اگر او را در یکی از سه ضلع مثلثی که گفتیم پیدا نکنید، حتما در یکی از رستوران های شهر به تفریح همیشگیاش یعنی خوردن غذا مشغول است یا در یکی از کتابفروشیها در حال گشتن در کتابهای مورد علاقهاش است.
آشپزی را دوست دارد، از اتو کردن خوشش نمیآید و دوستانش میگویند با سلیقه است و دستپخت خوبی دارد.
وی تحلیلگر کسب و کار مبتنی بر برند، تحصیلکرده در رشته فیزیک و همچنین فارغالتحصیل MBA با گرایش بازاریابی استراتژیک و مدیریت فناوری اطلاعات از دانشگاه شهید بهشتی است و توانسته نگاه چالشی و متفاوتی را در راهاندازی و مدیریت کسب و کارهای نوین ارائه کند.
او معتقد است بدون مدیریت استراتژیک برند کسب و کار ارزشآفرینی شکل نخواهد گرفت.
ـ او در مورد نگاه متفاوت و تحولی که در زمینه کسب و کار ایجاد کرده است، میگوید: با پاسخگویی به سوالات اساسی «سازمان شما چه کاری انجام میدهد؟ چرا کاری را که انجام میدهد مهم است؟» میتوان ذات سازمانها را نیز متحول کرد.
حتی او معتقد است این نگاه و پاسخگویی به این سوالات مسیر و آرمانهای آینده هر فرد را در زندگی مشخص میکند.
او از سال 91 در یک شرکت خصوصی با الگوی ریسکپذیر و ماجراجویانه با مسئولیت جدی در زمینه ارزیابی و تحلیل کسب و کارها در حال فعالیت است.
الگویی ریسکپذیر و خلاقانه که سرمایهگذاریهای ماجراجویانه را در جهت مشارکت با فناوریهای نوآور و قهرمانان کارآفرین به همراه دارد.
مطابق الگویی است که در سیلیکون ولی آمریکا برای شرکتهای دانشبنیان و فناور صورت میگیرد.
گفتوگوی ما با این خانم موفق را میخوانید:
آیا در کار خیر نیز دست دارید؟
من از بنیانگذاران یک موسسه توانمندسازی آسیبدیدگان اجتماعی هستم و کارهای دیگری را نیز از باب مسئولیت اجتماعی در سازمانهای مردم نهاد انجام دادهام.
سال گذشته نیز تجربه جالبی در برنامه «زندگیمون قصه نبود» در تلویزیون داشتم. این برنامه تم غافلگیرانه داشت و برای خانمی که در خانهاش ترشی درست میکرد، تعداد زیادی سفارش پیشخرید گرفتیم و برای کسب و کار او یک سایت سفارش اینترنتی نیز راهاندازی شد.
بعد از این تجربه خوب تیمی با خود عهد کردم به عنوان زکات کارم بخشی از وقتم را صرف کارهای داوطلبانه کنم.
و سرگرمیهایتان چیست؟
غذا خوردن که خیلی مورد علاقه من است و یافتن رستورانها و کافیشاپهایی که میتوان اوقات خوشی در آنها سپری کرد. دوستانم مرا بانک اطلاعات سیار رستورانهای تهران میدانند.
گشتن در کتابفروشیها را خیلی دوست دارم، گویی کتاب به من زندگی دوباره میدهد. در مهمانیها با بچهها بازی کردن بهترین ساعات زندگیام است.
تئاتر و سینما را به بقیه تفریحات ترجیح میدهم. سه روز در هفته شش ساعت ورزش میکنم و هر شب دستکم ده دقیقه کتاب میخوانم و با کتاب به خواب میروم.
خانواده چقدر در موفقیت شما نقش داشته است؟
خانواده بسیار در این موفقیت موثر بوده است. تربیت ما در خانواده کاملا مستقل و در عین حال همراه با حمایت بود.
والدینم همیشه از خلاقیتهای ما حمایت و استقبال میکردند و هیچوقت مرا محدود نکردند که در کلیشههای رایج جای بگیرم.آنها به علاقهمندیهای من جهت دادند و مرا به کاری مجبور نمیکردند.
پذیرش یک دختر که از 19 سالگی در خانوادهای به نسبت مرفه از نظر مالی اعلام استقلال کند از طرف هر خانوادهای صورت نمیگیرد، اما خانواده من این جسارت را به من بخشیدند و گذاشتند من از کلیشههای رایج پا را فراتر بگذارم.
من پدر مهندسی دارم که مظهر منطق و حمایت است و البته بسیار باهوش. مادری با تخصص مدیریت مالی با آرمانهای بزرگ و قدرتی مثالزدنی و خواهری از جنس نیلوفر و مهربانی و برادری با نگاهی عمیق و قابل افتخار. همه اینها به من قدرت میدهد.
از اولین تجربه کاری خود بگویید.
19 سالم بود و سال اول دانشگاه، بعد از اینکه اعلام کردم میخواهم کار کنم برای مدیریت توزیع و اشتراک با یک روزنامه مصاحبه کردم و مدیر روزنامه شرط کرد اگر ظرف یک ماه نتوانی کار را سروسامان بدهی، در رتبه پایینتری باید کار را یاد بگیری، اما من توانستم طی همان یک ماه کار را سروسامان بدهم و به کارم ادامه دادم و بعد از آن رفتم در مرکز محاسبات دانشگاه صنعتی شریف به عنوان برنامهنویس علاوه بر کارآموزی، شروع به کار کردم.
خانم بودن شما چقدر در کارها به شما کمک کرده است یا مانع شما شده است؟
در دنیا میگویند زنان باید 60 درصد بیش از آقایان برای رسیدن به همان سطح از موفقیت تلاش کنند، اما در ایران و کشورهایی که نقشهای تفکیک شده و پیشینه سنتی مردسالاری وجود دارد، این نسبت بیشتر است.
خوشبختانه در سازمانی که من اکنون کار میکنم این تفاوتهای جنسیتی خیلی نقش پررنگی ندارد و انسانها با نگاه کارایی در مسئولیت و مهارت سنجیده میشوند.
ولی هر قدر رده شغلی خانم بالاتر برود با چالش شدیدتری روبهروست و من در سمت یک معاون جوان مدیرعامل این چالشها را تجربه کردهام ولی دلیلی ندارد که از ادامه مسیر منصرف شویم.
از کودکی ما با آموختههای فرهنگی مواجه میشویم که به شکل مجموعه باورها و ارزشها و کلیشهها بهانههایی برای موانع پیشرفت ما میشوند، اما جنسیت نباید مانع پیشرفت باشد بلکه باید انگیزه رشد شود.
شناخت زن از خودش و تواناییها و ضعفهای او میتواند طوری مدیریت شود که زمینه رشدش را فراهم کند.
امروز میتوان گفت کارهای یدی چون بیل زدن کاری مردانه است، اما فرآیندهای دانشمحور تنها مبتنی بر دانش است نه زور بازو و در این زمینه زنان میتوانند موثر عمل کنند.
در قدم اول باید محدودههای خود ساخته را کنار بزنیم و به خودباوری برسیم و بدانیم چیزی جز من مانع پیشرفت من نیست. به قول حضرت مولانا طالب بیقرار شو، تا که قرار آیدت...
برای زنان چه پیامی دارید؟
در مسیر کسب و کار و زندگی به یاد داشته باشید که کسب و کار یک بهانه است و مهم این است که رسالتی بالاتر از کسب و کار برای خود در زندگی داشته باشیم.
هر بخش از زندگی را زندهباد گویان طی کنید و بهترین کار ممکن را در آن زمان انجام دهید و خودتان را محقق سازید، خود واقعی.
خود را به آنچه فانی است گره نزنید و در طلب نقش موثری در پیرامون خود باشید و دوباره به قول حضرت مولانا: تا در طلب گوهر کانی کانی/ تا در هوس لقمه نانی نانی/ این نکته رمز اگر بدانی، دانی/ هر چیز که در جستن آنی، آنی
و نهایتا برای دختران و خانمهای دوستداشتنی کشورم پیشنهاد میکنم قوی باشید و نهراسید، خودتان و نقش موثرتان را باور کنید در هر جایی که نقشآفرینی میکنید؛ چه در خانه به عنوان همسر، مادر یا در محل کار به عنوان عوامل کسب و کار.
همانطور که نرخ فارغالتحصیلان دختر بیش از پسران است، اما در عرصه کسب و کار و مهارتی خانمها کمی فاصله دارند.
میتوانید مهارتهای مرتبط به کارتان و رشته تحصیلیتان را بیاموزید حتی به عنوان کارآموز، تا میتوانید در کنار افراد باتجربه تئوری درسهای خوانده را به عمل و واقعیت پیوند دهید.
فراموش نکنید همهجا از شما خواهند پرسید چه مشکلی از سازمان را میتوانید حل کنید، مدرک کافی نخواهد بود.
خانمها معمولا بین کار و خانواده بسختی هماهنگی ایجا د میکنند. شما در این زمینه با چه چالشهایی روبهرو شدهاید؟
من در روزهای تعطیل همیشه برنامهای براساس اهدافم دارم، به کلاسهای درس، سمینارهای آموزشی، یادگیری عکاسی و گاهی همراه دوستان شاعرم شعرهایم را ویرایش میکنم و در کنارشان میآموزم.
به گذشته نگاه نمیکنم، از صحبت کردن راجع به دیگران سعی میکنم پرهیز کنم. هر روز خود را به چالش میکشم و امروزم را مورد بازنگری قرار میدهم و همه اینها یعنی زندگی... به دست آوردن هر چیز بهایی دارد و خانمها باید این را بدانند.
قبل از هر چیز هدف زندگی خود را مشخص کنید ممکن است بهترین و ایدهآلترین زندگی برای شما نقش مادری و همسری است، بپذیرید و از آن لذت ببرید.
برای اینکه یک زن شاغل بسیار موفق باشید در کنار یک همسر بسیار موفق یا مادر نمونه بودن ممکن است دچار مساله شوید به دنبال پاسخ مساله باشید.
اطرافیان خود را با خودتان همراه کنید از خانواده و همسر و حتی دوستان کمک بگیرید و این بهای موفقیت است و هر موفقیتی بهایی دارد.
چنانکه مادران نمونه و زنان موفق در خانواده همه وقت خود را برای کسب و کار نمیگذارند. اگر روزی یک ساعت با خانواده خود هستید همان یک ساعت باشید، کار رو فراموش کنید و با آنها خوش بگذرانید.
تمرکز و مدیریت زمان و تلف نکردن وقتهای اضافی مهمترین اصل برای رسیدن به زندگی با موفقیتهای همهجانبه است.
پیشنهاد میکنم یک هفته وقت موثری را که واقعا در هر بخش زندگی خود گذاشتید یادداشت کنید احتمالا با نتایج چشمگیری مواجه خواهید بود و نیاز جدی به تغییر را حس خواهید کرد.
مهم نیست نقش شما در جامعه چه نام دارد، مهم است که آن نقش را جدی بگیرید و در آن تمرکز کنید و از آن لذت ببرید؛ حتی موقع شستن یک بشقاب که سهراب میگوید زندگی همین است...
زنانی هستند که به دور کاری و کسب و کار خانگی نیاز دارند تا بتوانند به خانواده بیشتر رسیدگی کنند. برای این گروه چه توصیهای دارید؟
در ابتدا بگویم که طبق نظریههای روانشناسی صفر تا دو سالگی مهمترین سالهای فرزندان شماست.
من همیشه فکر میکنم این سالها سالهای کاشت بذر و سرمایهگذاری است. تا جایی که ممکن است کمتر هزینه کنید و در این دو سال کنار فرزندتان باشید.
ولی اگر در شرایطی هستید که باید کار کنید، حتما روزی یک ساعت را با حوصله و فارغ از دنیای بیرون و باکیفیت به کودکانتان توجه کنید. زندگی با بچهها به شما انرژیای میدهد وصفناشدنی و از سوی دیگر مادری خود را کامل کردهاید.
پیشنهاد میکنم مهارتهای کار با رایانه، اینترنت و زبان انگلیسی را افزایش دهند. کسب و کارهای اینترنتی و دورکاری میتواند انعطافپذیری بیشتری برای مادران داشته باشد.
و حالا این گزینهها را تعریف کنید
فرد ایدهآل برای ازدواج:
به نظر من همسر ایدهآل یک خانم پرکار کسی است که به زندگی انسان محور نگاه میکند و آرمانهای یکسان در جهت تاثیرگذاری در زندگی و محیط پیرامون خود دارد.
کسی که تصویر نقشهای سنتی زنانه را کنار گذاشته و هویتی جدید برای همسر خود پذیرفته است؛ هویتی با نقشهای جدید و با نگاه ترکیبی. متاسفانه وقتی دو طرف نمیدانند واقعا در زندگی چه میخواهند، با هم دچار تضاد جدی خواهند شد.
توازن بعد از ازدواج:
به نظر من تنها راه آن تعادل و همراهی دو نفر است. احترام به عقاید و فردیت هر کس از اصول آن است.
وقتی از یکدیگر انتظار نداریم و بار مسئولیت را فقط به دوش یک نفر نمیاندازیم و هر دو با هم برای خانه آرام تلاش میکنیم و مسائل را حل میکنیم، تعادل برقرار خواهد شد.
به نظر من رابطه و زندگی مشترک مثل یک نهال است که برای نگهداشتن آن نیاز به مراقبت جدی داریم و در هر مرحله نیازهای آن متفاوت میشود.
زن شاغل و ازدواج:
به نظر من منافاتی ندارد ولی ممکن است گاهی دچار چالش شود و برای درک متقابل از دنیاهای یکدیگر آموزش و یادگیری روابط موثر با کتاب و کلاسهای مختلف لازم است.
خوب است یک خانم تیپ شخصیتی خود را شناسایی و بقیه ابعاد وجود خود را تقویت کند و از مهارتهای لازم برای مدیریت زندگی بهرهمند شود.
باید خودباوری داشته باشیم و بعضی پیشفرضهای ذهنی زنانه را تغییر دهیم و قدرت زنانه را بشناسیم و به آن احترام بگذاریم.
مسلما خانمی که کار میکند وقتی برای تلف کردن ندارد، هدفمند است و وقتی با جامعه در تعامل است و مسائل سختی را حل میکند، میتواند مسائل زندگی را نیز راحتتر حل کند بهشرطی که تکبعدی نگاه نکند و دنیای مطلوب پیرامون خود را با نگاهی متفاوت و مطلوب بسازد.
ماندانا ملاعلی - چاردیواری
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد