عقب مینشینیم، دست از پا درازتر و زل میزنیم به کارگری با لباسهای یکدست سرمهای که تن داغ آسفالت را با آبی پرزور خنک میکند به رسم همه پروژههای کوچک و بزرگ ساختمانی که مهمان آب شرب پایتختاند.
خورشید میتازد و روی آسفالت خیابان مهدیه سراب میاندازد. تکیه دادهایم به دیوار باغ سفارت روسیه به یکی از آخرین بازماندههای باغهای منطقه شمیران، به باغی که سندش به نام همسایه شمالی ایران است و تجاوزبه حریمش به معنی اعلام تخاصم؛ برجهای دوقلوی الهیه و برج سهند، اما دیدی بینقص به این باغ دارند.
درهای که دیوارههایش با بتن خاکستری شده زیرپای این دو برج است، گودی پایدار شده به روش انکرهای تزریقی پیش تنیده با دیوارهای از نوع شاتکریت که بهجز برای اهل فن، بلغوری است به گوش مردم عادی. مردم محل اما یک چیز را خوب میدانند آن اینکه ساختمان 46 طبقهای که روی این فونداسیون بنا خواهد شد، آخرین تهماندههای آرامش در محله الهیه را محو خواهد کرد.
مردم از گره ترافیکی میگویند
قدم میگیریم، از این سر آسفالت به آن سرش، پشت به باغ سفارت روسیه، میشود 13 قدم حدودا نیم متری یعنی 5/6 متر. این عرض خیابان مهدیه است از این جدول به جدول روبهرو و شاید کمی عریضتر در بالا و پایین خیابان.
شورای شهر بعد از اینکه اعتراضش به ساخت هتل فرشته پاسارگاد در خیابان مهدیه را علنی کرد دست روی هشت متری بودن این خیابان گذاشت و به قناس شدن منطقه اشاره کرد که حالا درد دل مردم محل نیز هست. مردی میانسال از همسایههای هتل، انگشت از زمین میکشد به سمت آسمان به جایی که سقف فرضی ساختمان هتل است، نقطهای روی آسمان آبی کمرنگ، بعد انگشت میچرخاند در امتداد خیابان مهدیه و میگوید: « اینجا اسمش خیابونه ولی در اصل کوچس، میبینی که چه قدر باریکه، دو طرفه هم هست.»
مردم محل میگویند عصرها مهدیه شلوغ میشود چون حجم ترافیک چهارراه بالایی پس میزند توی مهدیه و اگر هتل تکمیل شود این وضع تشدید میشود. مالک این پروژه، اما هیچکدام از این حرفها را قبول ندارد، نه هشت متری بودن خیابان را (به 14 متری بودن آن اعتقاد دارد) و نه خلق گره ترافیکی را؛ این موضع مالک پروژه تاکنون دو بار به رسانههای منتقد اعلام شده است.
هتل فرشته پاسارگاد که این روزها پروندهای باز در شورای شهر تهران دارد پروژهای بزرگ در پایتخت است که حتی از بعضی جهات جزو اولینهاست؛ ارتفاعش 164 متر از سطح زمین، طبقاتش 46، 20 طبقه آن هتل، 9 طبقهاش پارکینگ، دو طبقه ورزشی، دو طبقه اداری، دو طبقه سالن همایش عمومی و اختصاصی، 4 طبقه رستوران ایرانی و بینالمللی، به همراه شعب بانکها و صرافیها، آژانسهای توریستی و حمل و نقل، آرایشگاه، فروشگاه صنایع دستی و خشکبار و سوغات، یک بسته مدرن که چند صد میلیارد تومان پایش ریخته خواهد شد.
سازندگان هتل میخواهند با این ساخت و ساز منحصربهفرد مایه غرور ایران شوند و گردشگران خارجی را در هتلی مطابق استانداردهای بینالمللی و حتی فراتر از آن به تحسین وادارند، ولی برای رسیدن به این هدف باید خیلی چیزها فدا شود، از آرامش مردم محل گرفته تا اصالت محلههای قدیمی تهران و حتی توازن چشمانداز پایتخت و نیز آبستن حادثه کردن این نقطه از شهر.
ایستادهایم روی گسل، روی نقطه اوج دلهره
ایستادهایم روی یک بمب ساعتی که برای زمانی نامعلوم کوک شده و انفجارش را هرلحظه باید انتظار کشید. روی آسفالت خیابانهای مهدیه، گلنار و گلپاد پاسفت میکنیم با علم به اینکه زیر پای ما، جایی که کمتر کسی ذهنش را متمرکز آن میکند یک گسل پهن شده. برجهای خیابان فرشته و الهیه و حوالیاش یک به یک روی تپهها قد کشیدهاند و روی تن گسل معروف منطقه شمیران وزن انداختهاند. مردم محل از زلزله احتمالی تهران میترسند، از اینکه این برجها زیر تکانهای زمینلرزه کمر خم کنند و مثل درختی که از پایه قطع میشود فرو بریزند، حتی «انکرهای تزریقی پیش تنیده همراه با دیواره شاتکریت» که در هتل فرشته به کار رفته و گفته شده سدی در برابر زلزله است، آرامشان نمیکند.
هیچ جای تهران امن نیست، گسلها همهجا هستند و به چهار ستون بدن تهران چنگ انداختهاند. دادههای مرکز اطلاعات جغرافیایی شهر تهران حتی وضع را از این وخیمتر نشان میدهد، طبق این اطلاعات تهرانیها گرفتار سه گسل اصلیاند؛ گسل شمالی، شرقی و ری. گسل شمالی از لشکرک و سوهانک شروع میشود و میرسد به فرحزاد و حصارک در غرب که در مسیرش مناطق نیاوران، تجریش، زعفرانیه، الهیه و فرمانیه را پوشش میدهد. ما ایستادهایم کنار گودبرداری هتل فرشته و زیر پای برجهای معروف الهیه، درست روی گسل شمالی که الهیه را هم قطع میکند، جایی که مردمش با اینکه از مادیات کم ندارند، اما میدانند زندگی پس از زلزله را نمیتوانند با هیچ ثروتی تضمین کنند.با وجود این وحشت، اما در مناطق شمالی تهران برجها مثل نتُی غلط از زمین میرویند و صدها خانواده جدید را درخود جای میدهند که هر کدامشان وحشت زلزله دارند.
آسمانخراش دخل است یا نیاز؟
تهران از آسمان شهر قشنگی نیست، یک پهنه خشک و خاکستری است با خانههای لانه زنبوری و خیلی شبیه به یک کاسه پر از سنگ ریزه، چند جای این کاسه هم ساختمانهای بلند مثل نیزه سرپا ایستاده، مثل جزیرههای دور از هم که آسمانخراشهای شهر ماست.
تب بلند مرتبهسازی در سالهای اخیر همیشه در این شهر تند بوده و حتی در زمانهایی که این تب به عرق نشسته، در آن حال هم حرارتش نخوابیده. منتقدان این وضع میگویند مسئولان شهری مشغول شهر فروشیاند و چوب حراج به تهران زدهاند، اتهامی که شهرداری نه امروز که هیچگاه زیر بارش نرفته، ولی کارشناسانی مثل مهرداد مال عزیزی از صاحبنظران حوزه شهرسازی در گفتوگو با ما مایل به تکرار آن است. مال عزیزی معتقد است تهران دیگر به ساختمانهای بلند نیاز ندارد براساس این قاعده که شهرسازی نوین تجویز میکند که باید از تراکم شهرها کاسته شود و مهاجرت معکوس (از شهر به روستا) اتفاق بیفتد، قاعدهای که مشوق انتقال فعالیتها به خارج از شهر یا حوزههای باز است و طرفدار تشکیل باغ شهرهاست.
شهرداریها دوراندیش نیستند و در صدور مجوزهای ساخت و ساز به طرحهای تفصیلی و طرحهای آمایش سرزمین توجه نمیکنند بهطوریکه اگر در طرحهای تفصیلی مثلا لکههای گردشگری ترسیم نشده باشد، شهرداریها باز هم مجوز تاسیسات مربوطه را صادر میکنند؛ اینها گفتههای این کارشناس شهرسازی است. او با این مقدمه، احداث ساختمانهای بلندمرتبهای مثل هتل فرشته بلندبالا (و دهها نمونه دیگر شبیه به آن) را در خیابانی کمعرض محل اشکال میداند چون در محلهای پرتراکم بنا شده و فضای بازی در اطرافش نیست. او به هتلهایی که در چنین فضاهایی ساخته میشود، میگوید خوابگاه چون هتل در علم شهرسازی محل استراحت و رسیدن به آرامش است که این در بافتهای متراکم شهری مقدور نیست. اما اینکه چرا شهرداریها چنین میکنند و کمیسیونهای ماده 5 مجوزهای ساختمانهای غولپیکر و بیتناسب با محل ساخت را صادر میکنند و جزیرههای نامنظم از ساختمانهای مرتفع در شهرها میسازند، سوالی بود که پاسخش را در میان اعضای شورای شهر تهران جستجو میکردیم که البته به علت پاسخگو نبودن اعضای مرتبط با این بحث بیپاسخ ماند. اما این پرسش همچنان پابرجاست که چه میشود در تهرانی که از تراکم ساخت و ساز در حال خفگی است همچنان مجوز ساختمانهای چند ده طبقهای صادر میشود و بر گره کور ترافیک پایتخت، محیطزیست شکنندهاش، چشماندازهای نابودش و و خطر زلزله که بیخ گوشش ایستاده دامن زده میشود.
باید با احتیاط هتل جدید ساخت
ناصر گلدوست
عضوهیات مدیره انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرت هوایی و جهانگردی
باید قبول کنیم ایران هتل کم دارد، بخصوص هتلهای لوکس و بهروز، پس ما به ساخت هتل نیاز داریم وشهرهای توریستی ایران بیشتر از شهرهای دیگر به آن نیاز دارند، اما این را فراموش نکنیم که به علت کمبود گردشگر خارجی، هتلهای ما اغلب ظرفیت اشغال کمی دارند؛ البته اگر از زمانهای اوج سفر به کشورمان صرفنظر کنیم. با این حال اگر راه ورود گردشگران خارجی به کشورمان باز شود، هتلها از این وضع خارج میشوند و شاهد رونق آنها خواهیم بود و چون چنین چشماندازی نیز پیشبینی میشود، میتوان ساخت هتلهای جدید را با امید به وضع آینده پذیرفت. تهران نیز چون پایتخت است و فعالان اقتصادی و سیاسی و شخصیهای سرشناس جهانی به آن رفت و آمد دارند، بیشک به هتلهایی مطابق با استانداردهای جهانی نیاز دارد، اما این که چنین هتلهایی در چه مناطقی از شهر ساخته شوند، مهم است و باید کارشناسان پاسخ دهند که آیا منطقهای مسکونی جایی مناسب برای ساخت هتل است؟ این را نیز به یاد داشته باشیم که تهران با این که پایتخت است و نیازمند داشتن هتلهای با کیفیت، اما بهترین هتلهای تهران در ایدهآلترین شرایط با ظرفیت اشغال 50 تا 70 درصد کار میکنند که در ساخت هر هتل جدید باید به کمبود مسافر و تختهایی که خالی خواهد ماند، توجه کرد.
دستکاری آب و هوا
هر سازه یا مانعی که به سدی برای عبور هوا تبدیل شود، بر آب و هوای منطقهای که در آن واقع شده اثر میگذارد؛ به این صورت که جریانهای طبیعی هوا را از حالت نرمال خارج میکند و به وضعی غیرطبیعی میرساند که یکی از نتایجش تشکیل بادهای گردابی در منطقه مورد نظر است. اینها را امیدوار شهری، کارشناس هواشناسی به جامجم میگوید، کارشناسی که ساختمانهای 13 طبقه اکباتان در غرب تهران را مثال میزند و تشریح میکند که این ساختمانها در بخشی از جریان طبیعی باد که از سمت غرب به شرق در جریان است، اختلال ایجاد کرده و جلوی ورود بخشی از بادهای غربی به تهران را گرفته است.
او نتیجه میگیرد که هر چقدر ساختمانهای شهر مرتفعتر باشند، به همان اندازه تاثیر بیشتری بر جریان هوا خواهند گذاشت.
ساختمانهای مهم روی گسل
این فقط شخصی سازها و برجسازان نیستند که به گسلها بیتوجهاند. حالا میتوان در پرمخاطرهترین محلات تهران و دقیقا روی گسلهای اصلی و فرعی این شهر نام ساختمانهای دولتی را نیز پیدا کرد که البته ظاهری پرطمطراق دارند. ساختمان مدرن اسناد ملی ایران، ایستاده روی گسل سیدخندان و در فاصله صد متری از گسل داودیه، ساختمان بانک مرکزی با فاصلهای 400 متری از گسل سیدخندان و 200 متری از گسل داودیه، ساختمان کتابخانه ملی ایران بنا شده روی طاقدیسهای گسل داودیه و پل پارک وی، تنها پل معلق تهران، ساخته شده روی گسل محمودیه.
مریم خباز
گروه جامعه
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد