چند خاطره از دکتر شهیدی

متنی که در ادامه می‌خوانید خلاصه‌ای از یادداشت مفصلی است که دکتر احمد تمیم‌داری استاد دانشگاه و پژوهشگر کشورمان همزمان با سالمرگ علامه جعفر شهیدی در اختیار روزنامه جام‌جم قرار داده است. متن کامل این یادداشت را می‌توانید در جام‌جم آنلاین بخوانید.
کد خبر: ۸۷۲۶۹۷
چند خاطره از دکتر شهیدی

***

مدح تعریف است و تخریق حجاب/ فارغ است از شرح و تعریف آفتاب/ مادح خورشید مداح خود است/ که دو چشمم روشن و نامرمد است/ ذم خورشید جهان ذم خود است/ که دو چشمم کور و تاریک و بد است.

مدح استاد را می‌گویم که همچون خورشید در جهان فکر ما ،می‌درخشید، اما معاذالله که در مدح او بخواهم خود را مدح کنم.

1ـ روایت علوم اکتسابی و لدنی

استاد هنگام درس چنین فرمودند: در نجف اشرف صبح‌ها پیش از اذان صبح از خواب برمی‌خواستیم و پس از به جا آوردن نوافل و نماز صبح به بحث درس‌های گذشته می‌پرداختیم و درس روز گذشته پنج بار و پیش از آن چهار بار و درس پیش‌تر سه بار و درس چهارروز پیش دوبار و درس پنج روز پیش یک بار، جمعاً پانزده بار درس‌ها بحث می‌شد و چون در سر درس حاضر می‌شدیم استاد تمام را می‌پرسید. کتاب‌ها از آغاز تا پایین تدریس می‌شد.

2ـ تربیت مرید یا استاد

گروهی از بزرگان بودند که تنها مریدان خوب و صالحی تربیت می‌کردند، اما استاد شهیدی و همچنین استاد مهدوی دامغانی در کلاس‌های درس گاهی بیش از ساعات مقرر به گونه‌ای تدریس و سؤال و جواب می‌کردند که دانشجویان به صورت استادهای آینده تربیت می‌شدند.

3ـ تدریس به منزله عبادت

استاد شهیدی تدریس را به منزله نوعی عبادت تلقی می‌کردند. شرح حال بزرگان و دانشمندان را در سر درس بیان می‌فرمود و همیشه با وضو به تدریس می‌پرداخت. در تمام دوران تدریس چه رسمی و چه غیررسمی هیچ‌گاه سخن زشت و لغو از او شنیده نشد.

4ـ روایت تشویق

من از تدریس استاد در کلاس درس می‌گویم؛ تدریس مثنوی مولوی، دیوان خاقانی، انوری، حافظ و فردوسی. ماشاءالله از شرح و توضیحات، آوردن شواهد، آیات قرآن، حدیث، فقه، تاریخ، فلسفه، کلام و... الله‌اکبر که او لغتنامه دهخدا نبود بلکه خود لغتنامه و دایره‌المعارف شهیدی بود. به قول استاد بزرگوار و دانشمندم احمد مهدوی دامغانی لغتنامه دهخدا باید لغتنامه شهیدی باشد.

5ـ روایت بی شهرتی در تدریس نهج البلاغه شریف رضی

نگاه کنید حضرت امیر علیه‌السلام در این بخش از سخن فرمودند خداوند در روز رستاخیز به گروهی از بندگان صالح خود می‌فرماید؛ آیا من شما را در دنیا از نعمت عدم شهرت برخوردار نکردم؟ طبق این روایت عدم شهرت، از نعمت‌هایی است که خداوند در اعطای آن بر بندگان منت می‌گذارد. از شهرت گریزانم و آن را آتش می‌دانم. پیامبر(ص) فرمودند؛ «اولیایی تحت قبابی لایعرفهم غیری» دوستان من در زیر سراپرده منند و جز من کسی ایشان را نمی‌شناسد.

6ـ روایت درس همیشه با وضو

سر کلاس به موقع حاضر می‌شد، همیشه با وضو بود و خود فرمود هیچ‌گاه در درس مثنوی در کلاس بی‌وضو حاضر نشدم. حتی در میان دو کلاس وضو را تجدید می‌کرد‌. چشمان نافذش همچو دو نور تعلیم و هدایت کوه جهل را ذوب می‌کرد. هیچ‌گاه یادم نمی‌آید کلاس را برای امور شخصی خود تعطیل کرده باشد.

احمد تمیم‌داری

استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبایی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها