فیلم میهمان داریم، نمایش زمانی میان مرگ و زندگی، واقعیت و رویاست. داستان آدمهای فراموش شده است که در مناسبات زندگی امروز به حاشیه رانده شدهاند و این به وضوح در فیلم مشهود است. از ساخت و ساز در اطراف خانه قدیمی تا برخورد موتورسیکلت در اوج بیاعتنایی به چرخ دستی حاج ابراهیم. فضای فیلم وهمآلود و رمزآمیز است و هر چه جلوتر میرود، این حال و هوا بیشتر میشود، خصوصا در نیمه دوم و با آمدن فرزندان شهید به خانه مخروبه. همین موضوع یعنی فضای واقعگرایانه در ابتدای اثر و فضای خیالی نیمه دوم، لحن فیلم را دوگانه کرده است.
ابتدای فیلم روایت زندگی حاج ابراهیم با نقشآفرینی پرویز پرستویی و فخرالسادات با بازی آهو خردمند است؛ پیرمرد و پیرزنی که برای دیدار پسر جانبازشان به آسایشگاه میروند و با بروز اتفاقاتی او را به خانه منتقل میکنند. از اینجا به بعد حرف فیلم، تردید جانباز در مواجهه با تقاطع آرمانگرایی و واقعگرایی و گلایههای او از شرایط خودش و کشور است، اما پس از سکانس گازگرفتگی گویی همه چیز در عالم رویا رقم میخورد. سه فرزند شهید به امداد خانواده دردمندشان میآیند. دختر خانواده (سهیلا گلستانی) که هنگام مرگ دانشجوی پزشکی بوده است زخمهای پدر، مادر و برادرش را مداوا میکند و پسران دوقلو با خوشرویی در تعمیر خانه رو به ویرانیشان، عصای دست پدر میشوند. رابطه پیرمرد و پیرزن خوب از کار درآمده و ملموس و آشناست. جانباز هم با نگاهی نو شخصیتپردازی شده است، اما نمایش صمیمیت و شوخیهای فرزندان شهید خصوصا پسران دوقلو مانند سریالهای قدیمی ایرانی سادهانگارانه و کلیشهای به نظر میرسد. میهمانی ناخوانده در راه خانهای است که روز به روز خرابتر میشود. اهل خانه قدیمی به تکاپو میافتند. کارهای ناتمام بسیار است و فرصت اندک. رفتگان به کمک می آیند تا قلب صاحبان خانه را برای پذیرش میهمان آرام کنند. چه کسی بشارت آمدن به صاحبان این خانه مخروبه را داده است؟ میهمان کیست؟ منجیای است که دست معجزهگرش همه دردهای اهل خانه را درمان میکند یا فرشته مرگ است که در خواب جان اهل خانه را میگیرد تا از رنج زندگی رهایی یابند؟ ذهن بیننده میان این پرسشها در رفت و آمد است. شخصیتها و نشانهها هم به مخاطب چیزی نمیگویند و او باید خودش وارد بازی کشف رازهای قصه شود و دریابد که چه بر سر سه فرزند خانواده آمده است؟ آیا سه عضو باقیمانده خانواده هم مردهاند و خانواده در عالمی دیگر گرد هم آمدهاند؟ به این سردرگمی در خود فیلم هم اشاره میشود؛ جایی که حاج ابراهیم به دنبال همسر و فرزندانش در خانه میگردد و پس از آن به همسرش میگوید شک کرده بودم که شاید شما هستید، اما من رفتهام! این پیچیدگیها تا جایی مخاطب را برای پیگیری روند قصه راغب میکند، اما خساست بیش از اندازه فیلمنامه در ارائه اطلاعات و ریتم کند فیلم رمق بیننده را میگیرد و دلسردش میکند. شرح ماوقع در تیتراژ پایانی هم نمیتواند فرصت از دست رفته را به فیلم بازگرداند.
نوشین مجلسی
جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد