چیزهایی هست که نمی‌بینی!

یک- یکی از همکارانم، پسری مخالف‌خوان است. نسبت به وضعیت موجود دل خوشی ندارد و تمام فکر و حواسش شده مهاجرت.
کد خبر: ۸۳۰۲۹۵
چیزهایی هست که نمی‌بینی!

در میانه بحث‌هایی که گهگاه با هم داریم؛ حرف به این هم کشیده می‌شود که ایران چه خوبی‌هایی دارد و خارج چه بدی‌هایی (البته که همه از عکس این موضوع صحبت می‌کنند).

من، با تمام انتقاداتی که از اوضاع زندگی‌ام دارم و کم و کاستی‌هایی که مثل همه به وجود آن واقفم؛ معتقدم کشور ما چیزهایی دارد که در نوع خود کم‌نظیر است. یکی از آنها امنیت است.

از دوستم پرسیدم و از شما هم می‌پرسم: در عراق، پاکستان، افغانستان، سوریه و حتی شهرهای مرزی ترکیه امروزی جرات دارید در آخر شب، تنها قدم بزنید؟ آیا این نعمت نیست که داعش، جلادترین انسان‌هایی که ما به عمر خود دیدیم، در چند 10 کیلومتری مرزمان باشند و آب از آب در این مملکت تکان نخورد؟ انصافا چیزهایی هست که ندیدن و انکارشان هنر می‌خواهد.

دو- امروز و فردا حقوقم را می‌ریزند. اکثرش می‌رود بابت قرض و وام و بدهی‌هایی که به این و آن داشتم و دارم. صدالبته که به این فهرست باید اجاره سنگین را اضافه کرد.

با این وضع هم مطمئنم که تقریبا مثل همه آخر ماه‌ها، یاد ایکس باکسی می‌افتم که نخریدم، لباس‌هایی که باید بخرم و اگر پول داشته باشم می‌خرم و البته سری به فروشگاه زنجیره‌ای محل خواهم زد. این خاصیت هر ماه من است.

خرج کردن پول تا مرز نداری و بعد از سیاست‌های عجیب و غریب ریاضتی در منزل و تفریح و... هر کاری هم می‌کنم درست نشده.

حساب‌هایم را جدا کردم. به قرض و قوله عجیب و غریب افتادم و تقریبا ورشکسته شدم. بعضی وقت‌ها خودم را گول می‌زنم که ولش کن و حال را بچسب، ولی چه کنم که با بی‌پولی حالی برای فردایم نمی‌ماند.

سه- گلویم بدجور عفونت کرده است. دلیلش رعایت نکردن خودم است. کلی هله و هوله و فست فود خوردم. به این موضوع باید هزار چیز دیگر که در لسان مادرانه «آت و آشغال» خوانده می‌شود را اضافه کرد.

دیروز داشتم به ضرب‌المثل آب خوش از گلو پایین رفتن فکر می‌کردم و این‌که واقعا چقدر خوب است یک آب خوش از گلویت پایین برود. بدون این‌که درد داشته باشی یا نگران این باشی که نکند این عفونت به هزار و یک جور بیماری عجیب و غریب دیگر کشیده شود. بیماری، شاید بزرگ‌ترین رنجی باشد که می‌تواند به من تحمیل شود.

حدیثی هست که در آن پیامبر(ص) می‌فرماید: «ای علی! چهار چیز را پیش از چهار چیز دریاب: جوانی‌ات را پیش از پیری و سلامتی‌ات را پیش از بیماری و ثروتت را پیش از فقر و زندگی‌ات را پیش از مرگ.»

حدیث دیگری هم هست که از لسان امیرالمومنین می‌گوید امنیت و سلامتی دو نعمت پنهان هستند. به نظرم می‌رسد این بار اگر خواستیم زندگی‌مان را وارسی کنیم و ببینیم چه چیز داریم و نداریم، همه مسائل را در نظر بگیریم. این را باید به خودم که نعمت سلامتی را نفهمیدم و نعمت ثروت اول ماه را نمی‌فهمم و به دوست مخالف‌خوانم بگویم. ما، آنقدرها هم که فکر می‌کنیم دست خالی نیستیم.

جواد مصطفایی - چمدان ( ضمیمه پنجشنبه - روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها