کلکلهای دوستداشتنی
دوقطبی شدن فضای قصه و شخصیتهایش نیز به کمدی ماجرا دامن زده و بر شیرینی آن افزوده است. کلکلهای هومن برقنورد و بهنام تشکر که یکبار به عنوان دو برادر در ساختمان پزشکان تجربه شده بود اینجا هم جواب داد و حالا آنها به عنوان برادر زن و داماد هم بهواسطه همین کلکلهای دوستداشتنی فضای مفرحتری را به قصه بخشیدهاند. استفاده از تکیهکلامهای بامزه که تازگی هم دارد و کمی عجیب و غریب هم به نظر میرسد بر نمک آن افزوده است. واقعیت این است که دودکش از حیث داستانی فاقد امتیاز خاصی است و دستکم اینکه قصه تازهای ندارد، اما نوع روایت و کارگردانی لطیفی و بازی بازیگرانش که ترکیبی از طنز کلامی و طنز موقعیت است کشش و جاذبه لازم برای پیگیری قصه و لذت بردن از آن فراهم کرده است. شاید به لحاظ ساختاری بتوان دودکش را یک اپیزود داستانی دانست که گرچه از یک خط داستانی مشخص پیروی میکند و کم و بیش به الگوی روایت کلاسیک وفادار است، اما از منظر داستانی و درونمایه مضامین سویه اپیزودیک هم داشته و در واقع در هر قسمت با قصهای تازه از موقعیت و آدمهای مشترک مواجه هستیم که این کثرت را وحدت بخشیده و پراکندگی ظاهری را انسجام داده است.
استفاده درست از واقعیت
شاید یکی از دلایل گرمی و جذابیت دودکش به فضای ساده و سبک زندگی شخصیتهایی است که امکان همذاتپنداری درونیتری را با مخاطب ایجاد کرده و تصویر واقعیتری از آنها ارائه میدهد که باورپذیر و دوستداشتنی هستند.به همین دلیل گاهی وقتی این شخصیتها دچار غم و گرفتاری میشوند و در موقعیتهای حسی ـ عاطفی قرار میگیرند، همدلی واقعی مخاطب را برمیانگیزند. سادگی و صمیمیت آنها شعاری نیست بویژه اینکه قرار نیست تصویر آرمانی و فانتزی از اوضاع زندگی این آدمها به بیننده تحمیل شود.
آدمها خودشان هستند با همه غمها و شادیها و رنجها و دلخوشیهای زندگی که اگر به هم میپرند و گیر میدهند یا گاه با صدای بلند با هم حرف میزنند و فریاد میکشند، اما هوای هم را دارند و نسبت به هم احساس مسئولیت میکنند و به معنای واقعی از شیرازه خانواده صیانت میکنند. دودکش فارغ از اینکه در بستر یک موقعیت خانوادگی روایت میشود از خود خانواده و اهمیت کارکردهای آن نیز دفاع میکند.شاید بخشی از شیرینی این مجموعه به تلخیهایی برمیگردد که امروز ما در زندگی عملی خود میبینیم و گویی این شکل از خانواده و سبک زندگی دیگر به یک رویا و نوستالژی بدل شده است.
بیرون راندن غم و اندوه
دودکش فرم خود را مدیون مضمون و شیوه روایت کارگردان است به این معنی که ریتم مناسب و منطقیاش را از پویایی قصه و آدمهایش میگیرد و تعدد رخدادها و داستانکها موازی متعدد موجب میشود ضرباهنگ روایت منطق متناوب خود را حفظ کند و کمتر پیش آمده شاهد افت ریتم در آن باشیم. هر چند گاهی شلوغ بودن قصه و هیاهویی که در پس اتفاقات میبینیم ممکن است ذهن را خسته کند، اما آنقدر نیست که به ریتم و منطق آن لطمه بزند.واقعیت این است که دودکش قصه زندگی است چنانکه در تجربههای زیسته خود لمس میکنیم با همه دلخوشیها و غمهایش. به عبارت دیگر فضای قصه و شخصیتهایش خیلی ایرانی هستند با آن نوع رفتارشناسی زندگی جمعی و دورهمی که حالا به یک حسرت عمومی بدل شده.
شاید گاه به نگاهی تازه محتاجیم که غم و غصهها را از دودکش زندگی به بیرون خارج کرده و فضای تنفس و مجال آسودگی را برای ما فراهم کند. اگرچه دودکش از حیث فیلمنامه بیعیب نیست، اما دستکم اجرای قابل قبولی هم از حیث کارگردانی و هم بازیگری دارد که در نهایت موجب میشود یک کمدی موقعیت آبرومند به فهرست سریالهای خوب کمدی تلویزیونی اضافه شود.
استفاده از شغل کمتر دیده شده
یکی از امتیازات این سریال فارغ از ساختار دراماتیک ا ش توجه به یک شغل کمتر شناخته شده (قالیشویی) است که خود این حرفه واجد ظرفیتهای نمایشی ویژهای است؛ مسالهای که باید در مجموعهسازیهای تلویزیونی مورد توجه قرار بگیرد تا مشاغل مختلفی به مخاطب معرفی شود، ضمن اینکه خود آن شغل بهواسطه ماهیتی که دارد یکسری فرصتهای داستانی فراهم میکند. محمدحسین لطیفی، کارگردان تجربهگرایی است که آثاری در ژانرهای مختلف مقابل دوربین برده است. اگر فقط کارنامه او را در ساخت مجموعههای نمایشی در ماه رمضان ملاک قرار دهیم او مفاهیم و پیامهای قرآنی ـ معنوی را در قصهای امروزی در صاحبدلان روایت میکند. در نردبانی برای آسمان به سراغ قصه و روایتی تاریخی میرود و حالا در دودکش یک طنز اجتماعی ـ خانوادگی را به تصویر میکشد. در این تجربهگرایی البته او ثابت میکند که کارش را بلد است و مدیوم تلویزیون و زبانش و البته ذائقه و ذوق مخاطبانش را بخوبی میشناسد. در دودکش او به سراغ زوج کمدی جدیدی میرود که در سالهای اخیر بخوبی توانستهاند نظر مخاطب را جذب کرده و در یک پاسکاری دراماتیک، به یک زوج کمیک موفق به موازات محسن تنابنده و احمد مهرانفر بدل شوند. فارغ از قصه دودکش که اتفاقا قصه جدیدی نیست باید به انتخاب هوشمندانه بازیگران اشاره کرد که ترکیب موثری از آب درآمده و اتفاقا سهم عمدهای از جذابیت کار به شکل بازیگری و هماهنگیهای منطقی بین آنها برمیگردد.
از اینسو همراه شدن امیرحسین رستمی که به نوعی سهگانه خوبی را در کنار هومن برقنورد و بهنام تشکر ایجاد کردهاند و از سوی دیگر بازی روان و گرم سیما تیرانداز که حالا پس از مدتها توانایی این بازیگر را به اثبات رسانده موجب شده حلقه کمدی شخصیت در این سریال تکمیل شده و در این فضا و ظرفیت مناسب، موقعیتهای طنز جذابی صورتبندی شده و شکل بگیرد.
سیدرضا صائمی
جام جم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد