به گزارش جام جم آنلاین ،صدای اهالی خانه بلند میشد که چقدر تلفن را اشغال میکنید. وقتی باهم بیرون میرفتید، گذر زمان را متوجه نمیشدید و آنقدر سرگرم گفتن از گذشته و نقشه کشیدن برای آینده بودید که به خودتان میآمدید و متوجه میشدید چقدر دیرتان شده است.
این خاطرات برایتان آشناست؟ روزهای نامزدی و گاهی اوایل ازدواج چنین حس و حالی داشتید؟ وقتی باهم اسم بچههایی را که قرار بود سالها بعد به دنیا بیایند انتخاب میکردید، هیچ وقت در دلتان نمیگفتید چه کار بیهودهای میکنم.
شما در لحظه جریان داشتید و دلتان میخواست نقاط مشترک بیشتری پیدا کنید و تمام تلاشتان این بود که ماکت دقیقتری از آیندهتان بسازید.
حال کمی دست از خاطرهبازی برداریم و بیاییم به زندگی امروزتان. وقتی بعد از کار روزانه، شما و همسرتان فرصت دارید تا کنار هم باشید.
وقتی در خانه باز میشود و یکدیگر را میبینید. سلام و احوالپرسیتان چقدر طول میکشد؟ از هم میپرسید: چه خبر؟ و مهمتر اینکه جواب این سوال را یک کلمه میدهید یا دلتان میخواهد مفصل از اتفاقات روز برای هم بگویید.
البته همه ما گاهی خستهایم، گاهی بیحوصلهایم و گاهی دلمان نمیخواهد با کسی صحبت کنیم، اما اگر این گاهیها به یک عادت هر روزه تبدیل شود، جای نگرانی است و باید برای آن فکری کرد.
خیلی کم پیش میآید که دو دوست، کنار هم باشند و حرفی برای گفتن نداشته باشند. خاصیت حرف این است که ما را کنار هم میکشاند و اگر مهارت گفتوگوی صحیح را داشته باشیم علاوهبر آن، کنار هم نگهمان میدارد.
سکوت هرچند که میگویند سرشار از ناگفتههاست و رمزآلود است، اما این تعاریف برای زندگی مشترک و زن و شوهر معنا ندارد.
وقتی شما و همسرتان از نقطه «الف» شروع به حرکت کردید، اگر باهم صحبت کنید و حرفهایی برای گفتن داشته باشید تا نقطه «ب» و بعد تا انتهای مسیر اگر نه روی یک خط اما در مسیرهای موازی حرکت خواهید کرد، ولی اگر حرف نزنید، از دنیایتان نگویید.
تغییراتتان را برای هم کالبدشکافی نکنید، روزی میآید که هر کدام دو سر یک مدار ایستادهاید و با تعجب به این همه دور شدن نگاه میکنید. علت آن این است که انسانها در طول زمان یکسان باقی نمیمانند، میاندیشند، تحت تاثیر قرار میگیرند، بالغ و پخته میشود.
تنها راهی که به شما کمک میکند تا از هم دور نشوید و حتی اگر قرار است مسیرهای جداگانهای را بروید و متفاوت باشید، اما همراه و پشتیبان یکدیگر بمانید این است که خودتان را عادت دهید تا باهم گفتوگو کنید.
اگر روزی زندگی و مشغلههایش به شما فرصت نداد، بگردید و وقتی را مابین دویدنهای بیانتها پیدا کنید تا بتوانید باهم حرف بزنید. منظورمان از حرف زدن فهرست خرید روزانه و بیان مشکلات فرزندان نیست، منظور همان حرفهایی است که با آب و تاب، روزهای اول میگفتید.
از خودتان بگویید از احساساتی که در طول روز تجربه کردید، از اتفاقات محل کار، از حرفهای راننده تاکسی، از خستگیهایی که باعث میشود حس کنید دچار روزمرگی شدهاید. بگویید اگر دلتان یک سفر دو روزه میخواهد.
بگویید اگر حس میکنید آنقدر که باید شاد نیستید، بگویید اگر دوست دارید همسرتان با شما به پیادهروی بیاید و دستتان را بگیرد.
بگویید، بگویید، بگویید! بعضی از حرفها اگر گفته نشود و بماند برای روز مبادا عشقتان را نابود میکند و آنوقت دیگر هر قدر هم که بگویید چون احساس میکنید طرف مقابلتان نمیشنود، مجبور میشوید فریاد بزنید.
شاید هم مجبور میشوید فراموش کنید و تن بدهید به یک زندگی سرد و بدون عشق.اگر میخواهید دلتان برای هم بتپد چیزی را در کوچه پسکوچههایش از شریک مادامالعمرتان مخفی نکنید.
باهم حرف بزنید و بگذارید به جای آنکه به مرور زمان غریبه شوید، هر روز به وسعت و عمق آشناییتان افزوده شود.
ندا داوودی
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد