سیاست روز : از بچهها کی گرگه؟
نقطهچین زیر را با یکی از گزینههای مناسب پر کنید.
برخی از سفرهای استانی برای تیم رئیسجمهور روشن کرد که بر خلاف تصور اولیه ...
الف) بعضی از استانها خیلی تیم را تحویل میگیرند و کلا خوش میگذرد.
ب) اسم استانها با یکدیگر فرق میکند. مثلا یکی استان مازندران و آن یکی استان سمنان و آن یکی دیگر هم استان کرمان و...
ج) آب و هوای استانها با هم فرق دارد و معمولا مردمانش با لهجههای مختلف صحبت میکنند.
د) بعضی از استانداران توانایی کافی برای اداره استان را ندارند.
محمدباقر نوبخت: دوستان گاهی شوخی میکردند و میگفتند، مکتب نیاوران!
به نظر شما دوستان آقای محمدباقر نوبخت دیگر چه شوخیهایی بلدند؟
الف) برای همدیگر سبیل آتشی میکشند و هرکس زودتر جیغ کشید باید تورم را مهار کند.
ب) "ماش" را میگذارند توی لوله خودکار بیک و به طرف دوستان دیگر شلیک میکنند. دانه ماش به دماغ هر کسی خورد باید نرخ بیکاری را کاهش بدهد.
ج) گرگم به هوا بازی میکنند و هر کس از بچهها گرگ شد میفرستندش که برود مذاکرات را به نتیجه برساند.
د) ده، بیست، سه، پونزده هزار و شصت و شونزده و الی آخر را میشمارند و شماره بیست به هر کسی افتاد یارانهاش را قطع میکنند.
نماینده بیرجند در مجلس گفت: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کار آنچنانی در کشور انجام نمیدهد و اگر این وزارتخانه را تعطیل هم کنند، اتفاق خاصی در کشور نخواهد افتاد.
در عبارت فوق منظور از "کار آنچنانی" کدام یک از گزینههای زیر است؟
الف) فشار از سمت راست و غش کردن از سمت چپ
ب) فشار از سمت چپ و غش کردن از سمت راست
ج) فشار از پایین و چانهزنی از بالا
د) فشار از پایین و چانهزنی هم از پایین
آرمان: میشه منم پزشک باشم!؟
زمانی که بچه بودیم یکی از بزرگترین آرزوهایمان این بود که دکتر یا خلبان بشویم، کمی که بزرگ شدیم فهمیدیم که برای خلبان شدن باید خیلی زحمت بکشیم و از آنجایی که اساسا ما حال و حوصله نداریم و پس از آگاه شدن از وضع هواپیماهای کشور، کلا قید آن را زدیم. در همان سالهای نوجوانی هم متوجه شدیم که دکتر شدن نیاز به خوردن دود چراغ دارد و باید کلی درس خواند و دوره گذراند. بنابراین باز هم به این نتیجه رسیدیم که حالش را نداریم و اساسا همه مردم که نباید دکتر یا خلبان بشوند.
در همین خیالها روزگار میگذراندیم تا وزیر محترم بهداشت مصاحبهای کرد و گفت«برخی از پزشکها، کشیکفروشی میکنند» یعنی شبها که باید کشیک باشند، آن را به افراد دیگر میفروشند، فقط امیدوارم این داد و ستد با اصناف دیگر مانند صنف رانندهها، لوکوموتیورانان، پارکبانان، محیطبانان، جنگلبانان و... صورت نگرفته باشد، چون به طور مثال زمانی که شما در بیمارستان بستری هستید، دکتر بالای سرتان میآید و به او میگویید«دکتر کمرم درد میکنه» بعد دکتر دست میکند توی جیبش و به جای نسخه یک قبض پارکینگ یک ساعته به شما میدهد، یا اگر به دکتر بگویید که «سرمتان را عوض کند» دکتر در پاسخ به شما خواهد گفت«کرایه رفت و برگشت میشه 2000 تومن!»
زاویه دیگری که این جریان دارد این است که این پزشکانی که کشیکهای خود را میفروشند، به چه کار دیگری مشغول میشوند، الف- میروند مسافرکشی یا توی آژانس روی ماشین کار میکنند که درآمدش هم بیشتر است، ب- مثل همه انسانها که شب میخوابند، آنها هم میخوابند و درمان بیماران را در حالت«اتو پایلوت» قرار میدهند، ج- نیازی نیست دکترها شب بیدار باشند و از خواب خود بزنند، د- تا چند هفته قبل قطعا کشیکفروشی به دلیل علاقه دکترها به تماشای سریال«در حاشیه» اتفاق افتاده، از آن به بعدش را نمیدانیم!
تنها راهحلی که در این جریان به ذهن ما خطور میکند این است که اسم این کار را عوض کنیم (کشیک بودن و کشیک دادن را عرض میکنم) واقعا اسم لوس و بیمعنی دارد، طرف این همه سال درس خوانده، دود چراغ خورده، رتبه بالایی در کنکور آورده، دانشگاه رفته، تخصص گرفته، سربازی رفته و... حالا بیاید کشیک بدهد؟! باور کنید آقا هوشنگ همسایه ما که اتفاقا دکتر هم نیست و تا تصمیم کبری درس خوانده از صبح تا شب جلوی پنجره خانهشان کشیک مردم را میدهد و آمار محل را میگیرد. به نظرم لغت«کشیک» را فرهنگستان زبان فارسی زحمت بکشد و با یک لغت دیگری عوض کند تا کسی مجبور نشود آن را بفروشد، یعنی بنده مطمئن هستم اگر از ترس آبرو نبود، هیچ پزشکی دوست نداشت که کشیک خود را بفروشد، این مبلغ جابهجایی هم صرفا به عنوان«کارمزد» و «مالیات بر ارزش افزوده» دریافت میشود و بس!
قانون : پاسخگوی 163 بفرمایید
این داستان حقیقی یا دروغ است؟
شما حدس بزنید.
تماس با 118 پولی شد.
حالا لحظه حقیقت فرا رسیده.
«حقیقت»
این داستان پولی حقیقت دارد. کمیسیون تنظیم مقررات ارتباطات، مصوبهای ابلاغ کرد که به موجب آن تماس با کدهای خدماتی غیرفوریتی شامل 118، مشمول دریافت هزینه میشود. (ایسنا)
پ.ن: طبیبی ظریفی را دید، یا برعکس الان دقیقا خاطرم نیست، خلاصه یکی شان سر حوض ایستاده و فعل و انفعالات عجیبی از خودش به نمایش گذاشته بود. آن یکی گفت: چه می کنی؟ پاسخ شنید: از آب کره میگیرم.
118 پولی شد. درستش هم همین است. کدام آدم عاقل و بالغی گوگل را ول کرده و به 118 زنگ میزند؟ من از شما میپرسم؛ کدام آدم؟ به هر صورت این تصمیم به آن معناست که هر چه مکالمه شما با 118 طولانیتر شود، پول بیشتری نصیب آنهایی که قرار است بشود (مردم) میشود. در ادامه آخرین مکالمه یکی از هموطنان عزیزمان با 118 را آوردهایم.
118: پاسخگوی 163 بفرمایید.
هموطن: سلام.
خانم پاسخگوی 163: سلام، حال شما؟
آقای هموطن: خیلی ممنون. ببخشید...
- چه خبر؟ خانواده خوبن؟
- سلام دارن، ببخشید..
- اون داستان درست شد؟
- کدوم؟
- همون قضیه سکه که میخواستین اسم بنویسین؟
- جان؟
- آهان ببخشید، ماشین بود؟ ماشین میخواستین پیش خرید کنین، آره.
- نه ماشین نبود خانم. من اصلا پول این چیزا رو ندارم. فقط میخواستم شماره...
- شماره چی؟ یعنی چی آقا؟
- ببخشید 118؟
- آره شوخی کردم بابا بی جنبه (میخندد).
- ببخشید من فقط میخواستم شماره..
- اِ هی میگه شماره!
- آخه میخوام شماره رو.
- خب بابا! حالا شماره کجا رو میخوای؟
- شماره درمانگاه نزدیک خونه مون، بچهام دل درد داره چند ساعته.
- درمانگاه.. اوکی.. هممممم.. درمانگاه شبانه روزی دیگه؟
- فرقی نداره. الان دوازده ظهره.
- نه بابا؟! میگم گشنمه ها.
- جان؟
- گشنمه.
- آهان، ایشالا این شماره رو به من دادین، بعدش یه چیزی میخورین.
- همممم.. درمانگاهش خوب باشه؟
- بله دیگه.
- پارکینگم داشته باشه؟
- والا خیلی فرقی نداره، فقط هر چه زودتر شمارهشو بدین ممنون میشم.
- آخه مهمه، اینجا تو سیستم کارتون زودتر راه میافته.
- خب بله، پارکینگم داشته باشه.
- وای آقا چه توقعاتی دارین! من از کجا بدونم کدوم درمانگاه پارکینگ داره.
- جان؟
- شوخی کردم بابا. یادداشت کن.
- الو الو، ببخشید...
- بله؟
- من که هنوز نگفتم خونه ما کدوم سمته.
- ای وای راست میگی (میخندد) من داشتم طرفای خونه خودمون رو نگاه میکردم. وای پس از اول. الان مثلا دوباره بگو الو.
- الو.
لطفا در نظرهای خود الفاظ زشت بهکار نبرده، و از توهین به افراد حقیقی و حقوقی به هر نحوی بپرهیزید . در صورت عدم رعایت، نظر درج شده منتشر نخواهد شد.
کیهان : موضوع دیگر!
گفت: طرح سه فوریتی که در آن ادامه مذاکرات زیر سایه تهدید منع شده بود با مخالفت برخی از نمایندگان روبرو شده و ارائه نشد!
گفتم: چرا؟! چه مخالفتی؟! مگر تصریح نشده بود که مذاکره زیر سایه تهدید معنی ندارد؟
گفت: این عده از نمایندگان به اصطلاح استدلال کردهاند که چون کنگره آمریکا مصوبهای علیه ایران تصویب کرده است اگر ما هم چنین طرحی علیه آنها تصویب کنیم، دست به یک اقدام تقلیدی زدهایم و تقلید چیز خوبی نیست!
گفتم: یعنی این نمایندگان که در جایگاه قانونگذاری نشستهاند فرق «تقلید» با «مقابله به مثل» را نمیدانند؟! یعنی اگر دشمن به سمت ما تیراندازی کند، ما نباید به سوی او تیراندازی کنیم! چون به اعتقاد آقایان، این کار تقلید از دشمن است!
گفت: با این حساب در مقابل دشمنیهای آمریکا نباید هیچ اقدام و حرکتی انجام بدهیم، که مبادا شائبه تقلید داشته باشد! پس وظیفه نمایندگی چه میشود؟
گفتم: چه عرض کنم؟! دو نفر در میهمانی یکساعت کنار هم ساکت نشسته و حرفی نمیزدند. بعد از یکساعت، یکی از آنها به دیگری گفت؛ حالا یکساعت هم درباره یک موضوع دیگر ساکت بنشینیم!
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد