یعنی هر چقدر هم تلاش کنیم از داوری درباره مزایا و کاستیهای این روابط تازهتأسیس خودداری کنیم، باز هم ویژگیهای ذاتی این نوع تعاملات بظاهر دوستانه، باب قضاوت ناخواسته را میگشایند و بیطرفی را از میان برمیدارند، به طوری که گاه صرف تعریف و توصیف خصوصیات این روابط، نوعی ارزشگذاری و قضاوت اخلاقی محسوب میشود و گریزی هم از آن نیست.
دغلدوستان
ما در شبکههای مجازی، کلی فرند (دوست) جور واجور داریم که اسما فرند هستند و رسما فالوور (دنبالکننده)؛ آن هم از نوع خاموش و بیصدایش. یعنی اسمشان فرند است و مثلا قرار است دوست باشند، اما نوع مراوداتشان با ما بیشتر به تماشاگری یا آمارگیری یا به تعبیر خودمانیاش به «زاغ سیاه دیگران را چوب زدن» شبیه است تا چیزی به نام رفاقت. یا خیلی خجالتیاند و رویشان نمیشود جای پایی بگذارند که معلوم شود هستند ـ حال آنکه شواهد نشان میدهد بدجوری هستند ـ یا اینکه خیلی آبرودار و باکلاساند و نمیخواهند معلوم شود کدام دور و بر میپلکند و چه میخوانند و چه (یا بهتر است بگوییم «که») را لایک میکنند و با چه فرندهای دیگری در ارتباطند. کافی است، این میزان پنهانکاری را بگذاریم کنار ویژگی ویترینبودگی فضاهای مجازی و اینکه بنایشان آشکارکردن خصوصیترین زوایای زندگی آدمهاست. آیا این دو ویژگی متناقض باعث زیر سوال رفتن این گونه تعاملات دوستی نمیشود؟ دنیای مجازی پر است از این تناقضات مانعهالجمع که به لطف تکنولوژی ممکنالجمع و حتی واجبالجمع شدهاند.
در شبکههای اجتماعی، امکاناتی هست مثل انتخاب نوع اشتراک مطالب که آیا عمومی باشد یا مخصوص دوستان یا منحصر به مخاطبان خاص و غیره. این امکان، راهکاری برای پیراستن این محیطها از شائبه سلب حریم خصوصی به نظر میرسد، اما آیا واقعا چنین است؟ تفاوت «پابلیک« (عمومی) با «اونلی فرندز» (فقط دوستان) در جایی قابل بحث است که ما دوستان مجازیمان را بر مبنای شناخت انتخاب کنیم، نه بر مبنای یک اعتماد کلی و اولیه که یا محصول «میوچوال فرند» (دوست مشترک) داشتن است یا هویت واقعی و شهرت عمومی داشتن افراد. این خود دلیل مهمی است برای ترجیح دادن انتشار عمومی اطلاعات به جای انتشار خصوصی آنها، چون دلخوشی بیدلیل به بودن با دوستان مجازی مدام مشغولمان میکند به حذف و تعدیل دوستان و اینکه چه بنویسیم و چه ننویسیم، چه کسی ببیند و چه کسی نبیند و آخرش هم سرخوردگی و کدورت و دلچرکینی دم به دم. از طرف دیگر، انتشار عمومی دادهها یا همان همیشه پابلیک بودن، نوعی صدور مجوز برای ساخت و استفاده از اکانتهای تقلبی و بیهویت برای تجسس و خالهزنکبازی در فضای مجازی است و این بمراتب بدتر از بیاعتمادی به فهرست دوستانی است که هرچه نباشد هویت واقعی دارند و در وانفسای دنیای مجازی همین خودش غنیمت است. میبینیم که باز هم با پارادوکس مواجهیم؛ با ویژگیهای متناقضی مواجهیم که بنا دارند با یکدیگر جمع شوند و ادعا دارند اجتماعشان با هم نهتنها ممکن، که مفید هم هست.
بیشترین تظاهر
یکی از مهمترین مشکلات دوستی در فضای مجازی، اهمیت ناروای معیارهای سطحی و ظاهری است که اگرچه در زندگی واقعی هم وجود دارد، اما به دلیل مواجهات حضوری بیشتر قابل تعدیل و کنترل است، حال آنکه در فضای مجازی این رذیله اخلاقی آشکارا به اوج خود میرسد و عاملی هم نیست که آنطور که باید و شاید، کنترل و تعدیلش کند.
به همین دلایل، آدمها در دنیای مجازی روز به روز بیشتر متمایل به نمایش تصویری متظاهرانه از مناسبات ارتباطی خود میشوند و به هنجارهای وارونهای از این قبیل میل میکنند: اینکه دوستانی داشته باشید بدقیافه، بدتیپ و بیپول، کسر شأن است، چه برسد به خودتان که اگر هرکدام را ندارید، باید هرچه زودتر فکری بکنید. اینکه هر غذایی را بخورید و هر جایی بروید و برای خودتان رستوران ویژه نداشته باشید، خجالت دارد. اینکه مثل بیسوادها حرف بزنید و بلد نباشید یک در میان از واژگان انگلیسی استفاده کنید، چیپ است. حواستان هم باشد که باید جای دیالوگ، دایلاگ، جای بیوگرافی، بایاگرفی، جای استیل، استایل و جای مِنو، مِنیو بگویید. درست نیست همیشه در دسترس باشید و جواب هر تماس و اساماسی را بدهید چون به نظر میرسد مفلوک و بیکس هستید و روی گوشی خوابیدهاید تا تماسی، پیامکی، چیزی از جایی برسد و ذوقمرگتان کند. از این گذشته شما را آماده به خدمت جلوه میدهد و این اصلا به صلاح نیست. فیسبوک را اصلا نداشته باشید یا اگر دارید کمپیدا باشید یا اگر نمیتوانید جلوی خودتان را بگیرید و به فعال بودن محتاجید، حتما باید کنترل شده باشد؛ اد نکنید بلکه اد بشوید. دیر به دیر آپدیت کنید که نگویند شوق دیده شدن دارید، هر جایی پیدایتان نشود و مطالب هر کسی را لایک نکنید که نکند ببینند و بهتان بخندند و فکر کنند خیلی بیکارید یا دارید روی مخ بخصوصی کار میکنید. از همه مهمتر اینکه به هیچ عنوان در کامنتهایتان از شکلک استفاده نکنید. فیلمهای مورد علاقهتان نباید از این آبکیهای اسکار گرفته باشد؛ بگردید یک کارگردان ناشناس پیدا کنید و طوری دربارهاش حرف بزنید که یعنی اگر نمیشناسند، وای به حالشان. حافظ و سعدی و مولوی دیگر از مد افتادهاند و شاعران معاصری هم که اسمشان در کتابهای درسی آمده یا بر در و دیوار شهر قابل رؤیت هستند غیرقابل اعتنا هستند. روی سانسوریها مانور بدهید و بقیه را سانسور کنید. در کل راه سادهاش این است که نگاه کنید اکثریت چگونهاند و شما بیاموزید و نباشید. یادتان باشد مهم نیست چه کسی هستید، مهم این است که دیگران چه تصوری از شما پیدا میکنند. کلاس کار خود را ارزان نفروشید!
این تصویری واقعی و نه حتی اغراقآمیز از مناسبات حاکم بر روابط دوستی جامعه امروز ماست که در فضای مجازی به دلیل ویژگی عدم حضور و مواجهه به اوج خود رسیده و هر روز متاسفانه فراوانتر و ریشهدارتر میشود.
علت یا معلول
شاید مهمترین دلیل اینکه افراد در فضای مجازی راحتتر باهم ارتباط برقرار میکنند، این باشد که میتوانند در این فضا صرفا آن بخش از وجودشان را که خنثی است و به هیچکس و هیچ جا برنمیخورد بروز بدهند و وانمود کنند همه مهربان، همه انساندوست، همه بااخلاق، همه فیلسوف، همه هنرمند، همه روشنفکر و در یک کلام همه کاملا مقبول و موجه هستند؛ حال آنکه در عالم روابط مجازی هیچکس خودش نیست، بلکه همه خود دیگرپسندشان هستند یا به تعبیر دیگر، خود آرمانیشان یعنی آنطور که دوست داشتهاند باشند و در زندگی واقعی نشدهاند یا نیستند. ضمن اینکه در جهان مجازی، نظریه دادن و فلسفه بافتن خرج ندارد و کسی تاوان سنگینی بابت حرفها و مواضعش نمیدهد و حداکثر این است که از فهرست دوستان یک چراغ خاموش و چراغی دیگر روشن میشود که البته هیچ فرقی باهم ندارند. آدمها در زندگی واقعی در مواجهه با افراد مختلف رفتارهای متفاوت از خود بروز میدهند، ولی در شبکههای اجتماعی فرق اشخاص بیشتر در نام و مشخصات پروفایلشان است، نه در خلقیات و خصوصیات رفتاری بخصوصی که آنها را از دیگران متمایز میکند.
بهراستی منشأ این ترجیح گرایش گسترده به دروغ و تظاهر چیست؟ نمیشود همیشه از یک زاویه به موضوع نگریست. میتوان گفت این وضع معلول فضای مجازی نیست بلکه علت آن است. به بیان دیگر، فضای مجازی معلول شکافی است که در روابط اجتماعی ایجاد شده است. یعنی ما از قبل، پیش از ورود به فضای مجازی، حال و حوصله روابط درگیرانه را از دست دادهایم و دوست داریم بیقید و دردسر با دیگران رابطه برقرار کنیم و به جای اینکه با خودمان آشنا شوند، تصویری را که از خودمان ارائه میدهیم، ببینند. از اینرو میشود گفت، مشکل از فضای مجازی نیست و این فضاها تنها اقتضای زمانه و آینه زندگی امروز ما هستند که اگر نباشند انسانها لزوما اصلاح نمیشوند بلکه چهبسا تنهاتر خواهند شد. دیگر بازگشت به پیش از تمدن هم دردی دوا نمیکند. ما انسانهای این عصریم و باید با نقایص ناگزیر «این عصری» بودن خود کنار بیاییم.
محمد کامیار / جامجم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد