رسانههای تصویری برای پوشش خبر باید از چه استراتژی و شگردی استفاده کنند تا هم به جریان آزاد اطلاعات پایبند باشند و هم اینکه خطوط قرمز را رعایت کنند؟
جریان آزاد اطلاعات و خطوط قرمز مربوط به آن مقولههای ثابت و پذیرفته شده است. بنابراین جریان آزاد اطلاعات عاملی برای برتری رسانهای است که از این جریان به نحو مطلوب استفاده کند. در این صورت برتری خودش را به مخاطب ثابت میکند. اگر بخواهیم حوزه تبادل اطلاعات و خبر را بازار تلقی کنیم، رسانهای که عرضهکننده کالای بهتر در این حوزه است به موفقیت بیشتری دست مییابد. البته منظورم این نیست که در جریان آزاد اطلاعات باید افراط کرد، بلکه باید به میزان لازم از این جریان بهره برد. زمانی که شما کاملاً به این مقوله وفادار نباشید، مسلماً نمیتوانید اعتماد مخاطب را جلب کنید. جریان آزاد اطلاعات و خطوط قرمز همیشه در رسانههای دنیا حاکم است، اما باید بدانیم سقف یک رسانه برای خطوط قرمز چگونه و چقدر است؟ اگر خیلی خط قرمز داشته باشیم، مسلماً در ارتفاع کم پرواز خواهیم کرد و مقبولیت را از دست میدهیم.
خطوط قرمز و جریان آزاد اطلاعات فرآیند سیاسی و فرهنگی است و موضوع کوچکی نیست و پایبندی به این دو مقوله در همه کشورها وجود دارد و اندازه آن به این مساله برمی گردد که از چه سیاستی پیروی میکنند و چه فرهنگی دارند. بدون تردید در هرکشوری این دو حوزه خطمشی و تعاریف خودش را دارد. ضمن اینکه با گذشت هر دهه این تعاریف تغییر میکند.
بنابراین مدیران و خبرنگارانی که در این محدوده و فضا کار میکنند باید بدانند چگونه میتوانند از مهارتهای خبری و حرفهایشان استفاده کنند تا رسانه مقبول مردم باشد و در بالاترین نقطه ممکن جریان آزاد اطلاعات حرکت کند و خط قرمزهای کمتری داشته باشد. این مساله کاملاً به شگردهای فعالان حوزه خبر برمیگردد که چطور از مهارتهای خبریشان بهرهمند شوند.
نقش خبرنگاران رسانه های تصویری به خصوص تلویزیون را در پوشش اخبار چطور ارزیابی می کنید؟
یکی از الزامات پوشش تصویری در رسانه، تولید خبر با تصاویر مناسب است و این پوشش تصویری نیازمند خبرنگاران و تصویربرداران توانمند است تا با دقت و تیزهوشی نقاط بحران خبرها را شناسایی کرده و بدانند از چه زاویهای به بحران بپردازند تا برای مخاطب هم جذاب باشد. از سوی دیگر مخاطب انتظار دارد وقتی خبری را از تلویزیون میشنود، تصاویر مربوط به خبر را هم ببیند.
به نظرتان عملکرد رسانه ملی در حوزه خبر چگونه است؟ آیا درکنار خبرها، تصاویر مناسب و مربوط به موضوع هم پخش میشود؟
به یاد دارم خبری درباره جنگ خوانده میشد، اما تصویر ارائه شده آرشیوی بود. گاهی برای این نوع خبرها تصویری از حادثه نداریم و مثلا نقشه نشان داده میشود. البته نشان دادن نقشه حرفهای است، زیرا مخاطب در جریان جغرافیای محدوده جنگ قرار میگیرد، اما این کار باید به اندازه باشد و در کنارش باید تصاویر زنده هم داشته باشیم یا خبری درباره باند قاچاق کانگورو خوانده شد و برای این خبر هواپیمایی نشان داده شد که روی باند پرواز بود.
صفایی: برخی رویدادها که ارزش تصویری فوقالعادهای دارند از چشم دوربینهای رسانههای ما پنهان میمانند. تصویر، اساس اخبار رسانهای همچون تلویزیون است |
مسلماً این تصویر که در آن نه خبری از قاچاقچیان، نه پلیس و نه کانگورو است برای مخاطب جالب نیست. متاسفانه ما برای برخی خبرها تصاویر لازم را نداریم و این اتفاق هم رایج شده که از تصاویر آرشیوی استفاده میکنیم. پخش تصاویر آرشیوی لازمه کار رسانه است، اما به اندازه نیاز؛ زیرا پخش زیاد تصاویر آرشیوی برای مخاطب جذاب نیست.
15 سال پیش در شهر نکا سیل آمده بود، جالب است که شبکه الجزیره تصاویر زندهای از این سیل پخش کرد، اما واحد مرکز خبری که در ساری مستقر بود و فقط 10 کیلومتر با محل حادثه فاصله داشت از این سیل تصویری برای خبر ضبط نکرده بود. درحالی که شبکه الجزیره از تهران تصویربردار فرستاده بود که با محل حادثه 250 کیلومتر فاصله داشت! اما به خودش این زحمت را داد تا بتواند تصاویر خوبی از حادثه پخش کند.
ولی آقای دکتر تقریبا برای تمام شبکه های خبری این دشواری وجود دارد که گاهی تصاویر ناقص است و یا از ماهواره گرفته می شود؟
بله ، من به دوستان رسانه حق میدهم نسبت به برخی بحرانها در جاهایی از جمله استرالیا تصاویر نداشته باشند، اما مخاطب انتظار دارد از بحرانهایی که در داخل کشور اتفاق میافتد، تصاویر مربوط به خبر را هم ببیند. زمانی که من در روزنامه ایران فعالیت میکردم یک شهروند معمولی به خبرنگار روزنامه اطلاع داد هزاران تنه درخت که در اثر سیل شکسته بودند به دریای خزر ریخته شده است. گرچه ما در آن منطقه عکاس نداشتیم، اما از او خواهش کردیم یک عکاس آتلیه را به محل حادثه بیاورد تا برایمان عکس بگیرد. از این حادثه 12 عکس متفاوت در روزنامه چاپ شد، ولی هیچکدام از خبرگزاریهای بزرگ، روزنامهها و حتی تلویزیون از این رویداد تصویری نداشتند.
یعنی به نظر شما برخی رویدادهای خبری از چشم دوربین پنهان میماند؟
بله، متاسفانه برخی رویدادها که ارزش تصویری فوقالعادهای دارند از چشم دوربینهای رسانههای ما پنهان میمانند. تصویر اساس رسانهای همچون تلویزیون است و اهمیت زیادی دارد. یکی از ضعفهای ما در این حوزه این است که تصویربرداران زیادی نداریم. منظورم هم تصویربردار حرفهای است و هم آماتور.
ولی در حال حاضر باشگاه خبرنگاران هم خبرنگار و هم تصویربردار آموزش میدهد و گاهی گزارشهای خوبی هم از افراد تازه کار و نیمه حرفهای این باشگاه از بحرانها میبینیم؟
بله، اقدامات این باشگاه در پرداخت به برخی خبرها خوب بوده و ما میتوانیم با آموزش بچههای مستعدی که در این باشگاه فعالیت میکنند بخشی از کاستیها و ضعفها را برطرف و جبران کنیم. به نظرم باشگاه خبرنگاران، یک رسانه بالقوه بزرگ است که اگر حمایت شود، بخشی از مشکلات برطرف خواهد شد. این باشگاه مکان خوبی برای شناخت افراد مستعد در حوزه خبر و تصویربرداری است.
البته دیدگاهی هم هست که می گوید زمان دوربین های رسمی تمام شده و دوره خبرنگاران شهروندی است که هر کدام با دوربین تلفن های همراهشان تصاویر را ثبت می کنند .
بله درست است ،گاهی شاهدیم تصاویری از یک رویداد نشان داده میشود که توسط افراد معمولی و با موبایل گرفته شده است، اما همین تصاویر در دنیا غوغا کرده است. به عنوان نمونه زوج جوانی که از سقوط هواپیما فیلم گرفته بودند توانستند آن را با بالاترین قیمت به شبکههای خبری بفروشند. ما باید شامه خبری قوی نسبت به رویدادها داشته باشیم تا بموقع خبرنگار و عکاس به محل حادثه اعزام کنیم. یکی دیگر از مشکلات رسانه ما این است که برای پوشش یک رویداد حتماً یک گروه 4 نفره یا بیشتر به محل حادثه اعزام میکند. طبیعی است که این مساله باعث بالا رفتن هزینهها میشود. در شبکههای دنیا میبینیم یک نفر هم خبرنگار است و هم تصویربردار و هم اینکه میتواند خودش به تنهایی یک رویداد را پوشش دهد و یک نفر کار یک تیم را انجام میدهد. ما میتوانیم نیروهایمان را این گونه آموزش بدهیم تا هم هزینهها را کمتر کنیم و هم تحرک را بیشتر.
مدیران خبری و خبرنگاران باید بدانند چگونه میتوانند از مهارتهای خبری و حرفهایشان استفاده کنند تا رسانه مقبول مردم باشد و در بالاترین نقطه ممکن جریان آزاد اطلاعات حرکت کند و با خط قرمزهای کمتری رو به رو شود |
من برای یک برنامه تلویزیونی کار میکردم. جالب بود تا زمانی که دستیار تصویربردار دوربین را روی سه پایه قرار نمیداد، تصویربردار کاری نمیکرد، حتی وقتی میخواستم این کار را انجام دهم تصویربردار نمیگذاشت و تاکید میکرد این کار دستیار است. چرا باید این طور باشد و برای پوشش یک رویداد درگیر بوروکراسیها شویم. در حالی که نصب دوربین روی سهپایه کار سختی نیست و فقط در حد چند ثانیه است، اما ما باید منتظر دستیار تصویربردار میماندیم. مسلماً چنین اتفاقاتی زمانبر و هزینهبر است و مانع تحرک و نوآوری بیشتر و در لحظه خواهد بود. ما باید چارچوبهایی را که به این شکل وجود دارد، کم کنیم و بیشتر به نوع پوشش یک رویداد بپردازیم.
شما در صحبتهایتان به مقوله خبرنگار شهروند اشاره کردید که بشدت مورد اقبال رسانههای خارجی قرار میگیرد. به نظرتان سازمان صدا و سیما در این باره چه اقدامی می تواند انجام دهد؟
همان طور که اشاره کردم، این مقوله زمانی در مطبوعات رایج شد و ما در روزنامه ایران این کار را انجام میدادیم، اما این نوع خبرها و تصاویری که ما در روزنامه از طریق مردم معمولی چاپ میکردیم از دید رسانهها پنهان میماند. گرچه 20 سال پیش دوربینهای فیلمبرداری گران بود، ولی الان دوربینها فراوان هستند و ضمن اینکه هر فردی با دوربین موبایلش هم میتواند رویدادهای متعدد را پوشش تصویری بدهد.
بنابراین رسانه تلویزیون باید بکوشد این مقوله را مدیریت کند تا تنوع خبر داشته باشیم. به یاد دارم یک فرد معمولی از زمان جنگ عراق هر روز خاطراتش را از زندگی خودش و مردم مینوشت. بعد از مدتی همین خاطرات از سوی رسانههای دنیا خریداری و چاپ و با اقبال مردم هم رو به رو شد. من در تعطیلات عید فطر سفری به یکی از روستاهای دور افتاده ایران داشتم و جالب بود بعد از بارش باران در این روستای خشک، سیلاب راه افتاد و من از این اتفاق فیلم گرفتم. بدون تردید در آنجا تصویربرداران تلویزیون حضور نداشتند اما اگر تلویزیون حمایت کند، میتواند بخشی از خبرها را به تصاویری اختصاص بدهد که توسط مردم عادی گرفته شده است، حتی این تصاویر میتواند ابتدا سرنخهایی از رویداد را به مخاطب بدهد و بعد تصویربرداران حرفهای به محل حادثه اعزام شوند. به همین دلیل ما باید سعی کنیم این مقوله را جا بیندازیم تا مردم عادی هم تبدیل به خبرنگار شوند.به نظرم در این باره باشگاه خبرنگاران مکان خوبی برای آموزش مردم عادی است. ضمن اینکه این باشگاه فرصتی فراهم کرده تا افراد علاقهمند به خبرنگاری و تصویربرداری آموزشهای لازم را ببینند. این باشگاه در این باره گامهای خوبی برداشته است.
در حال حاضر در برنامههای غیر خبری همچون «دیده شو» که از شبکه دو پخش میشود به مقوله شهروند خبرنگار توجه میشود. به نظرتان برای تقویت این بخش، رسانه ملی چه کارهایی میتواند انجام دهد؟
این اتفاق خوبی است که کمکم برنامههای غیر خبری به این روش گرایش پیدا کردهاند. این ایده خوبی است که مردم نسبت به رویدادهای مختلف بیتفاوت نباشند و رسانه هم میتواند با آموزش مردم این تصاویر را پخش کند. به نظرم بهتر است برای تنوع اخبار مقوله شهروند خبرنگار را در برنامههای خبری و غیر خبری ترویج بدهیم.
در مجموع فکر میکنید با همه این موارد رسانه ملی در حوزه خبر تا چه میزان به اغنای جمعی رسیده است؟
خیلی کم. واحد مرکزی خبر هنوز هم ضعفهایی دارد و برای اینکه از رقبای خودش جا نماند باید تلاشش را بیشتر کند و از لاک تدافعی خارج شود. چشم دوربینهای رسانه ما باید نسبت به همه رویدادها باز باشد و باید تیزهوش باشیم، زیرا در غیر این صورت شکست میخوریم. نباید چشم بسته و محدود کار کنیم. متاسفانه ما در حال حاضر فقط در خبرهای آب و هوا و وضعیت جادهها مقبولیت داریم و باید این مقبولیت در دیگر حوزههای خبریمان اتفاق بیفتد.
فاطمه عودباشی
رادیو و تلویزیون
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد