بخش مهمی از این امر به علاقه مخاطبان تلویزیونی به شنیدن قصههایی با محوریت شخصیتها و حوادث واقعی باز میگردد که در عین حال میتواند جنبه آموزشی هم داشته باشد.
از سوی دیگر هر قدر این قصهها به تاریخ معاصر کشور نزدیکتر باشد میزان مخاطبان آن نیز بیشتر میشود که در سالهای اخیر شاهد نمونههایی در این باب بودهایم.
برای مثال میتوان از مجموعه در چشم باد ساخته مسعود جعفری جوزانی یاد کرد که 60 سال تاریخ ایران را از دریچه نگاه خانواده میرزا حسن ایرانی به تصویر کشیده است.
به همین خاطر هم این دسته از آثار عموما در تعداد قسمتهایی بیش از استاندارد شبکههای تلویزیونی کشورمان ساخته میشوند تا داستان اصلی و داستانکهای متعدد مرتبط با آن در عرض گسترش پیدا کرده و به سرانجام برسند.
در چهار پنج سال اخیر خبرهای زیادی درباره تولید مجموعه تلویزیونی معمای شاه به کارگردانی محمدرضا ورزی در سایتهای خبری و نشریات منتشر شد تا اینکه سرانجام نیمه آبان ماه روی آنتن شبکه یک سیما رفته و تا به اینجای کار نیز مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته است.
مجموعهای 80 قسمتی که بخش مهمی از تاریخ معاصر ایران از 1317 تا 1357 را در بر گرفته و در آن حوادث مختلف تاریخی به تصویر کشیده شده است.
از سقوط حکومت رضا شاه و اشغال تهران به دست متفقین تا کودتای ننگین 28 مرداد 1332 و... که در نهایت به سقوط حکومت پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 57 ختم میشود.
در مجموعههایی از این جنس شخصیتها نقشی کلیدی در پیشبرد داستان داشته و میتوانند یک تنه موفقیت یا عدم موفقیت آن را رقم بزنند.
معمای شاه بدون شک یکی از پرشخصیتترین مجموعههای تلویزیونی سالهای اخیر است که از قهرمان تا ضد قهرمان را شامل میشود و بخش مهمی از آنان در تاریخ معاصر ایران ما به ازاهایی دارند.
همین امر کار را برای ورزی بهعنوان نویسنده فیلمنامه مشکل کرده و ماحصل کارش را زیر ذرهبین قرار داده است.
بخشی از شخصیتهای یاد شده در قطب خیر و بخش دیگر در قطب شر قرار گرفتهاند که از تقابلشان با یکدیگر درام شکل گرفته و داستان گسترش پیدا میکند.
دکتر وزیری چشم پزشک حاذقی که در کنار طبابت به عنوان پزشک در ارتش هم مشغول به کار است، به شکل غیرمستقیم راوی قصه طولانی و پر فراز و نشیب معمای شاه است که مخاطب از دریچه نگاه او و خانوادهاش بهخصوص فرزند ارشد او (محمود) به رویدادهای سیاسی ابتدای دهه 20 شمسی مینگرد.
وزیری بر خلاف بخش مهمی از طیف روشنفکران و تحصیلکردگان جامعه آن دهه دلخوشی از خاندان پهلوی نداشته و شخصیتی مذهبی و اخلاقگرا دارد.
او در این قصه طولانی حکم وجدان بیدار جامعه را داشته و تنها یک نظارهکننده صرف به نظر نمیرسد.
از طرف دیگر مطب چشم پزشکی بهانه مناسبی برای ورود آدمهای با نفوذ سیاسی همچون: قوامالسلطنه و... به محل کار اوست که در خلال آن مخاطب با بخش دیگری از شخصیت دکتر وزیری و نیز آدمهایی از جنس قوام فارغ از ملاحظات سیاسی آشنا میشود.
یکی دیگر از شخصیتهایی که در شش قسمت نخست نقشی پررنگ داشته و داستانکی را رقم زده، محمود وزیری است که پس از تحصیل در سوئیس و در همان مدرسهای که محمدرضا شاه درس میخوانده، به ایران بازگشته و بهدنبال ادامه تحصیل در تهران است.
علاقه او به دختری فقیر که به خاطر حجاب داشتنش از چنگ پاسبانهای دولت گریخته و به خانه دکتر پناه آورده، داستانک جذابی را شکل داده که میتواند در قسمتهای بعدی به ماجراهای پیچیدهتری ختم شود.
جالب اینکه او برخلاف طبقهاش توجهی به فاصله طبقاتی میان دو خانواده نداشته و هنگامی که او را مشغول کار در کافهای با مدیریت زنی لهستانی میبیند، برآشفته و درگیر میشود.
کنشمندی این شخصیت را میتوان نقطه قوت آن به حساب آورد که برای قرار گرفتن در جبهه قهرمان داستان بهشدت به آن نیاز دارد.
در عین حال رابطه محمود با دیگر اعضای خانواده هم با وجود بهره گرفتن از کلیشهها تا حدود زیادی باورپذیر از کار درآمده است.
دیگر فرزند دکتر وزیری(امیر مسعود) جوان شیرین عقلی است که تنها به لحاظ جثه بزرگ شده و ذهن کودکانهای دارد.
ورزی برای خلق این شخصیت نیم نگاهی به نمونههای مشابه پیش از آن داشته، اما اغراق در رفتارهای بیرونی به آن لطمه وارد کرده است که نمونه آن را در سر به شیشه کوبیدنهای او مشاهده میکنیم.
مادر خانواده وزیری نمونهای از زنان ایرانی آن سالهاست که مهمترین شاخصهاش مقاومت جانانه در برابر حجاب از سر برداشتن اجباری رضا شاهی است که به حبس طولانیاش در خانه منجر شده است.
جعفر مهرداد با بازی محمدرضا شریفینیا یکی دیگر از شخصیتهای معمای شاه است که به واسطه شغلش(عکاسی) در بطن حوادث بوده و در غائله قحطی دوره نخستوزیری قوام نیز حضور پررنگی در کنار مردم دارد.
بخش مهمی از جذابیتهای مجموعههایی از جنس معمای شاه به شخصیتهایی بازمیگردد که ما به ازای تاریخی داشته و در تاریخ معاصر ایران نقش مهمی را ایفا کردهاند.
قوامالسلطنه بهعنوان نخستوزیر کشور در دوران اشغال تهران به دست متفقین، حضوری تاثیرگذار در معمای شاه داشته و مخاطب علاقهمند به تاریخ بهخوبی به لایههای درونی وی پی میبرد.
در عین حال از طریق وی با بخشی از شخصیت دسیسهگر محمدرضا پهلوی آشنا میشود که در به راه انداختن بلوای نان نقشی کلیدی دارد.
محمدرضای جوان که جانشین پدرش شده، مهمترین شخصیت این مجموعه است که در روند پیشرفت داستان نقشی کلیدی ایفا کرده و به مرور مخاطب با لایههای مختلف این شخصیت آشنا میشود.
برای مثال میتوان به شکل ارتباط او با همسر اولش(فوزیه) و نیز دوستی پیچیده اش با معلم اروپاییاش (ارنست پرون) اشاره کرد که در همین چند قسمت زوایایی از شخصیت وی را به مخاطبانش نشان داده است.
شخصیت رضا شاه نیز با وجود مدت زمان اندک حضورش، خوب و متقاعدکننده از کار درآمده و به باور مخاطبان خود مینشیند.
پادشاه خودرای و مستبدی که زیردستانش حتی جرات راست گفتن هم به او نداشتهاند که این امر تا زمان اشغال تهران توسط متفقین نیز ادامه دارد!.
البته در این بین نباید از بازی خوب جعفر دهقان در این نقش بهسادگی گذشت که به لحاظ فیزیکی هم به رضا شاه نزدیک بوده است.
حسین فردوست بدون شک یکی از مرموزترین شخصیتهای دربار پهلوی است که توسط رضا شاه برای تحصیل در سوئیس انتخاب شده و در کنار محمدرضا قرار گرفته است.
او که تا پیروزی انقلاب در سمتهای مختلف به حکومت شاهنشاهی خدمت کرده در شش قسمت نخست در حاشیه قرار داشته و نقش چندانی در پیشبرد داستان ندارد، اما دوستی او با محمود وزیری و به موازات آن پیشرفتش در دربار میتواند به داستانکهای جذابی در قسمتهای بعدی ختم شود.
سیدضیاءالدین طباطبایی که نقش مهمی در کودتای سوم اسفند 1299 و به قدرت رساندن رضاخان داشته، یکی دیگر از شخصیتهای مهم قسمتهای نخستین معمای شاه است که پس از 23 سال دوری از ایران وارد کشور شده و بهعنوان مهره دستنشانده انگلیس وارد بازی نخستوزیری میشود.
در معمای شاه زنان نقش فرعیتری را نسبت به مردان بر عهده داشته یا حداقل در قسمتهای پخش شده چنین به نظر میرسد. فوزیه بهعنوان همسر نخست شاه تا حدود زیادی منفعل بوده و طغیان ناگهانیاش نیز تا حدودی غیرمنتظره و فاقد زمینه چینیهای لازم به نظر میرسد.
همینطور دیگر زنان دربار همچون: مادر شاه که همان زن بیسواد و بدزبانی است که در کتب تاریخی نیز بارها به آن اشاره شده است.
از میان آنها تنها اشرف کنشمندتر از بقیه نشان داده و در قسمت ششم همراه برادرش نقشه سقوط دولت قوامالسلطنه را میکشد.
ورزی در رابطه با شخصیتهای فرعی که نقش بسیار اندکی در کار دارند، به تیپسازی روی آورده و تیپهایی آشنا برای مخاطب را خلق کرده که نمونه آن را در کسبه محله، پاسبانها و... شاهد هستیم.
در این بین تنها دوست قدیمی رضا شاه که به جایی دور از شهر تبعید شده و تنها در قسمت نخست حضور دارد، شمایلی از یک تیپ ـ شخصیت را دارد که بازی درخشان سیاوش تهمورث کاملترش کرده است.
مجموعه تلویزیونی معمای شاه تا به اینجا که شش قسمت آن پخش شده، نشان داده که حرفهای زیادی برای گفتن داشته و در خلق شخصیتهای آن نیز تلاش فراوانی صورت گرفته است. شخصیتهایی که در قسمتهای بعدی به آن اضافه شده و هر یک گوشهای از داستان را خواهند گرفت.
ضمیمه قاب کوچک
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد