نسل نو و تازهنفس تئاتر ما طی سالهای گذشته بارها ثابت کرده ذهنی خلاق و پر از ایده ناب دارد، اما از میان همه کارگردانان جوان و فارغالتحصیلان جدید، به زحمت افرادی یافت میشوند که طرحهای جذاب نمایشی خود را به خوبی و درستی روی صحنه اجرا کنند. اغلب نمایشنامههای خوب و ایدههای ناب در اجرا تبدیل به آثاری متوسط و گاه ضعیف میشوند که نه ارزش نمایشی ـ به لحاظ تکنیک کارگردانی، بازیگری و سایر موارد ـ دارند، نه قدرت انتقال مفهوم به مخاطب و نه کمکی به پیشرفت تئاتر یا جریان نمایشنامهنویسی کشور میکنند. نمایش گودبرداری را باید در زمره چنین آثاری برشمرد.
رضا خاتمی در مقام نویسنده و هما شیرازی در نخستین تجربه کارگردانیاش موضوع اجتماعی مهمی را برگزیدهاند، ولی بسکه در انتقال داستان به تماشاگر گنگ و پیچیده عمل کردهاند، مضمون و محتوای اثر یکسره از دست رفته است. شیوه اجرایی شیرازی براساس تمثیل و استعاره و المان، بیننده را از همان آغاز پس میزند. مساله اقلیتها و اکثریتها و فرار از قرار گرفتن در موقعیتی مشابه دیگران در «گودبرداری» با بیانی الکن و نامناسب مطرح میشود و اگر گاهی مخاطب به برخی لحظههای نمایش میخندد، تنها به خاطر بامزگی صحنهها از منظر نگاه سطحی کارگردان به ماجراست، اما این معدود صحنههای بامزه نمایش، اغلب بیکارکرد و خاصیت هستند.
زنی که گویا کوچکشدن تلویزیون در خانواده آنها ـ و حتی کل شهر ـ امری عادی و موروثی است، از شوهرش گله دارد، چون حس میکند در زندگی با او تلویزیونشان به قدر کافی کوچک نمیشود تا بروند تلویزیون بزرگتری بخرند! و این موضوع به چنان مساله حادی در زندگی آنها تبدیل میشود که مرد با نگرانی از همسرش میپرسد «حالا که تلویزیونمون کوچک نشده، مثل روزهای اول دوستم داری؟!». به تعبیر دیگر، مرد نمیخواهد همسانی با دیگر مردم شهر را بپذیرد، زیرا معتقد است مثل بقیه بودن میتواند او را نابود بکند. این خط داستانی میتواند شکل اجتماعی نمایشنامه سیاسی کرگدن نوشته اوژن یونسکو باشد، با این تفاوت که در «گودبرداری»، مرد نمیتواند با قاطعیت درباره منحصربهفرد بودن تصمیم بگیرد. از سویی به خاطر زنش تلاش میکند تلویزیونشان کوچک بشود و از طرفی نمیخواهد تن به شباهتپذیری اجتماعی بدهد. در اپیزود دوم نمایش و سالادهایی که نمیخواهند سالاد بشوند، دیالوگهای کنایی و طعنهآمیز سیاسی دو مهمان مناظره تلویزیونی بیش از پیشبرد داستان و انتقال پیام، به شعارپراکنیهای گلدرشت تبدیل میشوند. در بستر چنین موضوعی، کارگردان با استفاده از ترفندهایی مانند انتخاب یک بازیگر زن در نقش شوهر و جابهجایی دو بازیگر زن در صحنههای مختلف، سعی کرده بر جذابیت اجرایی نمایش بیفزاید، ولی این تمهید در عمل شکست خورده است، ضمن اینکه عوامل دیگر مانند بازی بد اغلب بازیگران، طراحی صحنه ضعیف و انتخاب موسیقی پرت و نامناسب به کار لطمه اساسی زده است.
کاربرد واژههایی مانند «بنابراین»، «به هر حال»، «نهتنها»، «بدینگونه»، «اگرچه»، «زیرا» و «آیا» روی لباسها و دکوراسیون خانه نیز اشاره سطحی و اندکی لوس به دایره واژگان مناسب برای سخنگفتن از معضل اقلیتها و اکثریتهاست. با وجود این همه ضعف و اشکال در نمایش، باید به رأی و نظر داوران چهارمین جشنواره تئاتر شهر شک کرد که بر چه مبنا و قراردادی از نمایشنامه و کارگردانی این اثر تقدیر کردهاند.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران عنوان شد