آن چند ثانیه شاید بدترین ثانیههای عمر ورزشی بهداد سلیمی بود؛ یکشنبه بیستوپنجم آبان 1393.
این قهرمان دوستداشتنی یکشنبههای خوب زیادی را برای ما رقم زده بود؛ یکشنبه چهارم مهر 1389، وقتی با مهار وزنه 245 کیلویی به رکورد مجموع 453 کیلوگرم رسید و توانست چهار سال بعد از آخرین قهرمانی حسین رضازاده به عنوان دومین فوق سنگین ایرانی قهرمان جهان شود. یا یکشنبه بیستودوم آبان 1390 که با مهار وزنه 214 کیلویی در یکضرب، هم رکورد جهانی رضازاده را شکست و هم با رسیدن به حدنصاب مجموع 464 کیلوگرم، برای دومین بار قهرمان جهان شد، اما یکشنبه بیستوپنجم آبان 93 انگار با بقیه یکشنبهها فرق داشت.
وزنه انتخابی مربیان برای سومین حرکت دوضرب سلیمی 257 کیلوگرم بود؛ سنگین ترین وزنهای که تا آن روز بهداد سلیمی در یک مسابقات رسمی پشت آن قرار میگرفت. دو رقیب روس بهداد میدانستند اگر این وزنه مهار شود، مدال طلای قهرمانی فوق سنگین بار دیگر به نام یک ایرانی ضرب خواهد شد.
آنها هم استرس داشتند، مثل خود بهداد که سنگینی انتظار میلیونها ایرانی را روی شانههایش احساس میکرد. او 50 روز قبل از رقابتهای جهانی در بازیهای آسیایی اینچئون وزنه 255 کیلویی را بالای سر برده بود تا با ثبت بهترین رکورد شخصیاش در حرکت دوضرب، برای همه مدعیان سنگین وزن دنیا خط و نشان کشیده باشد، اما وزنه 257 کیلویی آلماتی به نظر خیلی سنگینتر از وزنه 255 کیلویی بود؛ خیلی بیشتر از دو کیلوگرم.
صدای بوق سالن که به صدا درآمد فقط 30 ثانیه تا استارت بهداد برای مهار سنگینترین وزن عمرش باقی بود. نگاههای مضطرب، نفسهای حبس شده در سینه و سکوت مطلق سالن بالوان شالوک شهر آلماتی، طنین صدای حسین رضازاده را از کنار تخته چند برابر کرده بود.
همه نگاهها به دستهای گچ اندود شده بهداد بود و عضلاتی که باید زیر سنگینترین وزنه مسابقات جهانی منقبض میشد. در کسری از ثانیه وزنه روی سینههای بهداد قرار گرفت. فقط یک پرتاب خوب مانده بود تا شادی یک ایران، اما... .
افتاد. وزنه از پشتسر افتاد و بهدادی که همیشه بعد از آخرین حرکت دوضرب خود در مسابقات جهانی و المپیک، با مشتهایی گره کرده به شادی هواداران حاضر در سالن پاسخ میداد، برای اولین بار روی تخته با دو دست سرش را چسبید... و بعد اشکهایی که سرازیر شد و تا پایان مراسم اهدای مدال ادامه داشت.
تجربه ایستادن روی سکوی دوم، برایش تجربه غریبی بود. برای همه ما که به قهرمانیهای بهداد عادت کرده بودیم هم همین طور. او همیشه عادت داشت وقتی روی سکو میایستد چشم به پرچم ایران بدوزد و سرود ملی را زیر لب زمزمه کند، اما این بار گریه امانش را بریده بود. در تمام مدتی که سرود روسها پخش میشد، بهداد صورتش را پوشانده بود تا اشکهایش را پاک کند. با همین اشکها پرونده رقابتهای جهانی بسته شد.
انگیزههای یک قهرمان
حالا با گذشت چهار ماه، وقتی از اتفاقات مسابقات جهانی قزاقستان در حضور بهداد صحبت میکنیم، ناخودآگاه اوقاتش تلخ میشود. خودش میگوید: برخی میپرسند چه احساسی داشتی وقتی قرار بود برای آخرین حرکت روی تخته بیایی یا به چه فکر میکردی وقتی وزنه را روی سینه کشیدی. واقعیت این است که یک وزنهبردار در چنین لحظاتی به هیچ چیز فکر نمیکند تا با تمرکز بالا روی تخته برود.
شاید باور نکنید، اما در چنین شرایطی ما حتی متوجه نیستیم از چند پله بالا میرویم تا روی تخته برسیم. باید سنگینی یک وزنه 250 کیلویی را روی دستهایت حس کنی تا متوجه شوی حتی چشمها سوی خود را از دست میدهد. یک وزنهبردار حتی یک متر جلوتر از خود را هم نمیتواند ببیند وقتی مشغول وزنه زدن است. این داستان همه وزنهبرداران است. فرقی هم نمیکند در یک مسابقه موفق باشد یا ناکام.
شاید برایتان جالب باشد که بدانید من از المپیک 2012 فقط مراسم اهدای مدالش را به خاطر دارم. یعنی چیزی از وزنههایی که بالای سر بردم در خاطرم نیست. درباره رقابتهای جهانی قزاقستان هم همین طور. البته دوست ندارم ذهنم را به گذشته برگردانم یا حرفی از آن مسابقات بزنم. هنوز هم فکر کردن به آن اتفاقات مرا اذیت میکند. به هر حال عوامل زیادی دست به دست هم داد تا در آنجا شرمنده مردم شوم، اما برای من پرونده مسابقات جهانی 2014 برای همیشه بسته شد.
دو ماه تمرین انفرادی در کمپ تیمهای ملی، در سالنی که هیچ کس جز بهداد سلیمی در آن وزنه نمیزد همین را میگوید. پرونده مسابقات جهانی 2014 برای بهداد سلیمی بسته شده است و او برای جبران آن نایب قهرمانی تلخ، باانگیزهتر از همیشه تمرین میکند: تمام انگیزهام این است که قدرتمندتر از همیشه در صحنه رقابتهای جهانی حضور پیدا کنم. چون دوست ندارم به قزاقستان فکر کنم، در نتیجه از جبران اتفاقات قبل هم حرفی نمیزنم. آنچه پیش روی من قرار دارد، آینده است. یک آینده روشن برای رسیدن به افتخارات بیشتر. این چیزی است که دشواریهای تنها تمرین کردن را برای من از بین میبرد. روزهای سختی را گذراندم، اما فقط با فکربه آینده است که به خودم آرامش میدهم. تمام این زحمات برای این است که به افتخارات بیشتری دست پیدا کنم.
فعلا یک طلای المپیک، دو طلای رقابتهای جهانی و دو طلای بازیهای آسیایی در کارنامه بهداد سلیمی میدرخشد و این در حالی است که او هنوز 25 سال را تمام نکرده است.
قطعا با ادامه این روند بهداد میتواند به یکی از پرافتخارترینهای تاریخ ورزش ایران بدل شود. البته خودش میگوید به دنبال این رکوردشکنیها نیست: برای من در هر مسابقه فقط کسب عنوان قهرمانی ارزش دارد. هیچ وقت به این فکر نکردم که مثلا با چند مدال دیگر از چه قهرمانانی پیشی میگیرم. حتی رکوردشکنی هم برایم مهم نیست. یعنی آن قدر که مردم به شکستن رکوردهای دنیا توسط من فکر میکنند خودم به این موضوع فکر نمیکنم. من معتقدم اگر پرتلاش باشی و مصمم، اگر به چیزی جز قهرمانی فکر نکنی، روزی همه رکوردها هم در مقابل تو تسلیم خواهد شد. البته برای من چیزی که از همه این عناوین و افتخارات و رکوردها ارزشمندتر است لذت بردن از زندگی است. من جوانیام را پای وزنهبرداری گذاشتم، اما قرار نیست همه جوانی من زیر این وزنههای آهنی بگذرد. به همین دلیل فعلا هدف نهایی برای من مدال طلای المپیک 2016 ریو است.
افسانه فوقسنگینها
وقتی بهداد با این انگیزه از طلای المپیک ریو حرف میزند، امیدوار میشویم به این که برای چهارمین بار در تاریخ رقابتهای المپیک، عنوان قویترین مرد جهان به یک ایرانی برسد. عنوان قویترین مرد جهان را خیلیها سیاسیترین عنوان ورزشی دنیا میدانند. اهمیت این مدال به بعد از جنگ جهانی دوم برمیگردد، جنگی که بیش از
70 میلیون کشته از آن با به عنوان خونینترین درگیری انسان در طول تاریخ بشریت یاد میشود.
بعد از پایان جنگ جهانی دوم سال 1945، المپیک 1948 لندن اولین آوردگاهی بود که کشورها را برای یک رقابت ورزشی دور هم جمع کرد. در آن المپیک که با اولین حضور کاروان ورزشی کشورمان هم همراه بود، آمریکاییها روی مدال طلای جان دیویس در دسته فوقسنگین وزنهبرداری مانور تبلیغاتی بسیاری انجام دادند.
در دو المپیک بعدی هم جان دیویس و پائول اندرسون مدالهای طلای فوقسنگین وزنهبرداری را برای کاروان ورزشی این کشور به ارمغان آوردند تا در سالهایی که آمریکاییها مشغول معرفی خود به عنوان ابرقدرت نوظهور دنیا بودند، عنوان قویترین مرد دنیا هم در سیطره آنان باشد، اما شوروی، دیگر ابرقدرت سیاسی آن روزها که در رقابت با آمریکا، گستره جنگ سرد را به عرصههایی چون اتحاد نظامی، جاسوسی، تجهیزات نظامی، صنعت، توسعه فناوری و ورزش کشانده بود، اولین بار در المپیک 1960 با یوری ولاسوف مدال طلای دسته فوقسنگین وزنهبرداری را به دست آورد. بعد از آن تا المپیک 2000 سیدنی این وزنهبرداران فوقسنگین شوروی سابق و روسیه بودند که همواره مدال طلای سنگینترین دسته وزنهبرداری را از آن خود میکردند.
به عبارتی این حسین رضازاده بود که که با قهرمانی در سیدنی به افسانه بزرگانی چون یوری ولاسف، لئونید ژابونسکی، واسیلی الکسیف، سلطان رحمانف، الکساندر کورلوویچ و آندری چمرکین در رقابتهای فوق سنگین وزنهبرداری پایان داد و عنوان قویترین مرد جهان را پس از 40 سال از سیطره روسها خارج کرد.
رضازاده با رکوردهایی که یکی پس از دیگری میشکست در المپیک 2004 آتن هم از عنوان قهرمانی خود دفاع کرد، تا حس خوب داشتن عنوان قویترین مرد جهان را برای پنج سال به ایرانیها تزریق کند. شاید به همین دلیل بود که وقتی در آستانه المپیک 2008 پکن، پزشکان رضازاده را از حضور در المپیک منع کردند، این خبر همچون پتکی بر سر ورزش ایران فرود آمد و باعث شد در پکن شاهد عملکردی ضعیف از کاروان ورزشی کشورمان در المپیک باشیم.
در غیاب حسین رضازاده، اگرچه روسها امید زیادی داشتند که با اوگنی چگیشف بار دیگر بر دسته فوقسنگین وزنهبرداری دنیا حکومت کنند، اما این ماتیاس اشتاینر آلمانی بود که مدال طلای المپیک را به دست آورد، اما همین اشتاینر که طلای المپیک پکن را به روح همسر فقیدش هدیه کرد دو سال بعد مقهور قدرت یک ایرانی نوظهور در دسته فوق سنگین دنیا شد. اگر حسین رضازاده بیست و دو ساله در المپیک 2000 سیدنی همه را شگفتزده قدرت خود کرد، بهداد سلیمی این کار را در رقابتهای جهانی 2010 آنتالیا انجام داد؛ جایی که در بیستویک سالگی قهرمان المپیک را به زیر کشید و برای نخستین بار از سکوی قهرمانی دنیا بالا رفت.
نوار قهرمانیهای بهداد یک سال قبل از آن با قهرمانی در رقابتهای بزرگسالان آسیا و جوانان جهان سال 2009 آغاز شده بود، اما طلای بزرگسالان جهان طعم دیگری داشت. با این حال این شروع قدرتنمایی این قهرمان بود.
بهداد در رقابتهای جهانی 2011، رکورد یکضرب دنیا را با مهار وزنه 214 کیلویی به نام خود تغییر داد؛ رکوردی که هشت سال به نام حسین رضازاده دست نخورده باقی مانده بود. بعد از آن نوبت به المپیک 2012 لندن رسید و آن قهرمانی پرشکوه. بهداد سلیمی حالا حتی در تعطیلات نوروز هم دست از تمرین نمیکشد، به این امید که برای سالهای 2015 و 2016 میلادی بار دیگر عنوان قویترین مرد جهان را برای ایران و ایرانی به ارمغان بیاورد.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
بازگشت ترامپ به کاخ سفید چه تاثیری بر سیاستهای آمریکا در قبال ایران دارد؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگو با علی کاظمی، از ورودش به بازیگری تا نقشهای مورد علاقهاش
رضا جباری: درگفتوگو با «جام جم»: