدیده انقلاب اسلامی اشاره می کند و این که این انقلاب اهدافی جهانی دارد و اگرچه جنس آن مذهبی است اما در نظر دارد تا مذهب را در روی زمین پیاده کند.
بنابراین انقلاب اسلامی با تصمیم کارگزاران خود اراده مرز شکنی و فراروندگی را به دست نیاورد بلکه در ذات خود مرزها را شکست و پیامی از جنس یک الگو برای کشورهای وابسته و خسته از مداخلات خارجی و برای ملت های اسیر در فرهنگ ماتریالیسم شرق و غرب ارائه کرد.
الگوی رفتاری جمهوری اسلامی و تاثیری که در بلندمدت بر ملت های منطقه نهاد نشان داد؛ انقلاب اسلامی در ذات خود مرزها را درمی نوردد و این تاثر نه از جنس مداخلات مدل سوسیالیسم و کاپیتالیسم که از جنس فرهنگی بوده است.
انقلاب اسلامی برای کشورهای عضو جنبش عدم تعهد نیز مبدل به یک الگوی عملی شد. جان فوران، توسعه ایران در دوره پهلوی را توسعه ای وابسته خواند.
به اعتقاد او ایران در دوره قاجار یک کشور حاشیه ای در نظام جهانی بود و در دوره پهلوی به یک کشور نیمه حاشیه ای اما وابسته مبدل شد.
انقلاب اسلامی این الگو را تغییر داد. امروزه همه دولت ها و حتی دولتمردان آمریکایی بارها اقرار کرده اند که جمهوری اسلامی (به عنوان نهاد برآمده از ساختار انقلاب اسلامی) یک قدرت منطقه ای مستقل است.
نقش ایجایی ایران در فرآیند امنیت سازی خاورمیانه و دلگرمی و اتکای ملت های منطقه به جمهوری اسلامی همه ناشی از خون انقلاب اسلامی است که در پیکره جمهوری اسلامی در جریان است. مقاومت 10 ساله ایران در برابر قدرت های جهانی در مورد پرونده هسته ای ایران و توان بازدارندگی ایران نیز منبعث از آموزه های انقلاب اسلامی است که توسط تصمیم گیران سیاسی در ایران عملیاتی می شود.
کیهان:فردا همه میآیند
«فردا همه میآیند»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم حسین شمسیان است که در آن میخوانید؛فردا سی و ششمین فجر انقلاب شکوهمند اسلامی از سپیده دم بیکران ایران اسلامی خواهد دمید. جویهای کوچک امت عاشق، از کوچه پس کوچههای شهرها به هم میپیوندند تا دریای خروشان و مواج بیداری ایرانیان عاشق اسلام و انقلاب را پس از سی و شش سال دیگر بار و پرشکوهتر از همیشه به رخ جهانیان بکشد و ثابت کند که نهضتاسلامی ما زنده و پویاست و گذر ایام نه تنها از اوج و بلندی آن نکاسته، که بلوغ و بالندگی آن را در پی داشته و نویدبخش فرداهایی روشنتر و امیدبخشتر شده است.
شاید برای هیچکس باور کردنی نبود که نهال نوپایی که سیوشش سال قبل، بدست باغبان پیرلالهها در طوفانیترین نقطه عالم و در مقابل صدها باد مخالف کاشته شد، حتی برای یکسال هم تاب و توان دوام آوردن داشته باشد. در منطق حاکم بر آن روز دنیا، ادامه حیات سیاسی، تنها منوط به تعلق به یکی از دو اردوگاه اصلی قدرت یعنی آمریکا یا شوروی بود و طبیعتا در چنین فضایی خروش یک ملت به پا خاسته بیدرنگ زیر چنگال آنها به خاموشی میگرائید و در همان لحظات و در روزهای نخست از پا میافتاد و یا در بهترین وضعیت، پس از کوتاه زمانی با انحراف از مبانی و شعارهای اصلی، به دامن یکی از 2 بلوک قدرت میغلطید و به یکی از اقمار آنها تبدیل میشد. تجربه دهها انقلاب و قیام سرکوب شده و منحرف شده در سراسر جهان، از درستی این گزاره و بر باد رفتن آرزوهای انقلابیون و پابرهنگان جهان حکایت میکرد. این رفتار درباره انقلاب ما هم با دقت و وسواس عجیب و با بکارگیری قویترین و زبدهترین عوامل صورت گرفت و البته در تمامی ابعاد ممکن.
کودتاهای مختلف شورشهای به ظاهر قومی و منطقهای گوناگون و برپایی فتنههای رنگارنگ، تنها برگ کوچکی از این جنایات و تلاشها برای از پا انداختن نهال نوپای انقلاب اسلامی بود. افزون بر آنها، سازمانهای جهنمی تروریستی هم به جان مردم بیگناه و انقلابی افتادند و چون میدانستند پشتیبان اصلی این نهضت الهی، مردم پابرهنه و پاکباخته و خداجوی ایران اسلامی هستند، کوشیدند آنان را با انتقامگیری و قتل و شکنجه، از راهی که آمده بودند بازگردانند. اما چون عزم مردم روز به روز محکمتر شد و امید آنها برای براندازی کوتاهمدت بر باد رفت، جنگی همهجانبه را در 3 سالگی انقلاب تحمیل کردند. آوردگاه جنگ تحمیلی، مهمترین و در عین حال متفاوتترین نبرد تاریخ معاصر بود. معمول همه نبردهای آن ایام این بود که در اصل نبرد بین 2 ابرقدرت آن روز جهان بود اما در جنگ ما معادله به شکل عجیبی تغییر کرد. ایران اسلامی، با دست خالی همزمان با شرق و غرب عالم در نبرد بود.
همان روزهایی که میراژها و سوپر اتانداردهای فرانسوی، چیفتنهای انگلیسی و لئوپاردهای آلمانی، کشورمان را بمباران میکردند، میگها و سوخوها و موشکهای اسکادبی شوروی آن روز، شهرها و جبهههای ما را زیر آتش کین و ناجوانمردی خود گرفته بودند اما باز هم جانفشانی جوانان و پیران ایران اسلامی، ورق جنگ را برگرداند و کار را به جایی رساند که متجاوزین از رشادت مردم عزیزمان به حیرت و تعجب افتادند.
اما راز این مخالفتهای گسترده و پرهزینه دشمنان و دلیل پیروزی و استقامت ستودنی و تاریخی مردم ایران چه بود؟ چه اتفاقی افتاده بود که دشمنان انقلاب را تا این حد سراسیمه کرده بود و چه شده بود که ایرانی که تا قبل از انقلاب، کشوری عقبمانده و شکستخورده در همه عرصهها بود، به کشوری مقاوم و استوار در برابر شرق و غرب بدل شده بود؟
عصر انقلاب اسلامی و روزگار پرشکوه پیروزی ما، روزگار سلطه و غلبه گفتمان مادیگرایی بود و این گفتمان غالب در جهان آن روز بود. اما انقلاب اسلامی در آن روزگار، حرفی نو و ایدهای تازه به جهان ارائه کرد. گفتمانی که بیتردید، ناقوس مرگ ایسمهای پوشالی و ساختگی را به صدا درمیآورد. همین نگرانی برای آن همه دشمنی کافی بود. آنها میدانستند که جهان خسته از ستم، بدنبال راه نجاتی است تا زنجیرهای فقر و تبعیض و ناعدالتی را از پای بشریت باز کند و انقلاب و گفتمان امام، نویدبخش این راه بود.
برای فهم بهتر و کشف این راز، باید آراء و اندیشههای معمار انقلاب را مرور و بررسی کرد و فهمید در این آراء و اندیشهها، چه نکتهای بود که ملتهای مستضعف را به خود جلب کرد؟ و چه چیزی بود که دشمنان را تا این حل مستاصل و نگران میکرد؟ در بعد ایجابی، ایمان به غیب و باور توانمندیهای ملت ها و خوداتکایی، همان رمز و رازی بود که نگاه ملتهای عالم را به انقلاب، خیره کرد. اما در بعد سلبی و نگرانکننده برای استعمارگران، ظلمستیزی و قیام برای گسستن زنجیرهای ستم و بیداد و در انداختن طرحی نو، نکتهای بود که دشمنان را به وحشت انداخته بود. این دو پیام برگرفته از سروش غیبی و ندای آسمانی اسلام بود که امام راحل، تمام قد و همه جانبه بر آن تاکید و اصرار داشتند و از همان زمان، گرایش روزافزون جهانی به نسخه اسلام انقلابی امام خمینی(ره) که منطبق و برگرفته از اسلام ناب محمدی(ص) بود، در عالم رقم خورد و موجی ایجاد کرد که تا به امروز نیز ادامه دارد.
تنها تمسک به یکی از آموزههای امام (ره) راحل که بعنوان درس زندگی در دنیای پر التهاب کنونی به ما آموخته بود، برای ایجاد تحولی شگرف در جغرافیای سیاسی عالم کافی بود.
گرچه در آن روزگاران، بعید و حتی غیرممکن به نظر میرسید، اما امام(ره) نوید رهایی مستضعفان را به ما داده بود. نویدی که سالیانی پس از رحلت ایشان، مثل دیگر پیشبینیهای او به تحقق پیوست و چشم جهانیان را خیره کرد. کسی باور نمیکرد که ایران و انقلاب نوپای آن بتواند جغرافیای منطقه را عوض کند و در تعیین راهبردهای اساسی جهانی نقشآفرینی کند. اما خدا خواست و چنین شد. با آنکه خیلیها میکوشند بخاطر برخی مشکلات و ناملایمات (که باید به بهترین شکل برطرف شود) مردم را از راه آمده پشیمان کنند، اما کسی نمیتواند انکار کند که امروز، این ایرانست که حکم میکند در خاورمیانه چه شود و چه نشود. سرمایهگذاری یک قرنی غرب و بیش از نیم قرنی مستقیم آمریکا، و استخدام چندین دولت خودفروخته و مزدور، نتوانست از تأثیر انقلاب ما بکاهد و اینگونه شد که لبنان، فلسطین، سوریه و عراق یکی پس از دیگری به اردوی انقلاب پیوستند و اکنون صنعا در یمن نویدبخش بهاری دیگر در جهان اسلام است. ایرانی که روزگاری با اشاره سفیر و جانشین سفیر آمریکا و انگلیس، تمامی معادلاتش برهم میخورد، به برکت آن دم مسیحایی و قیام و ایستادگی مردمش، به الگوی حقیقی و آرزویی عزیز برای مستضعفان و مسلمانان تبدیل شده است.
اما این همه پیروزی ما نبود و این تنها یک برگ از ماجرایی بود که امام راحل(ره) آغاز کرد و خلف صالحش ادامه داد. پیشرفتهای شگرف و شگفتیانگیز در علوم و فنون پیشرفته، چیز دیگری بود که برگرفته از گفتمان امام راحل و با هدایت امام حاضر، جهانیان را خیره کرد. دستیابی به علومی که هیچگاه از اردوگاه قدرت دولتهای قدرتمند و ستمگر خارج نشده بود، رعب و وحشت را به کاخهای آنان برد و امید و غرور را به مسلمانان و مستضعفان هدیه کرد. آنگونه که پس از شلیک نخستین موشک دوربرد ایرانی یک مقام ارشد پنتاگون که سالیان طولانی از عمرش را در سازمان جاسوسی آمریکا خدمت کرده بود، با نگرانی و دستپاچگی از بیکفایتی و ناتوانی مقامات آمریکایی که نتوانسته بودند جلوی پیشرفتهای ایران را بگیرند گلایه و اظهار کرده بود هدف ایران از تولید موشکهای دوربرد، تنها افزایش توان نظامی نیست، که این امر برای آنها، خواه ناخواه بدست خواهد آمد. بلکه آنها میکوشند به تکنولوژی پرتاب ماهواره - که تنها در انحصار چند کشور متخاصم با ایران است - دست یابند. اگر چنین شود ما دیگر حتی در اتاق خوابمان هم امنیت نداریم و ماهوارههای ایرانی، همهچیز را از نگاه تیزبینشان خواهند گذراند. او البته نمیدانست که آنچه او از آن نگران است اتفاق افتاده و قطار پیشرفت ایران، بازگشتناپذیر است.
نباید فراموش کرد که انقلاب اسلامی همه پیروزیهای خود را روزگاری بدست آورد که به قول امام راحل «تنهای تنها بود و جز خدا کسی را نداشت و نخواسته بود که جز خدا کسی را داشته باشد» اما تهدیدهای دائمی و تمامناشدنی آمریکا و همپیمانانش، جز بر عزت و استقامت و توانمندی مردم ما نیفزود و ثمری جز ذلت بیشتر و روزافزون دشمنان این نهضت اسلامی نداشت. عزت و استقامتی که هر سال در یومالله 22 بهمن با سرفرازی و غرور به رخ جهانیان میکشند.
روز یکشنبه هفته جاری رهبر معظم انقلاب در دیدار فرماندهان و پرسنل ارتش با ایشان به اظهارات سخیف یکی از مقامات آمریکایی بدون ذکر نام -دیوید کوهن- اشاره کردند که گفته بود «ایران با دستهای بسته پای میز مذاکرات میآید» و پاسخ این گزافهگویی را به حضور پرشور و گسترده مردم در یومالله 22 بهمن موکول کرده و فرموده بودند، آن روز معلوم میشود دست چه کسانی بسته است. یعنی فردا، که مانند همه 22بهمنهای سی و چند سال گذشته، هیچکس در خانه نخواهد ماند.
خراسان:نا اهلان و نامحرمان انقلاب اسلامی
«نا اهلان و نامحرمان انقلاب اسلامی»عنوان یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم مهدی یاراحمدی خراسانی است که در آن میخوانید؛بی شک پیروزی انقلاب اسلامی مرهون رهبری پیامبر گونه امام خمینی و مجاهدت های خالصانه جوانان ایران زمین است که برای احیای دین خدا و ارزش های اسلام دست از پا نشناخته و از نثار جان، مال و آبروی خود دریغ نکردند. همان هایی که بعد از آن همه فداکاری و ایثار در زمان پیروزی-که معمولاً عده ای به دنبال تقسیم غنائم هستند- نه تنها چنین نگاهی نداشتند بلکه حتی برای خود و اطرافیانشان هیچ حقی قائل نبودند تا آنجا که رهبر و مرادِ آن ها خطاب به مردم فرمود: «من که نشسته ام اینجا، من هم هیچ حقی ندارم، ما باید برای شما خدمت کنیم، خودمان نباید استفاده کنیم، خاک بر سر من که بخواهم استفاده عنوانی از شما بکنم، خاک بر سر من که بخواهم خون شما ریخته شود و من استفاده اش را ببرم». علاوه بر این که امام به عنوان مهمترین عامل پیروزی انقلاب برای خود حقی قائل نبودند خطاب به مردم انقلابی نیز چنین وصیت کردند: «من در میان شما باشم و یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش میکنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد». اکنون که بیش از سه دهه از پیروزی نهضت مردمی ایران می گذرد دوستداران و علاقمندان انقلاب اسلامی می بایست با مروری مجدد بر اندیشه های امام راحل مانع دست یازیدن نااهلان و نامحرمان به انقلاب اسلامی گردند. براساس مبانی فکری رهبر کبیر انقلاب برخی از مهمترین گروه هایی که در دایره نااهلان و نامحرمان قرار دارند به شرح زیر می باشند:
سرسپردگان و دلباختگان شرق و غرب: مبنای نظری انقلاب تحقق «استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی» در پرتوی نفی «شرق و غرب» بود. لذا آنان که مرعوب بیگانگان و یا دلباخته جذابیت های ظاهری شرق و غرب هستند و در هر مراوده ای حاضرند برای خوشایند خارجی ها ارزش های نظام را با ثمن بخس بفروشند در دایره عناصر اهل و محرم انقلاب اسلامی قرار ندارند.
مدعیان امروز و قاعدین کوته نظر دیروز: «آنهایی که در این چند سالِ مبارزه و جنگ به هر دلیلی از ادای این تکلیف بزرگ طفره رفتند و خودشان و جان و مال و فرزندانشان و دیگران را از آتش حادثه دور کردهاند مطمئن باشند که از معامله با خدا طفره رفتهاند و خسارت و زیان و ضرر بزرگی کردهاند که حسرت آن را در روز واپسین و در محاسبه حق خواهند کشیدکه من مجدداً به همه مردم و مسئولان عرض میکنم که حساب اینگونه افراد را از حساب مجاهدان در راه خدا جدا سازند؛ و نگذارند این مدعیان بیهنر امروز و قاعدین کوته نظر دیروز به صحنهها برگردند.»
مرفهین بی درد: حضرت امام(ره) انقلاب اسلامی را انقلاب محرومین و مستضعفین می دانستند. از آغاز شکل گیری انقلاب اسلامی این محرومین و مستضعفین بودند که در صف اول انقلاب جانفشانی کردند و پیروزی انقلاب اسلامی مرهون این طبقه است. قشرهای سرمایه دار و مرفهین بی درد، نقشی در انقلاب اسلامی نداشتند.«تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت را چشیده باشند، فقرا و متدینین بی بضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعی انقلاب هستند ما باید تمام تلاشمان را بنماییم تا به هر صورت که ممکن است خط اصولی دفاع از مستضعفین را حفظ کنیم"
متحجرین و مقدس نمایان بی هنر: اسلام ناب در منظر امام با هرگونه جمود، سطحی نگری و ظاهر بینی مخالف است. بلکه همواره با نقد و نظرو پویایی و شکوفایی موافق است و هیچگاه با مهر تکفیر و تفسیق به مبارزه با اندیشه ها ی نو نمی رود. در اسلام نابی که ایشان معرفی کرده اند ضمن پایبندی به سنت های صحیح و اصولی، مقتضیات زمان و مسائل روز از اصلی ترین مباحث مورد نظر است. اسلامی که طرفداران واقعی آن همیشه از مال وقدرت بی بهره بوده اند و دشمنان حقیقی آن زراندوزان حیله گر و قدرتمداران بازیگر و مقدس نمایان بی هنر می باشند.
نااهلان سیاسی و تجدیدنظرطلبان دیپلماسی: در حیات سیاسی یک نظام، «نااهل سیاسی» باتوجه به وسعت و گستردگی فضای سیاست که یک جامعه و کشور وسیع را دربرمی گیرد آفت ها و آسیب هایی بسیار گسترده تولید می نماید. بنا به تعبیر امام نااهلانِ سیاسی عناصری هستند که قابلیت و استعداد اصلاح نداشته، ناموافق، منافق و چند چهره و مختل کننده آرامش و امنیت اجتماعی و سیاسی می باشند. بر این اساس «ظاهربینان خرافاتی، تفرقه افکنان و جناح زدگانِ منفعت طلب، روحانی نمایان متحجر و روشن فکران تجدید نظر طلب» از مهمترین نااهلان و نامحرمان سیاسی هستند. همان هایی که رفتارشان بیشتر از آنکه منشاء اعتقادی داشته باشد از روی مصلحت های فردی و جناحی بوده و برای دستیابی به همین منافع همواره ندای تجدید نظر در اصول دیپلماسی سرمی دهند: «آنان که هنوز بر این باورند و تحلیل می کنند که باید در سیاست اصول و دیپلماسی خود تجدیدنظر کنیم و معتقدند که شعارهای تند یا جنگ سبب بدبینی غرب و شرق نسبت به ما و نهایتاً انزوای کشور شده است و اگر ما واقع گرایانه عمل کنیم، آنان با ما برخورد متقابل انسانی می کنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمین می گذارند...[باید بدانند]مسئله اشتباه ما نیست، بلکه تعمد جهانخواران به نابودی اسلام و مسلمین است»
فتنه انگیزان و توطئه کنندگان: فتنه انگیزان و توطئه کنندگان و همچنین نیروهای بریده از انقلاب(همان هایی که در ابتدا همراه انقلاب بودند اما در ادامه اهداف انقلاب را فراموش کردند و اکنون در پی این هستند که برای رسیدن به موفقیت خویش به دشمن جواب مثبت دهند چون احساس می کنند که ادامه انقلاب منافع آنها را تهدید می کند)، نیروهای نفوذی و نیروهای بدفهم در دایره نااهلان و نامحرمان نظامند. بنا به تعبیر امام؛ «یکی از مهم ترین وظایف مسلمانان و یکی از بنیادی ترین تکالیف کسانی که مشغول مبارزه با دشمنان اسلام و استعمارگران هستند این است که کانونهای فتنه و توطئه را به خوبی شناسایی کنند و ماهیت واقعی آنها را به مسلمانان بشناسانند و به صراحت بگویند که این کانون ها در خدمت دشمنانند و در ماهیت مزدوری آن ها هیچ شبهه ای وجود ندارد."
سخن پایانی: انقلاب اسلامی ایران امانت و یادگار امام راحل عظیم الشأن و ثمره خون شهداست که ارزشهای مادی برآمده از فرهنگ الحادی و استبدادی مسلط بر جامعه را یکسره به کناری نهاده و ارزشهای متکی بر فرهنگ توحیدی را با همه لوازمش برمی گزیند. براین اساس بنا به فرموده بنیانگذار انقلاب «حفظ نظام اسلامی از اوجب واجبات است، اگر اسلام را می خواهیم باید این جمهوری را حفظش کنیم». در راستای تحقق این تکلیف عظیم الهی که همانا حفظ آرمان های متعالی جمهوری اسلامی است باید تمامی عناصر انقلاب اعم از مردم و مسئولان مانع حضور نااهلان و نامحرمان در دایره خودی ها و
تصمیم گیرندگان نظام اسلامی شوند تا در سی و ششمین بهار آزادی جایگاه عالی امام و شهدا متعالی و روح پرفتوحشان با انبیا و اولیای الهی محشور باشد.
جمهوری اسلامی:22 بهمن و سه نکته مهم
«22 بهمن و سه نکته مهم»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن میخوانید؛فردا، انقلاب اسلامی ایران وارد سی و هفتمین سال عمر خود میشود. تردیدی وجود ندارد که مردم ایران در روز 22 بهمن امسال نیز همچون سالهای گذشته در راهپیمائی سراسری شرکت خواهند کرد و یکبار دیگر به جهانیان گوشزد خواهند نمود که به انقلاب، آرمانهای امام خمینی و نظام جمهوری اسلامی وفادار هستند و هر جا و هر وقت لازم باشد از این انقلاب و نظامی که خود آن را تاسیس کردهاند دفاع خواهند کرد.
درباره راهپیمائی 22بهمن، سه نکته مهم را باید در شرایط کنونی یادآور شویم.
نکته اول اینست که مشکلات و عملکردهای نادرست مسئولین و مانع تراشیهای دشمنان هرگز در تعلق خاطر مردم ایران نسبت به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی کمترین خللی وارد نخواهد کرد. در 36 سال گذشته، دولتهای مختلف عملکردهای مختلفی داشتند. مردم از بعضی از مسئولین رضایت نداشتند و در مواردی به خاطر فشارهای خارجی از قبیل تحریمها دچار مشکلاتی شدند، ولی هیچیک از این عوامل نتوانستند اراده مردم را برای شرکت در راهپیمائی 22 بهمن و حمایت از انقلاب و نظام جمهوری اسلامی سست کنند. علت اینست که رابطه مردم ایران با انقلاب اسلامی، فراتر از مشکلات و عملکردها و مانع تراشیهای داخلی و خارجی و یا حتی اختلافات و منازعات جناحها و احزاب و اشخاص است.
مردم نسبت به این امور، حساس هستند و به مسئولین اعتراض هم دارند و برای آینده انقلاب و نظام نگران هم میشوند ولی هرگز با انقلاب قهر نمیکنند و ایرادها را به نظام جمهوری اسلامی مرتبط نمیدانند. دور شدن از نظام جمهوری اسلامی، خواست دشمن است و تحریمهای کنونی نیز با همین هدف برقرار شدهاند ولی همانگونه که رهبر انقلاب در سخنرانی 19 بهمن خود گفتند مردم در روز 22 بهمن با حضور در راهپیمائی سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، به دشمنان به ویژه آمریکا خواهند فهماند که شناخت درستی از ایران و ملت آن ندارند. همین حضور همیشگی مردم در صحنههای انقلاب است که توطئههای دشمنان را خنثی میکند و نظام جمهوری اسلامی را بالنده و سرفراز به پیش میبرد.
نکته دوم اینست که انقلاب و نظام جمهوری اسلامی به همه مردم ایران تعلق دارند و هیچ فرد یا جمع و گروه و جناحی حق ندارد آن را مصادره نماید. برهمین اساس، حضور مردم در راهپیمائی 22 بهمن نیز به قشر یا گروه یا گرایش و جناح خاصی تعلق ندارد. اینکه چندی قبل یکی از حضرات تلاش کرد حضور مردم در راهپیمائی 22 بهمن را به معنای حمایت آنها از جناح خودش تفسیر کند و آن را به معنای مخالفت با جناح یا تفکر مقابل خود بداند، یک انحراف از مسیر صحیح انقلاب و نظام و ظلم به مردم ایران است. فقط بخشی از مردم ایران، تفکر این قبیل افراد را قبول دارند که البته آنها هم به انقلاب و نظام تعلق خاطر دارند ولی وجود آنها هرگز به معنای نفی حضور کسانی که تفکر و سلیقه و خط مشی آنها را قبول ندارند نیست. در طول سالهای اخیر، کشور با حوادثی مواجه شد که در پدید آمدن آنها و طرفداری و مخالفت با آنها همه مردم یکسان فکر نمیکنند و نقطهنظرهای مختلفی دارند. انتخابات ریاست جمهوری 92 نیز همین واقعیت را نشان داد و اکثریت مردم به خط مشی افراطی «نه» گفتند و دولتی را بر سر کار آوردند که اعتدال را شعار خود قرار داده است. در 22 بهمن سال گذشته رئیس جمهوری در میدان آزادی تهران سخنرانی کرد که تفکر و گرایش کسانی را که خود را صاحبان انقلاب و نظام میدانند و میخواهند 22 بهمن را مصادره کنند قبول ندارد.
حضور مردمی که به این رئیسجمهور رای دادهاند و حضور خود رئیسجمهور در راهپیمائی 22 بهمن به معنای تعلق خاطر آنها به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی است کما اینکه حضور کسانی که در انتخابات ریاست جمهوری ناکام شدند و هواداران آنها نیز به معنای تعلق خاطر آنها به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی است. علاوه بر این، آن دسته از مردم که به هیچیک از این دو تفکر و جناح وابسته نیستند ولی در راهپیمائی 22 بهمن شرکت میکنند و هر جا لازم باشد از نظام جمهوری اسلامی حمایت و دفاع میکنند نیز دلبسته انقلابند و به نظام جمهوری اسلامی تعلق خاطر دارند.
اشکالی ندارد که گروهها و جناحها و احزاب مختلف در جامعه حضور داشته باشند و هر کدام حرف خود را مطرح کنند و دیگران را نیز نقد نمایند ولی هنگامی که پای مصالح مشترک و منافع ملی در میان است همه باید بر محور نظام جمهوری اسلامی سخن بگویند و عمل کنند و در هر جا که حضورشان لازم است حضور یابند و هیچکدام حق ندارند حضور مردم را به نفع خود مصادره نمایند.
و سومین نکته اینست که مسئولان باید به حضور مردم در راهپیمائی22 بهمن به مثابه یک «حجت» بنگرند که هر ساله به آنها یادآور میشود به وظایف خود در قبال این مردم وفادار و فداکار و هشیار عمل کنند مسئولان به جای آنکه حضور مردم در راهپیمائی 22 بهمن و سایرصحنهها را به معنای تایید خود تلقی کنند، باید احساس کنند این حضور بر سنگینی وظایفشان میافزاید و تلاش کنند بگونهای عمل نمایند که شرمنده مردم نباشند. مردم ایران در جریان انقلاب و در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی عملاً به اثبات رساندهاند که هشیار، وظیفهشناس، مقاوم و دشمنشناس هستند. قدرشناسی نسبت به این مردم به اینست که مسئولان احساس وظیفه بیشتری نمایند و برای خدمترسانی به مردم بیشتر تلاش کنند.
پشتوانه اصلی انقلاب و نظام جمهوری اسلامی مردم هستند و مسئولان باید با خدمت صادقانه به مردم، این پشتوانه را برای امنیت کشور، پایداری نظام و تحکیم اصول انقلابی و ارزشهای دینی حفظ و تقویت نمایند. کسانی که در نظام جمهوری اسلامی مسئولیتی برعهده دارند نباید این مسئولیت را غنیمتی برای خود تلقی نمایند بلکه باید آن را فرصتی بدانند که خدای متعال در اختیار آنها قرار داده است تا با وظیفهشناسی برای سعادت اخروی خود توشهای به دست آورند. حضور مردم در راهپیمائی 22 بهمن باید این وظیفهشناسی را در مسئولین نظام جمهوری اسلامی تقویت نماید.
رسالت:اشتباهات آمریکا
«اشتباهات آمریکا»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمود فرشیدی است که در آن میخوانید؛در تاریخ ملت ایران صفحاتی است که از خاطرات تلخ حکایت دارد، خاطرات ظلم و تحقیر و کوچک شمرده شدن، گاه توسط استکبار داخلی وگاه با سلطه دشمن خارجی، گاهی پادشاهان و گاهی مغولان و غربیان و دیگر بیگانگان، البته در کنار این خاطرات تلخ و عهدنامههای ننگینی نظیر ترکمانچای، قرارداد تنباکو، قراردادهای شرمآور نفتی و انحصارها، صفحات زرین مبارزات خونین ملت سرافراز ایران به چشم میخورد که آخرین و درخشانترین آن پیروزی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است.
شاید مهمترین دلیل موفقیتهای اخیر ایران در رویارویی با استکبار جهانی آن است که دشمن هیچگاه نتوانسته است ملت ایران را بشناسد و لذا بر پایه همین شناخت اشتباه به راهکارهایی متوسل شده که نتیجه نهاییاش پیروزی ملت ما بوده است و دلیل این عدم شناخت واقعبینانه، آن است که غرب براساس الگوی مادی خویش، خصوصیات ملت ایران را تحلیل میکند و بر پایه چند فرض اشتباه به یک جمعبندی اشتباه میرسد. به فرموده مقام معظم رهبری: "هدف اصلی آمریکا و همراهانش به زانو درآوردن و تحقیر ملت ایران است که البته دچار خطا و اشتباه در تحلیل هستند."
اولین فرض اشتباه آنان این است که بر اثر تحریمها، مشکلات اقتصادی و تورم و رکود در ایران به حد انفجار رسیده است و فرض دوم آنکه ایران جز کوتاه آمدن در برابر استکبار جهانی، هیچ راه دیگری برای برونرفت از این مشکلات ندارد و فرض سوم آنکه مردم ایران بر اثر شدت مشکلات اقتصادی، حاضر به تسلیم در مقابل کفار و کرنش در برابر آمریکا خواهند شد و شرف خود را فدای شکم خود خواهند کرد.
اما در باره اشتباه اول باید گفت علت این غلطاندیشی، تحلیلهایی است که برخی سیاستمداران غرب براساس اخبار و اطلاعات غیرواقعی ارائه میدهند و چه بسا برخی سیاستبازان وطنفروش داخلی نیز با گزارشهای کذب به این باور غلط دامن میزنند. البته روشن است که کشور ما گرفتار مشکلات اقتصادی دشواری است اما نه در حد انفجار و علاوه بر آن، علت العلل این مشکلات، تحریمها نیست بلکه تحریمها هم یکی از عوامل موثر میباشد و بر این اساس حتی چنانچه تحریمها برداشته شود، مشکلات اقتصادی یکباره حل نخواهد شد.
درباره اشتباه دوم هم تجربه نشان داده است که در دوران سختی و تنگناست که خلاقیتها پدیدار میشود و به قول معروف احتیاج، مادر اختراع است کما اینکه بسیاری از اختراعات و اکتشافات در دوران جنگها حاصل شده است و ملت ایران به دلیل هوش و ذکاوت ذاتی در این عرصه، پیشتاز سایر ملتها بوده است و خواهد بود و پیشرفتهای علمی و فنی خیره کننده سالهای اخیر شاهد این واقعیت است و اشتباه سوم از آنجا نشأت میگیرد که غرب با الگوی مادی خویش رفتار مردم ایران را تحلیل و پیشبینی میکند و در این الگوی مادی، ایمان، عشق، ایثار، جهاد و شهادت، واژههایی نامفهوم است و با آنکه منطق اقتضا دارد که نظریه پردازان نظام سلطه جهانی با مشاهده مکرر رفتار ایرانیان، که در قالبهای مادی نمیگنجد به تحلیلی واقعبینانه دست پیدا کنند اما واقعیات حکایت از آن دارد که جسارت و خلاقیت نوعی دگر اندیشیدن را ندارند و نمیتوانند به الگویی دست پیدا کنند که پاسخگوی رفتار ملت ایران باشد یعنی ملتی که برای دفاع از اسلام و هویت خویش در برابر رژیم پهلوی قیام کرد و نهراسید و سختیها را تحمل نمود و با تقدیم عزیزترین فرزندان خویش در برابر تجاوز دشمن مورد حمایت غرب هشت سال مقاومت کرد، اگر سردمداران استکبار به این الگو دست مییافتند، میتوانستند درک کنند که برای ملتی که با عشق به شهادت تربیت شده است، از جان گذشتن در راه خدا، پایان همه چیز نیست بلکه آغاز همه سعادتهاست و برای ملتی که با مکتب رمضان مأنوس است و از ماجرای شعب ابی طالب الهام میگیرد، سرلوحه قرار دادن جهاد اقتصادی، نه تنها رفتاری قابل پیشبینی است بلکه انتظار به زانو درآوردن این ملت عزتمدار با اعمال فشار اقتصادی، خیالی واهی است.
مردم ایران یکبار دیگر با حضور شکوهمند در مراسم روز 22 بهمن، غلط بودن فرضیات آمریکا و دیگر سردمداران جهانی را فریاد خواهند کشید و با گامهای استوار از باورها، هویت و استقلال خویش دفاع خواهند کرد.
سیاست روز:آمریکا فردا تحقیر میشود
«آمریکا فردا تحقیر میشود»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم سیاوش کاویانی است که در آن میخوانید؛و باز هم ۲۲ بهمن شد و همه اجانب و عوامل و خودفروختهها و دشمنان و... خیلی چیزهای دیگر دست به کار شدند تا مردم را از رفتن به راهپیمایی ۲۲ بهمن بازدارند.
شبکههای تلویزیونی فارسیزبان، سایتهای خبری معاندان، فراریهای وطنفروش، تروریستهای منافق، مستأصل و درمانده، نمیدانند که چه کنند تا مردم اندکی از حضورشان در راهپیمایی پیروزی انقلابشان کم شود. یا نادان هستند، یا خود را به نادانی زدهاند یا این که برای خود دکانی درست کردهاند تا بتوانند برای دریوزگیهای خود، پولی درآورند و خرج زندگیشان درآید. هر چه که هست، هر سال که ۲۲ بهمن میشود، مردم با اشتیاق و اختیار به پاس انقلاب اسلامی در همه شهرهای کشور به خیابانها میآیند و همین حضور میلیونی انقلابشان را استوارتر و مقاومت میکند.
در بوق میکنند که مردم را به زور به خیابانها میآورند تا فریاد پیروزی سر دهند و مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل فریاد بزنند.
میگویند شاه آن اواخر حکومتش ضدآمریکایی شده بود و به همین خاطر، آمریکا شاه را دیگر نمیخواست و باعث سرنگونیاش شد. تشکیک ایجاد میکنند که اگر انقلاب نشده بود وضعیت ایران بهتر از اکنون بود.
آمریکاییها نتوانستند شاه را نگه دارند، توان و قدرت آنها در مقابل مردم و روحانیت، عاجز بود، به همین خاطر حکومت پهلوی با آن همه جلال و جبروت ظاهری و حمایتهای آمریکا، سقوط کرد، که اگر توان نگهداری شاه را داشتند، ذرهای دریغ نمیکردند. اما اکنون پس از گذشت ۳۶ سال از پیروزی انقلاب اسلامی تازه یادشان افتاده است که بگویند شاه ضدآمریکایی بود!
پس اگر شاه ضدآمریکایی شده بود، انقلاب اسلامی را آمریکا حمایت کرد؟! تا پیروز شود؟! اگر چنین بود، تسخیر لانه جاسوسی از سوی دانشجویان پیرو خط امام(ره) چه بود؟
اگر اینگونه بود، این همه تحریمهای شدید از ابتدای انقلاب تاکنون علیه ایران برای چیست؟ به راه انداختن جنگ ۸ ساله علیه ایران اسلامی هم حتماً به خاطر همراهی ایران با آمریکا بوده است؟ و یا سرنگون کردن هواپیمای مسافربری ایرانی برفراز خلیجفارس را چه میگویید؟!
و در ادامه دشمنیهای پلیدشان، القاء میکنند که مگر انقلاب اسلامی پس از ۳۶ سال چه دستاوردی داشته است؟ اگر انقلاب نشده بود، وضعیت کشور خیلی بهتر بود!!
پاسخ این سخنان و تبلیغات سخیف و دروغ را فردا مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن خواهند داد تا همه آنهایی که همچنان علیه ایران اسلامی و مردم باوفایش دشمنی میکنند متوجه بشوند که، این تبلیغات و دروغپردازیها خریداری در ایران ندارد.
آمریکاییها با کشورهایی که زیر سلطهخود میگیرند دو گونه رفتار دارند، یکگونه آن به این شکل است که بررسی میکنند و میسنجند، مردم کشوری که آن را به سلطه درآوردهاند، آیا اهل مدارا هستند یا این که با سلطه مقابله میکنند.
مردم کشورهای اهل مدارا را ببینید شاید از لحاظ ظاهری وضعیت اقتصادی مناسبی داشته باشند، صنعت و تولید بالایی دارند، اما عزت و شرف و... خیلی موارد دیگر آنها زیر چکمههای سربازان آمریکا «له» شده است، این وضعیت را پذیرفتهاند و تن به این ذلت دادهاند، اما در مقابل کشوری مانند ایران، مردمی همچون مردم ایران هستند که علیرغم سلطه آمریکاییها، تحمل آنها را ندارند. مبارزه میکنند تا پیروز شوند. آمریکا به کشورهای نوع اول همه چیز میدهد اما عزت و استقلالشان را میگیرد، به کشورهای نوع دوم، تا زمانی که سلطه همچنان باقی است، به واسطه حکومت وابسته میدوشد و میبرد چون میداند، مردم این نوع کشورها، انقلاب خواهند کرد و آنها را از سرزمینشان بیرون خواهند انداخت. پس خیال این که اگر همچنان در دوران پهلوی و سلطه آمریکایی به سر میبردیم وضعمان خوب بود، رؤیایی پوچ و تبلیغاتی دروغین است.
اما اکنون با همه دشمنیها، توطئهها، کارشکنیها و تهدیداتی که علیه انقلاب اسلامی شده و میشود، پیشرفتهای بزرگ و چشمگیر ایران، عصبانیت آمریکا و غرب را به بار آورده است. که اگر نبود این همه دسیسه و دشمنی، یقین بدانید، جمهوری اسلامی ایران از هر لحاظ سرآمد بود و راه پیشرفت را در هر زمینهای به سرعت میپیمود. هر چند اکنون هم جمهوری اسلامی ایران با همراهیهای مردم، گامهای زیادی را برای پیشرفت کشور برداشته است که نمود آن در جامعه اسلامی به خوبی دیده میشود.پیشرفتهای هستهای ثابت میکند که دشمنیهای آمریکا و غرب از سر چیست.
... و مردم فردا بار دیگر به میدان خواهند آمد و با حمایت از انقلابشان، دشمنان توطئهگر را تحقیر خواهند کرد و به آنها ثابت خواهند نمود که اعتماد و اطمینانی به آنها نیست و تا ابد هم نخواهد بود. «برو این دام بر مرغی دگرنه که عنقا را بلند است آشیانه».
وطن امروز:نه پس نمیآییم!
«نه پس نمیآییم!»عنوان سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم حسین قدیانی است که در آن میخوانید؛ نه پس نمیآییم. نه پس اهل کوفه میشویم و تنها میگذاریم علی(ع) را. نه پس فراموش میکنیم عهدی را که با خون شهیدان بستهایم. نه پس از شعار «مرگ بر آمریکا» آن هم در جهانیترین هنگامهاش کوتاه میآییم. نه پس از یاد میبریم «اللهاکبر» آغشته به خون شهیدی را که شب 22 بهمن 64 به جای بام خانه، در همان اروند خروشان سر داد. نه پس اجازه میدهیم آمریکا فکر کند به جای یک ملت شکستناپذیر، انقلابی و همیشه در صحنه، تنها و تنها با 4 تا دیپلمات طرف است. نه پس در آستانه سیوهفتمین بهار انقلاب رجز «من انقلابیام» را بدون حماسه حضور، بدون لبیک به ولیامر و تنها در حد یک شعار پایین میآوریم.
نه پس دشمن را در این توهم نگه میداریم که تحریم اقتصادی موجب عدول ما از آرمانها شده. نه پس بیتدبیری این دولت و آن دولت را به پای اصل انقلاب اسلامی مینویسیم و در محاسبه دچار خطا میشویم. نه پس مثل بعضیها کت و عینک فلانی، برایمان از لباس بدون جلیقه ضدگلوله شهید زنده موضوعیت بیشتری پیدا میکند. نه پس تنها میگذاریم «محمد رسولالله» را و «علی ولیالله» را و سلمان و ابوذر و عمار را و قرآن و نهجالبلاغه را... و اسلام را... و خمینی و خامنهای را در میان این همه قدارهبند شبپرست. نه پس به برادران چندین ساله، اجازه میدهیم یوسف انقلاب را باز هم درون چاه بیندازند.
نه پس مثل بعضی از این آقازادههای اختصاری، خود را طلبکار خون شهدا تصور میکنیم. نه پس حکایت بعضی از این خواص، خمینی بتشکن را به جای افق منتهی به سحر، در خواب شبانه مشاهده میکنیم!... نه پس نمیآییم و فراموش میکنیم که 22 بهمن 93 آن هم بعد از خبر مرگ بشکه سعودی، بیش از هر 22 بهمن دیگری، چشم بقیهالله به خیابان انقلاب اسلامی دوخته شده تا با نشان دادن این «حضور» بهالله جلجلاله، تعجیل در «ظهور» خود را از حضرت باریتعالی بخواهد. نه پس مثل بعضیها زمان را میخواهیم اما بدون صاحب الزمان(عج). هیهات! که هر شعاری در یومالله 22 بهمن 93 و 22 بهمنهای بعدی سرداده شود، استعاره از لبیک اصلکاری، یعنی «لبیک یا صاحبالزمان» است. اگر 22 بهمن 57 فقط شاه رفته بود، اینک ملک عبدالله، علی عبدالله صالح، مبارک، بن علی و خیلی دیکتاتور دیگر رفتهاند. به یمن انقلاب اسلامی که منتج به بیداری اسلامی شده، فراعنه یکییکی دارند میروند بلکه زمین، اندکی نفس بکشد. فیالحال موسم نفس کشیدن زمان است. باید بیاید صاحب الزمان (عج).
به بعضیها بربخورد یا نخورد، 22 بهمن یعنی توافق با مهدی فاطمه (س). اروند با آن جزر و مدهای ناآرام، خروشانتر از آن بود که بچههای ما با دست خالی بتوانند از عرضش رد شوند. کجایند والفجرهشتیها که از توافق خود با بقیهالله الاعظم، در آن لیالی عشر سخن بگویند؟ «عنایت آمریکایی» یعنی تحریم، ترور، کودتا ... یعنی طالبان، القاعده، داعش ... یعنی دشمنی با ملت ایران اما دوستی با سران ملعون فتنه، لیکن زمانی است که دیگر باید لطف و عنایت را از حضرت صاحبالزمان(عج) جستوجو کرد. هم او که حضرت روحالله را در شباهنگام نجوا، انیس و مونس بود. خامنهای را نیز. حضرت ماه خوب میدانند کدامین آفتاب، منظور سخن است. ما نیز خوب میدانیم رمز و راز آن چفیه را که همنشین دائم شانههای رهبر انقلاب است. مگر ما خانقاه بازیدراز را فراموش کرده باشیم که خاطرات صاحبالزمانی رزمندهها از یادمان رفته باشد! و به راستی مگر انقلاب اسلامی اصلا در آستانه بهار سیوهفتم خود قرار میگرفت، اگر لطف و عنایت مهدی موعود نبود؟ ما خوب میدانیم آمریکا و اسرائیل، چه از جان این منطقه از کره زمین میخواهند.
ما به خوبی دریافتهایم که دشمن، چه از جان زمان میخواهد. اگر هدف، صاحبالزمان(عج) است، چشم دشمن کور باد که مهدی خواهد آمد. اگر دشمن، انقلاب اسلامی را میزند که به خیال خام خود مانع تحقق انقلاب جهانی منتقم خون حسین(ع) شود ما نیز غراتر از همیشه شعار «لبیک یا صاحبالزمان»را سردست میگیریم. بگذار به بعضیها بر بخورد لیکن خرافه آنجاست که از جلاد تحریم، لغو تحریم را تمنا کنی! خرافه آنجاست که در روزگار جهانشمولی «مرگ بر آمریکا» پرزیدنت روسیاه را برداری و بزک کنی! آقایان! آقایی دارد میکند شعار «مرگ بر آمریکا»ی ما در سراسر جهان.
در این زمان، هر کس به هر زبانی این شعار را سر دهد، اصلش یعنی «لبیک یا صاحبالزمان». خیابان انقلاب اسلامی صحنههایی را دیده، صحنههایی را خود انقلاب اسلامی باید ببیند. انقلاب اسلامی باید ببیند ثمره خون شهدای والفجر 8 را. غیبت، هرچقدر میخواهد جزر و مد داشته باشد؛ ما انشاءالله و به مدد خود بقیه00الله از عرض تاریکی عبور میکنیم و در ساحل سحر، دگر بار، سلامی دوباره به محضر آفتاب تقدیم خواهیم کرد. برای زمان، برای زمین، خدا، نقشههای بهتری از کدخدا کشیده.
خدایا! ما با وعده تو توافق داریم و دست برتر را از آن تو میدانیم. مهم نیست که از 22 بهمن 57 چند سال میگذرد، مهم این است که انقلابی، «انقلابی» میماند تا به چشم خود انقلاب مهدی موعود را ببیند. خمینی خوب میداند چه میگویم، خامنهای نیز، ملت «لبیک یا صاحبالزمان» نیز. سطح آرزوهای ما بالاست، خیلی بالاتر از سقف اتاق بیضی! اگر شیطان از درگاه خدا رانده شد، نشان به نشان صدور بدون ویزای شعار «مرگ بر آمریکا» شیطان بزرگ هم از چشم بشریت افتاده! خرافاتیها بدموقعی دخیل به کدخدا بستهاند!
لبیک یا صاحبالزمان را عشق است... عشق است آن زمان، که زمان، عصای دست خود را بیابد و مهدی(عج) بیاید. خدایا! غیبت، زمان را به تبعید فرستاده ... گویی هیچ نمیگذرد! قبلا هم در پاسخ بعضیها گفته بودم ما هنوز بهدوراننرسیدهایم! خدایا! ما از تقویم روزگار، یک مناسبت بزرگ طلب داریم... که این قطعنامه همه راهپیماییهای ماست: «اللهم انا نشکوا الیک فقد نبینا و غیبه00 ولینا».
جوان:فردا مردم ایران امریکا را به زانو درمیآورند
«فردا مردم ایران امریکا را به زانو درمیآورند»عنوان سرمقاله روزنامه جوان به قلم عباس حاجینجاری است که در آن میخوانید؛انقلاب اسلامی ایران در حالی آغاز سیوهفتمین بهار از عمر با برکت خود را تجربه میکند که آثار آن در عرصه داخلی، منطقهای و بینالمللی سبب شده است ایران عزیز از کشوری دستنشانده و زیر سلطه بیگانگان، به قدرت منطقهای تبدیل شود و عقبههای راهبردی آن تا هزاران کیلومتر فراتر از مرزهای جغرافیاییاش گسترش یابد.
پیشرفتهای علمی و صنعتی در عین فشار و تحریمها، تثبیت اقتدار دفاعی ایران و الهامبخشی گفتمان انقلاب اسلامی سبب شده است طی سالهای پس از انقلاب اسلامی، فشارها و توطئههای دشمن علیه انقلاب روزبهروز پیچیدهتر شود اما در عین حال به دلیل قابلیتهای ذاتی انقلاب در مهار آنکه الهامگرفته از تعالیم دین مبین اسلام و نهضت عاشوراست، تهدیدات را به فرصت تبدیل کرده است، به گونهای که همگان اذعان دارند اگر تحریمها نبود چه بسا پیشرفتهای صنعتی و دفاعی کشور حاصل نمیشد و اگر راهبردهای دشمنان در ایجاد جنگهای منطقهای برای مهار حرکت انقلاب اسلامی نبود، عقبه راهبردی ایران اینگونه در سطح منطقه و فراتر تثبیت نمیشد و دشمنان اکنون ناچار نبودند در چند جبهه با سرپنجههای انقلاب درگیر شوند.
یکی از مؤلفههای اساسی و مؤثر در حفظ و پویایی انقلاب حضور مردم در صحنههای مختلف انقلاب است. این حضور سبب شده است انقلاب قادر باشد همواره با اتکا به ظرفیتهای داخلی با چالشها و تهدیدات مقابله کند.
یکی از این عرصهها مقابله با تهاجم سخت دشمنان در طول تاریخ انقلاب است. مهار تروریسم کور ومقابله با توطئه تجزیه قومی، در سالهای اولیه انقلاب و مهمتر از آن مقاومت در هشت سال جنگ جز با اتکا بر همراهی و حضور مردم امکانپذیر نبود. حضور در انتخاباتها که به طور قطع بالاترین نصاب را در میان کشورهای جهان ثبت کرده و طی این مدت به طور متوسط مردم هر سال یک بار پای صندوقهای رأی حضور یافتهاند، بعد دیگری از جلوههای نظام مردمسالاری دینی است که تجلی مقبولیت مردمی را در کنار اسلامیت آن تضمین کرده است.
راهپیمایی مردمی در فرازهایی نظیر مراسم 22 بهمن، 9 دی ماه و... نیز یکی دیگر از عرصههایی است که در طول سالهای گذشته به بستری برای اثبات تعلق و دلبستگی مردم به نظام تبدیل و سبب شده است دشمنانی که به زعم خود به نسلهای دوم و سوم بعد از انقلاب امید بسته بودند را نه تنها ناامید کند بلکه به تعبیر زیبای مقام معظم رهبری در جمع مردم قم در 19 دی امسال، همچون سیلی محکمی به صورت کسانی است که سعی داشته و دارند انقلاب را از مسیر خود منحرف کنند.
اما در میان راهپیماییها و حضور مردم در عرصههای انقلاب، حضور امسال مفهومی متفاوت دارد چرا که این حضور در شرایطی صورت میگیرد که دشمنان از استراتژیهای براندازی نظام ناامید شده و مبتنی بر استراتژی تغییر محاسبات، تغییر باور مسئولان و مردم، کارآمدی و قابلیت نظام را دنبال میکنند و به همین دلیل است که در ماههای اخیر دشمنان در این حوزه متمرکز شده و با سرمایهگذاری روی شبکههای رسانهای و مجازی، ایجاد تردید در قابلیتهای نظام در عرصههایی نظیر هستهای، توان دفاعی و... را دنبال کرده و میکنند. تطهیر نظام گذشته، تخریب چهره امام(ره)، جابهجایی در ارزشهای بنیادین انقلاب، القای انحراف انقلاب از مسیر اصلی خود، فاسد و آلوده نشان دادن نیروها و نهادهای انقلاب و القای اینکه مردم دیگر در پای دفاع از انقلاب نیستند، تنها بخشی از جنگ نرم سازماندهی شده دشمن علیه انقلاب اسلامی و ارزشهای آن است.
بدیهی است این تعارض گسترده و چندبعدی دشمنان نظام که پیوست آن تهدید نظامی (سر میز بودن همه گزینهها) و تحریم فلجکننده اقتصادی برای ایجاد فشار بر مردم و ناراضیسازی آنها نسبت به نظام است، حضوری متفاوت را ایجاب میکند،به ویژه آنکه آنها به بهانه پرونده هستهای سعی در تحقیر دولتمردان و مردم ایران و ایجاد دوگانگی میان آنها دارند. هفته گذشته دیوید کوهن، معاون وزارت خزانهداری امریکا در مصاحبه با روزنامه امریکایی والاستریتژورنال مدعی میشود بهبود اقتصاد ایران بدون سازش با غرب در مذاکرات هستهای امکانپذیر نیست و این وضعیت اهرم فشار امریکا را در مذاکرات نهایی تقویت میکند. او میافزاید: ایرانیها گیر افتادهاند، بدون رفع تحریمها نمیتوانند اقتصاد را بازسازی کنند، فکر میکنم آنها با دستان بسته به مذاکرات آمدهاند.
مقام معظم رهبری در سخنان روز 19 بهمنماه خود در جمع فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش با اشاره به خط رسانهای و تبلیغاتی امریکا در تحقیر مردم ایران و با اشاره به ظرفیتهای عظیم انقلاب اسلامی و جایگاه انقلاب اسلامی در میان ملل جهان به شکستهای امریکا در منطقه تأکید فرمودند که: در روز 22 بهمن شما خواهید دید که ملت ایران چه حضوری خواهند داشت و آن موقع معلوم خواهد شد که آیا ملت ایران دست بسته است؟ ایشان سپس خاطرنشان کردند که: به لطف خداوند ملت ایران در 22 بهمن نشان خواهند داد که هر کسی بخواهد این ملت را تحقیر کند با ضربه متقابل مواجه خواهد شد. به فضل الهی ملت ایران با حضور مقتدرانه و عزم راسخ خود در 22 بهمن دشمن را به زانو درخواهد آورد.
حمایت:میدان داران انقلاب
«میدان داران انقلاب»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت به قلم پرویز سروری است که در آن میخوانید؛جمهوری اسلامی ایران تنها نظامی است که توانسته است به نوعی حاکمیت مردم سالاری دینی را به عنوان یک مدل موفق به دنیا معرفی کند؛ آنهم در زمانی که کاپیتالیسم و کمونیسم دو قطب مسلط بر دنیا بودند. یکی دین را افیون توده ها می دانست و دیگری آن را صرفاً در حوزه فردی اشخاص تعریف می کرد و حق ورود به مناسبات اجتماعی را تحت هیچ شرایطی نمی داد. انقلاب اسلامی توانست مدلی را خلق و ابداع کند که هم عدالت و هم معنویت را با یکدیگر ترکیب و ممزوج نماید. نیازهای مادّی و نیازهای معنوی انسان ها در این مدل به خوبی مرتفع می شوند و دین و دنیای آنان تامین می گردد. یکی از دلایل بزرگ مشارکت و حضور مردم در عرصه های مختلف از انقلاب اسلامی دقیقاً در همین حقیقت نهفته است. آنان، پاسخ نیازهای جامع الاطراف خود را در جمهوری اسلامی و مردم سالاری دینی میبینند. هر کدام از نظامات فکری عصر ما، تنها به بخشی از نیازهای بشری پاسخ می دهند اما جمهوری اسلامی معتقد است که عدالت و معنویت، گمشده و اولویت انسان امروز است و باید به آن توجه کرد.
نکته بعدی، طرح موضوعاتی توسط جمهوری اسلامی است که قرن ها در زمره مطالبات فروخورده ملت بزرگ ما بوده است. استقلال، آزادی و حاکمیت دین بر عرصه های مختلف جامعه از جمله خواسته های مردم ایران در طول تاریخ بوده که همواره به پای آن خون ریخته شده است. در طول تاریخ امت اسلام به ویژه مردم ایران همواره خواهان حکومتی دین مدار بر پایه عدل و معنویت بودند. این مطالبات دقیقاً همان هایی بودند که توسط انقلاب اسلامی مورد عنایت و توجه ویژه قرار گرفت. نکته مهمی که در این میان مطرح است، نحوه پیگیری و به هدف رساندن خواسته های انقلابی است. جمهوری اسلامی نه با سلاح، ثروت و قدرت بلکه با حضور چشمگیر و حمایت همه جانبه آن ها تلاش کرد این مطالبات را محقق کند، هر چند عواملی به دنبال لطمه زدن به خواسته های به حق ملت بودند. امروز شاهدیم که بعضی به اشتباه معتقدند که با پیاده روی با دشمنان این ملت، قادرند حقوق کشور را احقاق کنند. اما نه تنها حقوق مسلم نادیده گرفته می شود بلکه هر روز امتیازی را از ما گرفته و امتیاز که نه، حتی حاضر نیستند حقوق اولیه ما را نیز به رسمیت بشناسند.
از مهمترین دلایل دیگر مشارکت مردم، نقشی است که آنان به صورت دقیق و عملی در عرصه های سرنوشت ساز خود دارند و این انقلاب را جزیی از پوست و گوشت خود می دانند؛ هر چند که بعضی از دولت ها مطالبات نظام را پیگیری نکرده و نمی کنند اما مردم نظام را به عنوان قله مطالبات خود دانسته و اگر دولتی کج روی یا انحراف داشته باشد، تلاش می کنند در چارچوب نظام و پایبندی به قانون در رفع مشکلات آن، جدّ و جهد نمایند. نمونه آن، طوفان فتنه 88 است که تنها با وفاداری مردم به خون شهدا فروکش کرد و تلاش مردم در آن زمان، باعث شد تا بعضی قدم های سست، استوار شده و درخت انقلاب در مقابل این تندباد محفوظ بماند. این حضور مردم نشانگر این واقعیت است که انقلاب ما با دلهای مردم عجین بوده و قائم به ایمانهای مردم است و لذا سیل هجمه های مختلف نظامی، سیاسی و اقتصادی دشمن بر این ملت اثر نخواهد گذاشت چرا که دشمن با آحاد ملت روبرو است.
حضور پررنگ مردم در جبهه های جنگ در حالی که عده ای غافل در همراهی با دشمن، سعی می کردند تا سختیهای جنگ را ناشی از اشتباه مردم در شکل گیری انقلاب جلوه دهند، از مصادیق به یادماندنی حضور و مشارکت مردم در طول تاریخ ایران است. علی رغم کارشکنیها و خیانت ها،برای اولین بار در طول تاریخ ایران، حکومتی مقتدر و عزتمند به رهبری زمامدارانی شجاع و عادل، شکل گرفت. این حماسه آفرینی ها است که دشمنان را همیشه مایوس تر از قبل میکند و نقشه های شوم آنان را نقش بر آب میسازد. حضور مردم در انتخابات مختلف جزء بالاترین نرخ های مشارکت در سطح جهان است و ما به ندرت در کشورهایی که ادعای مردمسالاری دارند، شاهد چنین حضوری هستیم.
پیشرفت های مختلف و افزایش خدمت رسانی ها در حوزه های گوناگون نشانگر بالا بودن کارآمدی نظام است و این پیشرفت ها حس هویت، توانستن و باور به این حقیقت که ما می توانیم را در همه سطوح جامعه تزریق کرده است.«مردم سالاری» یکی از معانی «مردمی بودن» و غیر از «مردم داری» است و از علامت های مهم انقلاب به سمت کشف رمز حضور پرشکوه مردم در عرصه های انقلاب است. رهبر انقلاب در تبیین مردم سالاری اینگونه فرموده اند: «مردم سالاری یعنی اعتنا کردن به خواسته های مردم، یعنی درک کردن حرف ها و دردهای مردم، یعنی میدان دادن به مردم، اجتماع مردم سالاری یعنی اجتماعی که مردم در صحنه ها حضور دارند، تصمیم میگیرند انتخاب میکنند. اصل تشخیص این که چه نظامی در کشور بر سر کار بیاید، این را امام به عهده رفراندوم و آراء عمومی گذاشتند. این هم در دنیا سابقه نداشت. در هیچ انقلابی در دنیا ما ندیدیم و نشنیدیم که انتخاب نوع نظام را - آن هم در همان اوایل انقلاب - به عهده مردم بگذارند.»
اصلی ترین عنصر تشکیل دهنده نظام اسلامی عبارت است از اسلام گرایی و تکیه بر مبانی مستحکم اسلامی و قرآنی زیرا ملت ایران از اعماق قلب به اسلام معتقد، مومن و وابسته بوده و هست. به همین دلیل، وقتی مردم پرچم اسلام را در دست امام مشاهده کردند و باور کردند که امام برای احیای عظمت اسلام و ایجاد نظام اسلامی وارد میدان شده است گرد او را گرفتند و بعد از پیروزی هم بر اساس همین رمز اصلی در میدان های خوف و خطر حاضر شدند، چون آنان عمیقاً به اسلام ایمان داشته و دارند و توطئه های داخلی و خارجی برای از خودبیگانه کردن مردم از هویت ملی و دینی، بر عزم و جزم و همت آنان برای حضور گسترده در تمام عرصه ها خواهد افزود.امسال هم همان طور که رهبر فرزانه انقلاب فرمودند: « در بیستودوّم بهمن، ملّت ایران نشان خواهد داد که کسی که ملّت ایران را بخواهد تحقیر کند، با ضربهی متقابل ملّت ایران مواجه خواهد شد.» تا کدخدا بداند با ملتی دست بسته مواجه نیست و نظام اسلامی برای آحاد مردم کشور عزیزمان عزت و سربلندی فراهم کرده است.
آفرینش:انقلاب را برای آیندگان حفظ کنیم
«انقلاب را برای آیندگان حفظ کنیم»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است که در آن میخوانید؛حفظ و صیانت از انقلابی که تبلور همت و ایمان راسخ مردمانی باشد که برای تحقق و بقای آن از جان و مالشان مایه گذاشتند بسیار سخت است. شاید انقلاب های کاگری و نمونه هایی از جنبش های سیاسی درسیر تاریخ زیاد بوده باشد و استقرار یا تغییر آنها تاثیرات چندانی بر طرفداران و بانیان آن نداشته باشند.
اما انقلاب اسلامی ایران و جهی متمایز با سایر نمونه های تاریخی دارد؛ آن عدم وابستگی به قدرت های خارجی و گرایشات سیاسی خاص بلوک شرق و غرب می باشد. هرچند که برخی همراهان ابتدایی انقلاب تمایلات چپ کمونیسیتی ویا راست لیبرالی داشتند اما آنچه از غربال نیروهای خالص انقلاب باقی ماند، تنها مردم بودند و مردم!
مردمی که قدم به قدم با حضور خود، کشتی انقلاب را از طوفان های مختلف داخلی و خارجی نجات داد وآن را به ساحل ثبات و آرامش رساندند. بیش از سه دهه از انقلاب میگذرد و سه نسل مختلف بسته به مشکلات و چالش هایی که در این مدت نظام را تهدید می کرده از کیان ایران زمین دفاع کرده اند. اما امروز باید کمی از شعار زدگی و آرمان گرایی ظاهری فاصله بگیریم و با چشمی واقع بین به وضعیت جامعه و بدنه انقلاب نگاهی عمیق داشته باشیم.
جدای از بحث های ارزشی و اسلامی که جز آرمان های اصلی انقلاب 57 تلقی می گردند، باید قبول کنیم که هر حرکت و جنبش مردمی در دل خود توقعات و خواستههای بسیار را نهفته دارد که به مرور و براساس مقتضیات روز جامعه، سرباز می کنند و به دغدغه مردم تبدیل می شوند.
زمانی بود که خواستههای اصلی مردم پیرامون اصول شریعت اسلامی شکل گرفته بود، در دوره بعد حس ملی گرایی و دفاع از جان و ناموس کشور به اوج خود رسید، پس از آن روحیه جهادی و سازندگی کشور را در نوردید، در دوره بعد به سمت توسعه و آزادیهای سیاسی و گسترش روابط با دنیا حرکت کردیم، و بعد از آن نوبت به شکوفایی اقتصادی رسیده بود که متاسفانه آنطور که باید و شاید نتوانستیم در رسیدن به اهداف و چشم اندازها موفق عمل کنیم.
لذا دراین دوره وضعیت زندگی مردم با افت و خیزهای فراوانی مواجه شد که عواقب آن هنوز بر دوش جامعه سنگینی می کند. اما با تمام این اوصاف بازهم مشکلی برای سلامت و صلابت انقلاب و نظام پدید نیامد، چرا که مردم با اعتماد و ایمان به آرمانهای انقلابشان، در مقابل هجوم فشارهای خارجی و مشکلات داخلی، پایشان نلرزید و ثابت قدم بودند. این ثبات مردم در مقابل تزلزل عملکرد برخی افراد و کسانی که داعیه انقلابی بودن را دارند و از نام انقلاب به نان آن رسیدهاند، غیرقابل انکار و ستودنی است. اما هر درخت تنومندی در صورت عدم توجه و دچار شدن به آفتهایی کوچک دچار بیماری و ضعف خواهد شد و باید درجهت سلامت آن اقدامات پیش گیرانه را انجام داد. امروز آفت "دروغ و سلب اعتماد" دو آفتی است که به شدت سلامت نظام و انقلاب را تهدید میکند و باید جلوی چنین کج رویهایی هرچه سریع تر گرفته شود.
مردم میتوانند فشارتحریمهای جهانی را تاب بیاورند و در مقابل قدرتهای بزرگ ایستادگی کنند، اما انصافا زخم خوردن از خودی برای هیچ یک از افراد جامعه قابل پذیرش نیست. امروز جامعه نمیتواند با دیدن سرودهای انقلابی که یاد آور دوران ایثار و جانبازی ملت بوده، بپذیرد که درچنین فضایی افرادی به وجود آیند که بیت المال را خط قرمز خود نداند و دست در جیب ملت کنند!. پسندیده و انصاف نیست که تخلفات و کارشکنیهای سیاسی و اقتصادی به وجود آمده در طی چند سال اخیر را به حساب انقلاب و انقلابیون واقعی بگذاریم، اما تحقق توقعات مردم برعهده کیست و چگونه خواهد بود؟!
جامعه نمیتواند بپذیرد یک عده با الویت بخشی به منافع حزبی و گروهی، نام و نشان انقلابشان را مصادره کنند و چشم بر خواستههای مردم ببندند. آنهایی که به نام ملت و انقلاب برای خود کاسبی راه انداختهاند باید متوجه این موضوع باشند که گفتار و کردار آنها نمونه بارز بازی در نقشه دشمنان انقلاب میباشد. همه ساله هزینههای سنگینی برای دور ساختن مردم از نظام و انقلاب درخارج از مرزها صرف میشود، اما امروز برخی خواسته یا ناخواسته اهداف آنها را جامه عمل میپوشانند.
اعتمادی که به سبب دروغ، از جامعه سلب شود، بسیار سخت ترمیم مییابد. چرا که مردم تحمل هرگونه وضعیت سخت سیاسی و اقتصادی را تاب میآورند ، اما به هیچ وجه توهین به آگاهی و شعورشان را نمیپذیرند.
اگر تاپیش از این فریاد میزدیم که اقتصاد کشور را شکوفا کردیم و درعوض مردم شاهد تعطیلی کارخانهها بودند، و اگر انزوای بین المللی و ایران هراسی را به منزله استقلال سیاسی تلقی میکردیم و اگر تعالی فرهنگ را با برخوردهای غیراصولی با جامعه به پیش میبردیم و اگر...، امروز باید به خود نهیب بزنیم که نسل امروز با نسلهای گذشته بسیار متفاوتند و سطح آگاهی عمومی بسیار فراتر از حد انتظارها رفته است.
لذا نمیتوان انتظار داشت حقیقتها و عملکردهای غیراصولی در کشور از دید ملت پنهان بماند. مردم ما، ایران و انقلابش را با تمام وجود دوست دارند و شاید با دیدن این آفتها و معضلات اعتراضی هم نداشته باشند، اما فراموش نکنیم که سال به سال و نسل به نسل قضاوتها در مورد انقلاب و نظام براساس عملکرد کارگزاران آن صورت میگیرد.
بیایید با عمل خود موجبات تاسف نسلهای گذشته و ناخشنودی شهیدانی که خون به پای درخت انقلاب ریختند را فراهم نکنیم و برای آیندگان پاسخی قانع کننده از اهداف و نیات انقلاب داشته باشیم.
شرق:شعار محوری انقلاب
«شعار محوری انقلاب»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم رسول منتجبنیا است که در آن میخوانید؛شعار سهبخشی «استقلال، آزادی، جمهوریاسلامی»، محور اصلی خواست رهبر فقید انقلاب و همه نیروهای مبارز بود که بهتدریج بهعنوان خواستهای ملی در میان آحاد مردم مطرح و در هر راهپیمایی اعتراضی یا سخنرانی و دیوارنویسیای، بر آنها تاکید شد. باتوجه به نوع رفتار حکومت پهلوی در حوزه سیاست خارجی، «استقلال همهجانبه» از قدرتهای جهانی و کشورهای دیگر، مورد توجه آحاد ملت قرار گرفته بود. «آزادی» برای فردفرد ملت در سطح کشور از منظر آزادی عقیده، بیان، شغل و قلم نیز مورد تاکید همگان بود.
ایجاد نظام «جمهوریاسلامیایران» هم اشاره به نوع حکومت آینده داشت که وقتی یکی از نشریات خارجی درباره آن از امام(ره) سوال کرد، فرمودند «جمهوری به همان مفهومی که شما دارید» و بعدها نیز جمله «جمهوریاسلامی، نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد» را بیان کردند. این سه شعار، عصاره اهداف و آمال انقلابیون بهشمار میرفت که مردم با مشتهای گرهکرده، آن را اعلام میکردند. حال در اواسط دهه چهارم انقلاب، میتوان به تبیین امروزی این شعارها پرداخت. «استقلال» به مفهوم نداشتن وابستگی و دخالت سایر کشورها در امور داخلی ماست. این واژه بااهمیت هرگز به مفهوم قطع ارتباط با سایر کشورها و عدمحضور در معادلات و تعاملات جهانی نبوده و نیست. مردم از یکسو خواهان بهدستگرفتن ابتکارعمل و از سوی دیگر علاقهمند به مبادلات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بر اساس عزت، منافع، سربلندی ملت و کشور با همه ملتها بهجز رژیم اسراییل هستند.
در این حوزه تفاوتی میان «شرق» و «غرب» نیست و مردم نشان دادهاند «معیاردوگانه» برای آنها قابلپذیرش نخواهد بود. در زمینه آزادی، هم مفاهیم فلسفی و هم دینی پیرامون آن وجود دارد. امیرالمومنین تاکید دارند «خداوند انسان را آزاد آفریده تا بنده کسی نباشد.» در این سالها این نکته بارها بیان شد که امنیت و اقتدار امری متناظر با آزادی است و اتفاقا هرچه امکان بیان نظرات در چارچوب قانون بیشتر فراهم شود، پایههای نظام مستحکمتر خواهد شد. نباید برخی جریانها و تفکرات، خود را نماینده انقلاب و نظرات محدودکننده خود پیرامون آزادیهای قانونی و انسانی را مبتنیبر مصالح نظام بدانند.
امام(ره) گروههای التقاطی را نیز به کار سیاسی و زمینگذاشتن اسلحه دعوت میکرد. «جمهوریاسلامی» نیز بهمعنای حکومت با درونمایه احکاماسلامی مبتنیبر آرای مردم است؛ اینکه فردفرد جامعه خود را در فرآیند تعیین سرنوشت کشور شریک و سهیم بدانند. نباید این تصور ایجاد شود که اراده عمومی نافذ نیست و برخی علاقهمند به نادیدهگرفتن آن هستند. همانطور که «اسلامیت» نظام نیز دارای اهمیت و خواست اکثر مردم ایران است. تلاش این بوده که تمام قوانین و مقررات جاری در کشور یا مطابق با اسلام یا حداقل مخالف با این آیین انسانساز نباشد.
نظر مشهور فقها، امام و مراجع بزرگ تقلید میتواند ملاک تشخیص اسلامیت نظام باشد تا از اعمال نظرات شخصی در این مورد جلوگیری کند. خلاصه اینکه چکیده آرمانهای انقلاب در این سهکلمه محوری خلاصه شد و حتما در طول زمان، نیاز به بازنگری در برخی کاستیها و تقویت نقاط مثبت اجرای این شعار وجود داشته و دارد. باید به آرمانها و خواستههای اصلی ملت در ایام انقلاب رجوع کرد و بدون پیشداوری براساس خردجمعی نخبگان و تجربیات سهدهه گذشته، تصمیم گرفت. بررسی فرمودههای امام در صحیفه انقلاب و وصیتنامه ایشان و فرمایشات رهبری انقلاب در این حوزه میتواند راهگشاباشد.
مردم سالاری:روزهای خدا
«روزهای خدا»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم حمید لباف است که در آن میخوانید؛هر روز روز خداست، روز و شبی نیست که روز خدا نباشد، اما چرا خدای تعالی خود برخی روزها را به خود نسبت میدهد و مردم را به یاد آن امر میکند؟
«و لقد ارسلنا موسی بایاتنا ان اخرج قومک من الظلمات الی النور و ذکرهم بایام الله ان فی ذلک لآیات لکل صبار شکور» (ابراهیم/5) ایامالله روزهایی هستند که قدرت خدای تبارک و تعالی به صورت کامل جلوه میکند. حضرت موسی(ع) هم از همین جهت مامور بود که روزهای خدا را به قوم خود یادآوری کند روزهایی که بنیاسراییل با دست خالی بر طاغوت زمانشان فرعون پیروز شدند. روزهایی که حتی اطرافیان موسی باور کرده بودند که نابود میشوند و موسی ایمان داشت که خدا با اوست و با دست خالی هم پیروز است «کلا ان معی ربی سیهدین» خدا با من است راه را نشانم میدهد. روزهای دهه فجر و پیروزی انقلاب اسلامی، در کلام امام انقلاب نشانه و آیه بندگی خداست. عظمت این روزها در انتساب آنها به خدای تعالی است و دلیل خدایی بودن این روزها بندگی آحاد یک ملت در این روزهاست. روزهایی که تکتک آحاد یک ملت «لله» قیام کردند و اعلام کردند که همه ما «لله» هستیم و همه چیز «لله» است. امیر المؤمنین علیه السلام در خطبهای پس از بازگشت از نبرد صفین، همین شهادت لله را «عزیمت ایمان» و «فاتحه احسان» بندگان خدا میخوانند. این روزها روزهای آغاز ایمان و احسان ملت ایران است. پیروزی انقلاب و استقرار جمهوری اسلامی، تنها نمود و ظاهر اصل حرکتی است که این ملت به رهبری امام برای بندگی خدا آغاز کردند.
«انقلاب اسلامی » هویت و باطن قیام مردم و « جمهوری اسلامی » ظاهر و صورت آن است. انقلاب اسلامی یک گرایش حزبی و سیاسی نیست، یک مکتب است. مخاطب این مکتب «انسان» و معلّم این مکتب « انسان کامل » و آموزههای این مکتب « انسانیت » است. محدود کردن انقلاب اسلامی به جمهوری اسلامی، مثل محدود کردن انسان به بدن اوست. بدن تنها ابزار و مرکبی برای انسان در این دنیاست و اگر انسان بخواهد خود را با همه شکوه و عظمت نفخه الهی در این بدن محدود کند، جز خستگی و ملال نصیبی نخواهد داشت. دنیا محدود است، زمان آن محدود است، مکان آن محدود است، ابعاد زندگی در دنیا محدود است و تنها نشانههایی از حیات حقیقی را در خود دارد. اگر بخواهیم « انقلاب اسلامی » را در محدودیتهای جمهوری اسلامی جستجو کنیم که بدن آن و صورت دنیایی آن است، نخواهیم یافت و بر گمگشتگیمان خواهیم افزود. انقلاب اسلامی الهامی الهی بر قلب امام بود. انقلاب از جهت اتصال آن به غیب عالم، راهحل مسایل خود را پیشاپیش میشناسد. نمونههای درخشانی در تاریخ انقلاب اسلامیاست که نشان میدهد در شرایطی که دشمنان باور نمیکردند که هیچ انقلابی بتواند از این شرایط به سلامت عبور کند، میدیدند که برای انقلاب اسلامی هر چیز لازم است، پیشاپیش حاضر است. امیرالمؤمنین(ع) حکمت بعثت انبیا را چنین تبیین میکنند که :
« فبعث فیهم رسله و واتر الیهم انبیائه لیستادوهم میثاق فطرته و یذکروهم منسی نعمته و یحتجوا علیهم بالتبلیغ و یثیروا لهم دفائن العقول و یروهم آیات المقدره»
انقلاب اسلامی در ادامه راه انبیاء علیهم السلام براساس این پنج اصل بنا نهاده شد:
الف– میثاق فطرت
هر انسانی بر اساس خلقت الهی خود مخاطب انقلاب و دعوت فطری آن به سوی حقیقی ترین حقایق عالم است. عهد و میثاقی بر بندگی خدا.
ب- یادآوری نعمت فراموش شده
گم شده انسان در این جهان به هم پیوسته، خود اوست و او خود حقیقی خود را تنها در پرتو انسان کامل پیدا میکند. حقیقتی که همه اجزاء این عالم را به هم پیوند داده، ولایت انسان کامل است.
ج- اتمام حجت با تبلیغ
با رساندن این پیام درونی از باطنی ترین ابعاد وجودی انسان، حجت بر او تمام میشود و راه انتخاب حق و باطل بر او گشوده میشود و او از استضعاف حقیقی که ناتوانی از انتخاب حق و باطل است نجات مییابد.
د- اثاره دفائن عقول
زیر و رو کردن و کشف دفینهها و گنجینههای عقول انسانها رسالت انبیاء برای به آسمان بردن انسانهاست. به این اثاره است که قیامت انسان برپا میشود و حقیقت حیات رخ مینمایاند.
« یعلمون ظاهرا من الحیوه الدنیا و هم عن الآخره هم غافلون » (الروم/7)
تنها ظاهری از حیات دنیا میدانند و آنان از آخرت غافلاند. آخرت باطن دنیا و حقیقت زندگی دنیاست. آخرت عالمینیست که بعدا بیاید یا مرحلهای که بعدا وارد آن شویم. قیامت و آخرت جمهوری اسلامی، اثاره اسلامی است که الان هم قائم است. و هر انسانی که بخواهد خود را پیدا کند با آن زیر و رو میشود و دفینههای عقل خویش را میشناسد.
ه- نشانههای قدرت الهی
انسان با اثاره از عالم جهل خارج و به عالم عقل وارد میشود. حضرت امام در شرح جنود عقل و جهل، تفصیل این ورود را آوردهاند.
« الهی جنود عقل و رحمان را در باطن قلب ما بر جنود جهل و شیطان غلبه ده و خرگاه معرفت خود را در بسیط روح ما بپای دار و چشم امید ما را از غیر خود کور فرما، و به خود و معارف خویش روشنی بخش، و دست تصرف شیطان و جنود او را از مملکت باطن ما قطع کن، و آن را به تصرف خود آورد... »
از سوی دیگر انقلاب اسلامی یک « امانت داری عظیم » است. صاحب این زمان و این دار و این اثاره و انقلاب، انسان کامل است. بندگی و زندگی امام با پیروزی انقلاب به ثمر نشست و بذر وجودی انسان کاشته شد. از این جهت است که او منتظر رؤیت خورشید است که این شعاع وجودی به موطن اصلی خویش بازگردد.
ذات انقلاب اسلامی « انتظار » است. البته انتظاری منزه از هر گونه « توقع» و سرشار از آمادگی.
امام انقلاب هنگام ورود و پس از پانزده سال تبعید، مستقیم به زیارت کسانی میرود که به زندگی حقیقی رسیده اند و حیات حقیقی را نشان میدهد:
« بسم الله الرحمن الرحیم
ما در این مدت مصیبتها دیدهایم، مصیبتهای بسیار بزرگ و بعضی پیروزیها حاصل شد که البته آن هم بزرگ بوده، مصیبتهای زنهای جوان مرده، مردهای اولاد از دست داده، طفلهای پدر از دست داده.
من وقتی چشمم به بعضی از اینها که اولاد خودشان را از دست دادهاند میافتد، سنگینی در دوشم پیدا میشود که نمیتوانم تاب بیاورم. من نمیتوانم از عهده این خسارات که بر ملت ما وارد شده است برآیم، من نمیتوانم تشکر از این ملت بکنم که همه چیز خودش را در راه خدا داد، خدای تبارک و تعالی باید به آنها اجر عنایت فرماید.»
ابتکار:در ریزگردسازی خودکفا شده ایم!
«در ریزگردسازی خودکفا شده ایم!»عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم سید علی محقق است که در آن میخوانید؛تقویم میگوید که در میانه زمستان قرار داریم، اما از برف و باران خبری نیست. تجربه میگوید که جلگه خوزستان و دامنه های غربی رشته کوه زاگرس به جز امسال در گذشته های دور و نزدیک هم زمستان هایی را بدون باران و البته بدون گردو غبار از سرگذرانده است. خوزستانی ها میگویند در سالهای اخیر در همه فصول ریزگرد و گرد و غبار را تجربه کرده اند، جز در وسط زمستان، که آن را هم امسال دارند تجربه میکنند.
مسئولان هواشناسی و محیط زیست میگویند مسیر ریزگردهای اخیر خوزستان برخلاف همیشه از جنوب شرق به سمت شمال و شمال غرب بوده است. آمارهای وزارت نیرو میگوید که در دو سه دهه اخیر دهها سد بزرگ و کوچک در شمال خوزستان ساخته شده که راه را بر مسیر طبیعی حوضه آبریز زاگرس بسته است. علم میگوید که اگر اکوسیستم را دستکاری کنیم و سهمیه آب تالاب ها و رودخانه ها را جایی دیگر خرج کنیم، باید منتظرعواقب آن باشیم.
حدود یک دهه است که اهالی غرب و جنوب کشور در فصولی از سال پدیده گرد و غبارهای موسمی را تجربه میکنند. سال به سال این پدیده جدی تر شده و پیش آمده است. با این حال اما مردمان خوزستان و دیگر استانهای مبتلا کمابیش به این وضعیت البته در بهار و تابستان و گاهی پاییز عادت کرده اند. ریزگردهایی که تا همین چندماه پیش میآمدند را باد موسوم به شمال میآورد. این باد که معمولا از خرداد تا شهریور فعال است، در شمال خاورمیانه شکل میگیرد و با گذر از ترکیه و شمال عراق به بیابانهای عراق و سوریه سرازیر میشود و با حرکت در مسیری مورب از نیمه جنوبی ایران تا خلیج فارس و رسیدن به آبهای آزاد اقیانوس هند جلو میرود. باد شمال با عبور از بیابان های سر راه و باتلاق های خشک شده جنوب عراق، منشاء غبارسازی میشود و خاک خشک و نرم بیابان و بستر باتلاقهای خشکیده را با خود همراه کرده و تا اعماق جغرافیای ایران پیش میبرد.
این پدیده از همان ابتدا و در اواسط دهه هشتاد «ریزگرد عراقی» و گاهی «ریزگرد عربی» نام گرفت و انگشت اتهام در داخل کشور همواره متوجه همسایه غربی و دیگر کشورهای عربی منطقه بود. هرازگاهی هم که ردپاهایی از گردو غبارهای با منشاء داخلی در خوزستان مشاهده شد، باز هم دیوار حاشا بلند شد و اصلا کسی به روی خودش نیاورد که به مدد سیاست های وزارتخانه های نیرو و نفت، بیش از دو سوم تالاب های هورالعظیم و شادگان و... بی آب شده است. سدهای متعدد سر راه حجم آب رودخانه ها را در انتهای راه و البته کیلومترها پیش از رسیدن به خلیج فارس حداقلی کرد. شرکت چینی پیمانکار میدان نفتی منطقه هم برای راحتی کار با ترفندهای مختلف نیمی از هور و تالاب را نابود کرد تا در برابر چشم داخلی ها به قیمت نابودی محیط زیست کشور هزینه های استخراج خود را کم کند. اواخر بهار امسال در کسری از ساعت طوفانی از ماسه و غبار بر سر اهالی پایتخت آوار شد.
گردو غباری که منشاء آن نه عراقی و نه عربی و نه حتی خوزستانی که تهرانی بود و بیخ گوش پایتخت و در دشت های جنوب غربی تهران شکل گرفته بود و بی دفاعی قلب کشور در مقابل این پدیده را به همه گوشزد کرد. تا پیش از این اتفاق هربار که حرف از گرد و غبار به میان میآمد، ذهن همگان تا بغداد و جنوب و غرب عراق پیش میرفت و احتمالا زیر لب هم بد و بیراهی به صدام، امریکایی ها و به عنوان عوامل خارجی این پدیده داده میشد. اما طوفان خردادماه تهران باعث شده تا حداقل در پایتخت کشور حنای قطعیت دادن به عراقی بودن ریزگردها دیگر رنگی نداشته باشد.
حالا هم که در خوزستان بالاخره مسوولان استانی به ساخت داخل بودن ریزگردها اعتراف میکنند و میگویند که تا سال گذشته کانون این پدیده کشورهای همسایه بود اما مطالعات جدید نشان میدهد که شرایط تغییر کرده و عامل اصلی گرد و غبارها دیگر خارج از کشور نیست. برای اولین بار مسئولان استانداری خوزستان اعتراف کرده اند که انحراف آب کارون و سدهای واقع در شمال استان باعث کاهش آب ورودی به تالابهای غرب و جنوب خوزستان شده و این مساله یکی از عوامل وقوع این پدیده بوده است. تجربه محلی هم میگوید که در زمستان از باد شمال خبری نیست و جهت باد در این فصل از سال معمولا از جنوب شرق به شمال است.
مدیرکل محیط زیست خوزستان هم تغییر وضع در این منطقه را تایید کرده و گفته است که «گرد و خاک های اخیر از ماهشهر در جنوب شرق اهواز به سمت شمال غرب یعنی مرکز استان و شهرهای شادگان، اندیمشک، دزفول و شوش حرکت کرد». با توجه به منشاء و مسیر جدید ریزگردها و جهت باد، احتمالا این بار علاوه بر این که در ساخت ریزگرد خودکفا شده ایم با عبور موج زمستانه ریزگردها از مرز، احتمالا برای اولین بار به عراق هم ریزگرد صادر کرده ایم!
آرمان:فرصتسوزی بی بهانه
«فرصتسوزی بی بهانه»عنوان سرمقاله روزنامه آرمان به قلم مهدی مطهر نیا است که در آن میخوانید؛ مذاکرات هستهای به حساسترین مرحله خود نزدیک میشود. سیگنالهای موجود و ادبیات حاکم بر اخبار سیاسی بازیگران پرونده هستهای در هر دو سوی میز مذاکره نیز نمایانگر رسیدن پرونده هستهای به حساسترین بخش آن است. لذا صبر، دقت و درعینحال کوشش در جهت گذار از این بافت موقعیتی لازمه رسیدن به یک وضعیت مناسب است. دکتر ظریف در خصوص پرونده هستهای در حال انجام تلاشی بیشائبه با همراهی همکارانش برای شفافسازی در مواضع ایران و ایجاد هماهنگی بین قدرتهای جهانی با تهران است.
آنچه ظریف در روزهای اخیر بر آن پافشاری میکند هم حاوی پیامی درونی به کسانی است که وی و همکارانش را زیر بار انتقاد خود قرار دادهاند و هم پیامی بیرونی دارد که فرصت بسیار کم است.وی همچنین از جهان بهویژه بخش فعال در حوزه سیاسی یعنی قدرتهای غربی خواهان رسیدن به یک توافق عملیاتی با ایران است. این فرصت تاریخی هماکنون فراهم آمده و ممکن است دیگر هیچ وقت حاصل نشود.
توپ هستهای در زمین مذاکرهکنندگان آنسوی میز قرار دارد و از طرف دیگر باید بپذیریم در آن سوی میز مذاکره نیزاختلاف زیرپوستی میان بازیگران وجود دارد. از یکسو بازیگر مرکزی یعنی آمریکا تلاش دارد پرونده هستهای را به فرجام راهنمایی سازد و از سوی دیگر بعضی بازیگران بهصورت بسیار ظریف خواهان یک فضای منفی در جهت دستیابی به توافق کلی و جزئی تمام معنا میان آمریکا و ایران در چهارچوب پرونده هستهای هستند. ولی در آنسوتر رژیم صهیونیستی مواضعی آشکار در جهت مخالفت با توافق به زبان میآورد.
چراکه معتقد است اگر یک توافق میان ایران و آمریکا در پرونده هستهای به وجود آید ابرهای تیره بر امنیت اسرائیل در آینده سایه خواهند افکند. باید گفت در چنین وضعیتی شاهد موقعیت حساسی هستیم که نشاندهنده خارج شدن پروانه توافق جامع هستهای از پیله است و باید در پی آن صبر، دقت، مدیریت آرامش و درعینحال تصمیمگیریهای صحیح مبنی بر مواضع بسیار معقولانه را دنبال کنیم.
این فرصت نهتنها برای غرب بلکه فرصتی برای ایران در جهت گذر از پرونده هستهای محسوب میشود و دو سوی این پرونده یعنی ایران و آمریکا باید به این نکته دقت کنند که اگر از این فرصت بهخوبی استفاده نشود باید هزینه فرصتسوزی امروز را در فردا پرداخت نمایند.
دنیای اقتصاد:دو چالش ارزی 94
«دو چالش ارزی 94»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم زهرا کاویانی است که در آن میخوانید؛بازار ارز در اقتصاد ایران دارای اهمیت و جایگاه ویژهای بوده و نوسانات آن نیز به شدت از طرف اقشار مختلف جامعه پیگیری میشود. این اهمیت از آن جهت است که اولا نرخ ارز به عنوان یک متغیر کلیدی اقتصاد بر بسیاری از متغیرهای دیگر مانند نرخ تورم، میزان صادرات و واردات و در نهایت رشد اقتصادی تاثیرگذار است و ثانیا نوسانات این بازار جذابیت زیادی برای ورود سفتهبازان به بازار دارد که خود موجب تشدید این نوسانات خواهد شد.
در حال حاضر، بازار ارز در ایران پس از طی یک دوره تقریبا دوساله پر نوسان از سال 1390 تا سال 1392، تقریبا به ثبات نسبی دست یافته است.
از سال 1392 به بعد در حالی که بازار با نوسانات دورهای مواجه شده است، اما حول یک روند ثابت حرکت کرده و از اینرو فعالیتهای سفتهبازی در بازار به میزان قابل توجهی کاهش پیدا کرده است. این امر تا حدود زیادی وابسته به مدیریت سیاستگذار ارزی در بازار ارز بوده است. با این حال باید توجه داشت یکی از متغیرهای دارای اهمیت در نوسانات کوتاهمدت بازار ارز (که اگر به درستی مدیریت نشوند میتواند منجر به نوسانات بلندمدت شود)، نقش «انتظارات» در این بازار است؛ بهطوریکه مثلا اخباری مبتنیبر افزایش یا کاهش تحریمها همیشه تاثیرات قابل ملاحظهای در بازار ارز داشته است. از این رو یکی دیگر از وظایف بانک مرکزی، «کنترل انتظارات» در بازار ارز است.
بهنظر میرسد در حال حاضر یکی از چالشهای اصلی بازار ارز، کاهش قیمت نفت و به دنبال آن کاهش درآمدهای ارزی ایران است که در صورت تداوم این روند، انتظارات در جهت افزایش نرخ ارز را تقویت میکند و موجب نوسانات شدید احتمالی در این بازار میشود. در شرایطی که منابع ارزی کشور و بانک مرکزی رو به کاهش است، لزوم مدیریت دوجانبه عرضه و انتظارات در بازار ارز از اهمیت ویژهای برخوردار خواهد بود. بهطوری که بانک مرکزی باید تلاش کند تا اولا به دلیل حمایت از یک نرخ، موجب کاهش شدید منابع ارزی کشور نشود و همچنین از ریسک افزایش ناگهانی نرخ ارز به دلیل کاهش درآمدهای نفتی و انتظارات افزایش قیمت ارز، بکاهد.
بهمنظور دستیابی به این اهداف اولین و مهمترین گام بانکمرکزی برای مدیریت بازار ارز و جلوگیری از هدر رفت منابع ارزی کشور، تلاش برای یکسانسازی نرخ ارز خواهد بود. در حال حاضر نرخ دلار در بازار آزاد حدود 25 درصد بالاتر از نرخ مبادلاتی آن است. این اختلاف بهخصوص در شرایط کاهش درآمدهای ارزی از اهمیت بالایی برخوردار است و لزوم یکسانسازی نرخ ارز را بیش از پیش آشکار میسازد. در همین راستا سیاستگذاری ارزی باید دو موضوع را در نظر داشته باشد: موضوع اول افزایش نرخ در بازار مبادلاتی بهطور تدریجی (نهچندان کند) و نزدیک ساختن نرخهای این بازار به نرخ بازار آزاد و در نهایت حذف نرخ مبادلاتی است. موضوع دوم نیز کنترل همزمان نوسانات بازار آزاد بهمنظور جلوگیری از تاثیرپذیری این بازار از افزایش نرخها در بازار مبادلاتی خواهد بود.
بنابراین، با توجه به کاهش درآمدهای ارزی کشور به واسطه کاهش قیمت نفت، از مهمترین چالشهای بانک مرکزی در بازار ارز، یکسانسازی نرخ ارز (در بازهای نهچندان طولانی) و همزمان کنترل نوسانات ارزی است. یکسانسازی نرخ ارز از طرفی موجب افزایش درآمدهای ریالی دولت میشود و از طرف دیگر، زمینه فعالیتهای رانتجویانه و هدررفت منابع ارزی کشور را از بین میبرد و از این روست که بهخصوص در زمان کمبود منابع از اهمیت ویژهای برخوردار است.
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد