این کپیبرداری عمدتا از فرمولها و آثار موفق اتفاق میافتد، اما یک نکته اساسی در آن مغفول میماند که تطابق فرهنگی و بومیسازی یک ایده یا فیلم خارجی است.
مجموعه «شام ایرانی» از یک برنامه ماهوارهای الگوبرداری کرده و خود آن برنامه هم کپی یک مجموعه آلمانی بود که در مقطعی مخاطبان بسیاری را جذب کرد، اما این کپی اندر کپی وطنی دارای نکات و اشکالات اساسی و عمدهای است.
اولین و مهمترین نکته این است که در برنامه اصلی مردم عادی که یکدیگر را نمیشناختند در یک مسابقه تلویزیونی شرکت میکردند و هیچکدام از اشخاص چهره مشهور و شناخته شدهای نبودند، اما در شام ایرانی بدون توجه به فلسفه شرکت کردن شهروندان عادی از چهرههای مشهور استفاده شده و این نکته با وجود اینکه در ابتدای امر جذاب و برای تهیهکنندگان پولساز مینماید.
در نگاه دقیقتر تبدیل به ضد تبلیغ میشود، زیرا عنصر جذابیت و رقابت بین آدمهایی که یکدیگر را نمیشناسند تبدیل به تعارف و رودربایستی و سکون در مسابقه میشود.
این آشنایی مخاطب و شرکتکنندهها باعث میشود اولین اصل یک رقابت که هیجان است از بین برود، زیرا اساسا هر چهار نفر در هر قسمت عمدتا یک شغل و کاراکتر مشابه دارند و همین باعث میشود بین بیننده و برنامه فاصله ایجاد شود.
نکته دوم نوع دکوراسیون و چیدمان خانهها، آدمها و رفتارها در این برنامه است. اساسا نوع چیدمان منازل شرکتکنندگان براساس یک رقابت مرسوم در این روزها به طرف نوعی از لوکسگرایی و استفاده از وسایل گرانقیمت خارجی حرکت میکند که باعث حیرت میشود.
اینکه با وجود بحثهای فراوان در رسانهها پیرامون استفاده از تولیدات ملی در هر قسمت انواع و اقسام وسایل خارجی و گرانقیمت در پس زمینه وجود دارد و هنرمندانی که قرار است برای مخاطب و بخصوص نسل جوان الگو باشند رفتاری متفاوت با عامه مردم دارند.
همین تفاوت باعث عدم ارتباط مخاطب با برنامه میشود. باید توجه داشت که شاید جمع شدن چند بازیگر و خواننده پاپ در یک یا دو برنامه برای مردم عادی جذاب باشد، اما در درازمدت این ایده تکراری شده و جذابیت خود را از دست میدهد.
اما اصلیترین و مهمترین اشکال این مجموعه نبود بومیسازی ایده و بیربط بودن با جغرافیای توزیع اثر است. رفتارها و مناسبات در هر قسمت صرفا محدود به یک صنف خاص است که جذابیت خاصی ندارد.
بهعنوان مثال در یکی از قسمتها مهمانی در ویلایی در شمال انجام میشود و از سادهترین روش برای برنامهسازی استفاده میشود که همان استفاده از یک آهنگ محلی و خرید از بازار در چند نما و بعد دوباره ورود به همان فضای نامانوس داخل منزل و صحبتهای بیربط به موضوع اصلی است.
در این قسمت بهطور مثال استفاده از غذای محلی که البته جالب است میزبان طرز پخت آن را هم نمیداند، صرفا یک ایده تکراری و نخنماست و تناسبی با دکور و آدمها ندارد و برخورد خواننده پاپ با یکی از غذاهای محلی حتی توهینآمیز است.
بر همین منوال در تمام قسمتها اتفاق فرهنگی یا آموزشی نمیافتد و متاسفانه در حد یک ژست برای بازیگران آن باقی میماند.
نگاه صرفا تجاری در این مجموعه باعث میشود این مهمانیها در حد شوخیهای عمدتا بیمزه و تعارفات مرسوم باقی بماند و در تولید از حداقل استانداردها هم استفاده نشود و مثلا در سفر به شمال چهره خوابآلود و لباس نامتعارف دو نفر از شرکتکنندگان باعث تعجب شود که صرف داشتن شهرت میتوان با دوستان در سفر شوخی کرد و پول در آورد؟!
سالهاست دوستان منتقد و کارشناس بر این نکته تاکید دارند که یکی از علتهای اصلی عدم توجه عمومی مردم به سینما و شبکه نمایش خانگی فاصله گرفتن قصهها و فضای آثار از زندگی مردم عادی است که مجموعه شام ایرانی به شکلی کامل این نظریه را اثبات میکند.
بعد از دیدن این مجموعه میشود دلیل استقبال مردم از مجموعههایی همچون پایتخت یا محبوبیت بینظیر جناب خان را تحلیل کرد، زیرا در این آثار مردم کوچه و بازار زندگی خود و اطرافیانشان را در صفحه تلویزیون میبینند و لازم نیست در مورد معنی برخی لغات یا طرز استفاده برخی وسایل منزل دوستان بازیگر و خواننده با شرم و خجالت سوال بپرسند و شرمنده فرزندانشان برای نداشتن فلان مارک لوازم خانگی شوند.
مجموعه شام ایرانی یک کپیبرداری صرف از یک برنامه ماهوارهای است بدون هرگونه استفاده از ظرفیتهای فرهنگی درون کشور و صرفا نام ایرانی را با خود یدک میکشد و به همین دلیل به دل مخاطب نمینشیند که آمار فروش و تغییر پی در پی و نامنظم بودن تاریخ توزیع به همین دلیل است.
جالب اینجاست که همین دوستان بازیگر و خواننده پاپ که حالا حضورشان در این مجموعه تبدیل به یک ژست حرفهای شده تمام شهرت و محبوبیت را از بازی کردن در مجموعههایی تلویزیونی به دست آوردهاند و اقبال همین مردم عادی باعث جایگاه فعلی آنها شده، اما گاهی نوع رفتارهایشان در این مجموعه بهگونه است که انگار در جزیرهای جدا حضور دارند و هرگز یک زندگی عادی نداشتهاند.
در این دوران که شبکههای اجتماعی انسانها را به سمت تنها بودن میبرند، بهتر است در ادامه این مجموعه با استفاده از مناسبات ایرانی اصیل به سراغ دیگر اقشار جامعه رفته و مثلا هر خانواده با خانواده دیگر ملاقات کند و به این شکل حتی با حضور خانواده بازیگران این فضای سرد و منفرد تبدیل به یک جمع صمیمی شود.
بهرنگ ملکمحمدی - قاب کوچک
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد