تماشاگران تازه آمریکایی را همچون سراسر جهان، نسل پس از جنگ تشکیل میدادند که اکنون به سن بلوغ رسیده بودند؛ تعدادشان کمتر بود و ارزشهای متفاوتی داشتند. تا اوایل دهه60 تماشاگران کهنسال ترجیح میدادند در خانه بمانند و تلویزیون تماشا کنند و اگر گاهی بیرون میرفتند در جستجوی نمایشهای تئاتری پرزرق وبرق سرگرمکننده خانوادگی بودند و معمولا تمایلی به سینما نشان نمیدادند. با کاهش تعداد تماشاگر قیمت بلیت سینما بالاتر از نرخ عمومی تورم رفت که خود عامل تازهای بر کاسته شدن از مشتریهای هالیوودی بود و هالیوود همچنان به سبک دهههای 40 و 50 فیلم تولید میکرد و مخاطبان خود را از دست میداد و به سقوط نزدیک میشد.
اما از اواخر دهه 50 و اوایل دهه60، تعدادی از کارگردانهای جوان تلویزیونی به فیلمسازی روی آوردند که از میان آنها میتوان به جان فرانکنهایمر، سیدنی لومت، آرتور پن، سام پکین پا و... اشاره کرد. آنها دوربین خود را از استودیو به هوای آزاد بردند و برای نخستین بار تکنیکهای موج نوی فرانسه و ایتالیا را بر پردههای آمریکایی به نمایش گذاشتند، تماشاگرانی که به سینما میرفتند آنچه را که دیدند، پسندیدند. جان فرانکنهایمر به عنوان یکی از مهمترین نمایندگان این جریان که کار خود را با تلویزیون آغاز کرده بود پیش از روی آوردن به سینما در نیویورک در سمت کارگردان نمایشهای زنده برای تلویزیون فعالیت میکرد و بعدها با کارگردانی فیلمهایی چون ترن(1965)، هفت روز در ماه می(1964)، کاندیدای منچوری(1962) و دومیها(1966) نوعی «زیباییشناسی تلویزیونی» به سینما آورد که مرکب از نماهای بسته و درشت، دکورهای محدود، فیلمبرداری در عمق و فیلمنامههای پرگفتوگو بود. او به عنوان یکی از نخستین کسانی که از سینمای هنری و موج نوی اروپا وام گرفته بود، تبدیل به یکی از چهرههای مهم هالیوود در دهه 60 شد.
فیلم «ارتباط فرانسوی2 » که چند روز قبل از شبکه چهار به نمایش درآمد به عنوان یکی از آثار کم و بیش مهجور فرانکنهایمر در ادامه همان سنت فیلمسازی که این کارگردان بنا نهاده بود، ساخته شده است. هرچند فیلم به قصد تکرار موفقیت ارتباط فرانسوی - (ویلیام فریدکین) و همچون دنبالهای بر آن فیلم ساخته شده، اما ردپای سبک خاص فیلمسازی فرانکنهایمر بخوبی در آن هویداست و میتوان آن را همچون اثری مستقل از فیلم فریدکین ارزیابی کرد. شاید تنها مؤلفهای که فیلم را وامدار ارتباط فرانسوی نخست کرده، استفاده فرانکنهایمر از دو شخصیت اصلی آن فیلم - با بازی خوب جین هاکمن در نقش پلیس مبارزه با مواد مخدر و فرناندو ری در نقش سرکرده باند قاچاق هروئین- باشد که تقریبا با همان شخصیتپردازی و ویژگیهایی که فریدکین برای این دو نقش در نظر گرفته و ساخته و پرداخته بود به کار گرفته شدهاند. هرچند شخصیت جین هاکمن در فیلم دوم از محوریت بیشتری برخوردار است و تمرکز روایت بر این شخصیت بسیار بیش از آن چیزی است که مدنظر فریدکین در فیلم نخست بود. در ادامه ارتباط فرانسوی که داستانش در نیویورک جریان داشت و پایان کم و بیش بازش با ناپدید شدن فرناندو ری و دسترسی نداشتن جین هاکمن به او شکل میگرفت، فیلم دوم داستان تعقیب شخصیت ری توسط هاکمن، این بار در پاریس است. فرانکنهایمر با تمرکز بیشتر بر تنهایی و خصوصیات و ویژگیهای فردی و اخلاقی شخصیت جین هاکمن و نمایش عدم امکان برقراری رابطه که به شیوههای گوناگون و از جمله با آشنانبودن او با زبان فرانسه در شهر مارسی نمادپردازی میشوند، بیش از فریدکین موفق به تعمیق شخصیتپردازی و ترسیم ویژگیها و خصوصیات مختلف این شخصیت شده است. هرچند فیلمِ دوم در مقایسه با ساخته فریدکین از صحنههای اکشن کمتری برخوردار است و سکانسی چون فصل معروف تعقیب و گریزِ فیلم نخست در آن دیده نمیشود، اما کارگردان توانسته با کاستن از جنبههای اکشن و درونیکردن رخدادها و وقایع، درامی عمیقتر و سنگینتر از فیلم نخست ارائه دهد.
شاید مهمترین و بارزترین ویژگی ارتباط فرانسوی2 که در عین حال مهمترین حادثهای است که شخصیت جین هاکمن از سر میگذراند، اسارت او توسط افراد باند قاچاق، ابتلای اجباری و ناخواستهاش به مواد مخدر و در نهایت آزادیاش به عنوان یک آدم معتاد به هروئین باشد.
بازی چشمگیر جین هاکمن در روزهای ترک مواد مخدر و نمایش درخشان او از درد و رنج ناشی از ترک هروئین، از فصول درخشان کارنامه این بازیگر است و همین پرداختن به مؤلفههای درونی و شخصیتی آدمهاست که فیلمِ فرانکنهایمر را به لحاظ شخصیتپردازی در مرتبه والاتری از فیلم فریدکین قرار داده است.
جـــام جــم
مسعود ثابتی
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد