با او گفتوگویی کوتاه انجام دادهایم تا تاثیراتی را که شاعران میتوانند بر تغییر این شرایط داشته باشند، بررسی کنیم.
مدتی است از شما بی خبریم. از حال و هوای شعرهایتان چه خبر؟
برای من زندگی بدون شعر نمیگذرد. هر روز شعر میخوانم و میتوانم بگویم شعر بخشی از زندگیام است.
شعر هم میسرایید؟
بله. شعر هم گاهی به ما سر میزند و فقط این نیست که ما به او سر بزنیم. امیدوارم موقعیت مناسبی فراهم شود تا اشعارم را چاپ کنم. ضمن این که اگر فضای مناسبی ایجاد شود، تمایل دارم بخشی از آنها را در رسانهها هم به مرور منتشر کنم. چون شرایط و حال و هوای مردم هم عوض شده و شاید خیلی فرصت نکنند سمت کتابهای شعر بروند. بنابر این باید هر از گاهی در رسانهها هم ارتباط میان شعر و مردم را حفظ کرد.
خارج از حوزه شعر هم فعالیتی دارید؟
بله. مدتی است سراغ مباحث فرهنگی رفته ام و فکر میکنم در عرصههای فرهنگی نیازمند فکرهای تازهای هستیم؛ فکرها و نگاههایی که هر چند جامعه نسبت به داشتن آنها احساس نیاز میکند، اما هنوز شکل نگرفته است. ما به تعریفهایی نو نیاز داریم .آن قدر تعاریف موضوعات مختلف برایمان اشتباه شکل گرفته که به ساحتهای مهمی از زندگی اجتماعیمان لطمه زده است.
راهحلهایی را که به نظرتان برای این مشکل وجود دارد باید در چه چیز یا چهجایی جستجو کرد؟
مسلما بهترین راه برای حرکت در مسیر درست، بازگشت به قرآن است. قرآن کتابی است که بیشترین تاکید را میان متون دینی مختلف بر عقلانیت دارد و کاربردیترین فرمول برای زندگی انسان است. متاسفانه بشدت از این فرمول فاصله گرفتهایم و میبینیم در میان گروهی از مردم از این کتاب آسمانی فقط برای استخاره استفاده میشود. به نظر من باید به قرآن برگردیم. مفهوم انسان و هویت انسانی را دوباره در آن جستجو و به جامعه تزریق کنیم. انسانی که قرآن آن را مطرح میکند و از آن حرف میزند، انسان گمشده و سرگشته امروز نیست که میان راهها و فکرهای مختلف دست و پا میزند و مسیر خودش را پیدا نمیکند. انسان قرآن، جانشین خداست و از طرف خدا در زمین حق امضا دارد. قرار است کارهای بزرگی انجام دهد؛ اما چون به دانایی نرسیده، نه میتواند بیاموزد و نه میتواند به دیگران بیاموزاند.
از عقلانیت حرف زدید، موضوعی که در تاریخ کشورمان همواره بر سر آن مباحث زیادی بوده، در ادبیات و فلسفه مان بارها شاهد افول و صعود عقل در دورههای مختلف بوده ایم. آن قدر که هیچوقت دعوا بر سر مساله عقل تمام نشده است. بهنظر شما عقلانیت این روزها در جامعه ما وضعیت خوبی ندارد؟
مسلما ندارد. اگر داشت قرآن، برایمان کاربردهای عمیق تری داشت و به بخشهای عملی زندگیمان هم راه پیدا میکرد. ببخشید اما متاسفانه در برخی ساحتها از جمله همین مواجهه با قرآن باید گفت برخورد مناسبی با عاقلانهترین و عالمانهترین محتوا برقرار نکرده ایم. آیا در این شرایط میتوان گفت عقلانیت در جامعه حاکم است؟ بسیاری از مشکلات جهان اسلام ناشی از همین برخوردهاست. ما دچار بدفهمی شدهایم و همین بدفهمیها میتواند آسیبهای وحشتناکی با خود داشته باشد. وقتی میگوییم «انا مجنون حسین» هیچ فکر میکنیم که امام حسین دیوانه میخواهد چه کار؟ نه، فکر نمیکنیم. اما واقعیت این است که امام حسین دیوانه لازم ندارد، به آدم عاقل نیاز دارد که فکر کند و ببیند او چرا چنین مسیری را انتخاب کرده و رفته است.
ما ایرانیها عاشق شعر هستیم و شعر هم طبیعتا از عقلانیت فاصله میگیرد. چون عرصه خیال و نگاههای هنرمندانه است. سهم شاعران را به عنوان همکاران خودتان در کمرنگ شدن این عقلانیت چقدر میدانید؟
یکی از موضوعاتی که قصد دارم در کلاس هایم هم به آن بپردازم همین مساله نیاز به تغییر نگاههای شاعرانه است. شاعر میتواند عاقل هم باشد. این که مدام بگوید دنیا هیچ است، جای خوبی نیست و معشوق را توصیف کند، بارها و بارها از قرنها قبل تا به حال رخ داده است. شعر نیاز دارد کمی دایره نگاهش را گسترده کند، پوسته بسته و تنگ اطرافش را بگشاید و کمی بالاتر بایستد و جامعه و جهان امروز را نگاه کند. میدانید گاهی حافظ و مولوی هم آدرس غلط داده اند. همه ما باید مسیرهای رفته را دوباره بررسی کنیم و شاعران به عنوان افراد تاثیرگذار بر ذهن مردم بیش از همه به مرور دوباره این مسیر نیاز دارند.
راهحل اساسی این موضوع را در جامعه چه میدانید؟
در آموزش درست. صدا و سیما میتواند برنامههایی را به درست اندیشیدن مردم اختصاص دهد. دلسوزانی هستند که میتوانند با مردم از طریق رسانه ملی ارتباط خوبی گرفته و خیلی از موضوعاتی را که فراموش یا کمرنگ شده است، دوباره یادآوری کنند.
زینب مرتضایی فرد - فرهنگ و هنر
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد