آندروپف در سال 1954 سفیر شوروی در مجارستان شد و این اولین پست بالای وی در ساختار دولت شوروی بود، درخشش وی در مهار کردن انقلاب ضدکمونیستی در مجارستان و فیصله دادن ماجرای بهار پراگ(1968) از جمله افتخارات آندرپف شوروی شد؛ او همان کسی بود که بزرگترین اشتباه نظامی شوروی یعنی حمله به افغانستان را تدوین کرد و به برژنف(که بخاطر کهولت و بیماری تسلط زیادی بر اوضاع نداشت) قبولاند که باید به افغانستان حمله کرد.
دوران زمامداری آندرپف با وجود آنکه کوتاه بود، اما یکی از مقاطع مهم جنگ سرد و روابط بین دو ابرقدرت شوروی و آمریکا محسوب می شود، آندرپف تمایل محتاطانه ای به سمت اصلاحات جزیی با حفظ اصول سوسیالیسم داشت و تلاش کرد با فساد در دستگاه اداری و حزبی شوروی نیز مبارزه کند، ضمن اینکه چالش با آمریکا بر سر موشک های قاره پیما و سلاح های هسته ای را نیز افزایش داد.
آندروپف بخاطر سوابق اطلاعاتی اش، به خوبی از مشکلات شوروی آگاه بود، او افشای پرونده های جنایی و فساد مقامات شوروی در بالاترین مقامات دولتی و حزبی را آغاز کرد و تعداد زیادی از وزرا و مقامات محلی شوروی را عزل کرد، برای اولین بار در تاریخ شوروی ، واقعیت ها و آمارهای نامطلوب اقتصادی و موانع پیشرفت علمی از طبقه بندی محرمانه خارج شد و مردم شوروی با این آمارهای تلخ مواجه شدند و چهره دولت شوروی به عنوان مدافع کارگران و دهقانان جهان بخاطر همین رویکرد، در داخل شوروی مخدوش شد.
اما در کنار این رویکرد، ایده سیاسی-اطلاعاتی آندروپوف "نابودی مخالفان در تمام گونه های آن" بود و همواره اصرار داشت و به صراحت می گفت: "مبارزه برای حقوق بشر بخشی از طرح گسترده امپریالیستی برای متزلزل ساختن پایه و اساس دولت شوروی" است.
آندروپف زمانی که رئیس کا.گ.ب بود دستور مقابله با " خرابکاری ایدئولوژیک توسط دشمن " را صادر کرد و به سازمان اطلاعاتی شوروی دستور داد با دگراندیشان و اربابان امپریالیستی شان، جدا مقابله کنند و در زمانی که رهبر شوروی هم شد، این سیاست را ادامه داد.
آندرپف به ملی گرایی روسی نیز روی خوشی نشان داد و همواره متهم بود که مخالف موسیقی غربی است و در محافل خصوصی از وی نقل می شد که موسیقی غربی زننده و مخرب است.
اما یکی از حوادث مهم دوران زمامداری آندرپف، موضوع "سامانتا اسمیت" بود، دختر ده ساله آمریکایی که با لحنی کودکانه نامه ای کوتاه به رهبر شوروی نوشت و آندرپف در نهایت شگفتی، پاسخ مفصلی به این دختر آمریکایی داد.
آنچه را که می خوانید، شرح این ماجرا است.
تمبرمخصوص سامانتا در اتحاد شوروی
نامه سامانتا به رهبر شوروی بدین شرح بود:
جناب آقای آندروپوف ،
اسم من سامانتا اسمیت است. من ده ساله هستم، شغل جدید شما( رهبری شوروی) را تبریک می گوییم، من نگران هستم که روابط شوروی و آمریکا به یک جنگ هسته ای ختم شود، آیا شما قصد جنگ دارید؟ باید حتما به این سوال من جواب بدهید که چرا شما می خواهید جهان را تسخیر کنید یا حداقل کشور ما آمریکا را ؟خدا جهان را برای ما ساخته است تا با یکدیگر در صلح و دوستی زندگی کنیم.
ارادتمند
سامانتا اسمیت
***
نامه این دختر ده ساله آمریکایی در روزنامه اتحاد جماهیر شوروی پراودا منتشر شد. در تاریخ 26 آوریل 1983 پاسخ آندروپوف به سامانتا منتشر شد، متن این پاسخ از این قرار بود:
سامانتای عزیز
I. من نامه شما را دریافت کردم،مثل نامه های بسیار دیگر که به من رسیده است، به نظر من شما یک دختر شجاع و صادقانه ، شبیه شخصت "Becky " در کتاب "تام سایر" نوشته مارک تواین هستی! این کتاب به خوبی در کشور ما برای همه دختران و پسران دوست داشتنی، شناخته شده است.
شما از نگرانی خود در مورد جنگ هسته ای بین شوروی و آمریکا نوشته بودید، سامانتا! ما در اتحاد جماهیر شوروی تلاش می کنیم که هر کاری انجام دهیم که هیچ جنگی روی زمین شکل نگیرد، این همان چیزی است که هر شهروند شوروی می خواهد. این همان چیزی است که بنیان گذار دولت بزرگ ما ، ولادیمیر لنین ، به ما آموخت.
مردم اتحاد جماهیر شوروی خوب می دانند جنگ چقدر چیز بدی است، چهل و دو سال قبل ، آلمان نازی ، برای برتری بر تمام جهان به کشور ما حمله کرد ، بسیاری از شهرها و روستاهای ما تخریب شد و میلیون ها نفر از شهروندان شوروی کشته شدند آن جنگ با پیروزی ما به پایان رسید در حالی که ما علیه نازی ها، با آمریکا متحد بودیم، من امیدوارم که شما در کتاب تاریخ این چیزها را مطالعه کنید، امروز هم ما زندگی در صلح را می خواهیم با همه کشورهای جهان و همچنین کشور بزرگ اتحاد جماهیر شوروی.
مجسمه یادبود سامانتا اسمیت در شیکاگو
در امریکا و در کشور ما،سلاح های هسته ای وجود دارد، آنها سلاح های وحشتناک هستند که می تواند میلیون ها نفر در یک لحظه به قتل برسانند، اما ما نمی خواهیم که این سلاح ها را بکار ببریم،اتحاد جماهیر شوروی صریحا اعلام کرده است که آماده است سلاح های هسته ای خود را به تدریج نابود کند، اگر بقیه هم چنین کنند،هیچ کس در کشور ما نه کارگران ، دهقانان ، نویسندگان و نه پزشک ، نه کودکان ، و نه از اعضای دولت مایل به جنگ بزرگ یا کوچک نیستند.
ما می خواهیم که صلح را برای خودمان و برای همه مردم کره زمین برای فرزندان ما و برای شما ، سامانتا! شما را دعوت می کنم ، اگر پدر و مادر تان به شما جازه دهند، به کشور ما سفر کنید، بهترین زمان برای این سفر تابستان امسال است،و شما خودتان خواهید دید که کشور ما چگونه است و خودتان ببینید که در اتحاد جماهیر شوروی، همه برای صلح و دوستی میان مردمان جهان تلاش دارند.من برای شما بهترین چیزها را آرزو می کنم.
***
،در تاریخ 7 ژوئیه 1983 ، سامانتا با پدر و مادر خود به مسکو پرواز کرد ، و دو هفته در شوروی به عنوان مهمان رسمی آندروپوف را به سر برد. .سامانتا در یک کنفرانس مطبوعاتی در مسکو شرکت کرد و به سئوالات خبرنگاران جواب داد، اسمیت تصمیم گرفت زبان و رقص روسس را بیاموزد،آندروپوف ، با این حال به دلیل تشدید بیماری خود، با سامانتا ملاقات حضوری نکرد اما تلفنی با وی صحبت کرد.
سامانتا با فضانوردان روسی ملاقات کرد و رسانه های شوروی پر از عکس و مقالات درمورد او شده بود، او به سراسر شوروی سفر کرد و در همه جا با استقبال مواجه می شد.
25 اوت 1985 در حالی که دوسال از مرگ آندروپوف می گذشت، سامانتا به همراه پدرش در یک سانحه هوایی کشته شدند.
منبع: سایت پارسینه