به گزارش جام جم ورزشی ، اجازه بدهید از کسی نامی نبرم فقط بگویم و بنویس بعد از غروب بسکتبال در بسیاری از شهرها از جمله سنندج ، شیراز و اصفهان فقط بسکتبال گرگان به عنوان یکی از آن خانه های قدیمی برای ما به جا مانده است و من این خانه را دوست دارم.
لحظه های هیجان انگیز زیادی در این خانه بسکتبال برایم تداعی می شود. باخت پیکان با دو امتیاز پایانی که مسئولان اجرایی وقت در تهران بازی را برگرداندند و گفتند باید تکرار شود. بازی تکرار شد در شهری بی طرف و پیکان برد. پرت شدن "سید" تنها هوادار هما در خیل جمعیت گرگانی از روی سکو و تیم هایی که به عشق "اکبر جوجه" هم که شده بازی در گرگان را دوست داشتند، همه اش خاطره از این خانه قدیمی بسکتبال در شمال ایران است.
بسکتبال در گذر نسل ها این خاطرات را به هم پیوند زد.این واقعیت ورزش است که می توان از آن سردرآورد و با زبان ورزش صحبت و خاطراتش را مرور کرد. روشنی ، صداقت و دقت سبب شده اند تا ورزش کاملا شفاف باشد. صادق ترین واقعیت بدون ابهام در زندگی ما.
درون این خانه قدیمی بر اساس منشور المپیک ، ورزش بر پایه دوستی و صداقت به ما همان چیزهایی را داده که قول آن را داده است بنابراین تقابل تیم ها تکرار جاذبه های دوستی و مهربانی است. تکرار خاطره های بیادماندنی.
یادم می آید هر چه از بسکتبال گرگان نوشته می شد ، هواداران این شهر در نوشته های دیگران جای ثابتی داشتند. هنوز هم دارند چون تماشاگران برای موفقیت تیمشان شادی می کنند ، از باختن عصبانی می شوند و لحظه های هیجان انگیز را با همدیگر تقسیم می کنند.آن ها بدون ترس از سرزنش ، احساس ها و عواطف خود را به شیوه کلامی و بدنی بیان می کنند.آنها می توانند یکدیگر را در آغوش بگیرند ، به هوا بپرند و فریاد کنند تا این خانه قدیمی قاب تصویرهای بیشتری برای دیوار بسازد اما این شادمانی تا کجاست و مرز بین شادمانی با پرخاشگری و غوغا گری را چگونه باید تبیین کرد؟ اتفاقاتی که در دیدار شهرداری گرگان با پتروشیمی بندرامام در هفته بیست و یکم لیگ برتر بسکتبال افتاد چطور؟
درمحیطی بدون نیاز به اجازه که افراد یکدیگر را می فهمند و فرصت دارند با یکدیگر رابطه احساسی داشته باشند و احساس تعلق کنند چگونه باید نعره نکشید، فحاشی نکرد و لعنت نفرستاد؟
در یک رویداد ورزشی فعالیت شدید بدنی نه فقط در بازیکنان دیده می شود بلکه به همان میزان در تماشاگرها نیز مشاهده شده است. حتی بازگشت به حالت عادی نزد تماشاگران طولانی تر از ورزشکاران فعال است و در این بین پدیده اجتماعی آمادگی تماشاگران برای پرخاشگری ، یکی از منفی ترین جنبه های ورزش مدرن است. فقط ورزشکاران نیستند که گاهی عرصه را برای بحث های داغ جنجال فراهم می کنند بلکه جوانان هوادار یک تیم آتش بیار معرکه اند و در ادامه این روند ساختار ویژه ای شکل می گیرد که به خرده فرهنگ جوانان تعلق دارد اما افکار عمومی به آن به صورت یک حرکت انحرافی و هنجار شکن نگاه می کند.غوغاگر عنوانی است که به این افراد نسبت داده می شود.
بر پایه پژوهش های گابلر سه نوع پرخاشگری را در میان تماشاگران ورزشی می توان از یکدیگر متمایز کرد: کلامی / غیر کلامی و بدنی . توهین های اهانت آمیز ، سوت زدن و فحاشی متعلق به پرخاشگری کلامی است.هدف این نوع پرخاشگری تحقیر بازیکنان حریف و داوران است.پرخاشگری غیر کلامی تهدید با مشت های گره کرده و ژست های اهانت آمیز است و پرخاشگری بدنی؛ اشیا پرتابی ، زنجیر ، سنگ و چاقو ....
زمانی که احساس نشاط از بازی و بیش از آن آگاهی از این امر که ورزش فقط بازی است ، کنار گذاشته شود ، در آن صورت باید فاتحه ورزش را خواند و همچنین کارکرد نظارت آن بر پرخاشگری را فراموش کرد.چون پرخاشگری هر چه بدتر و ویران کننده تر بروز خواهد کرد.
تاثیر ناکامی بر پرخاشگری
یکی از عوامل مهم پرخاشگری تماشاگران ناکامی تیم است که به شکل ناهنجاری بروز می کند از این رو می توان گفت ناکامی سبب برانگیختگی پرخاشگری است. بازی بد تیم خودی یا تصمیم های اجرایی که تماشاگران تصور کنند علیه تیم شان صورت گرفته مثل تصمیم داوران شکل بروز پرخاشگری را بغرنج تر می کند.گاهی نیز ناکامی های پی در پی در تماشاگران این باور را ایجاد می کند که در قبال کنش متقابل آنها توجهی از سوی مسئولان و مربیان تیم صورت نمی گیرد. تماشاگر برد می خواهد اما بی توجهی ها باخت های تیم را تکرار کرده است از این رو شکل دیگری از پرخاشگری ارایه می شود.
در بازی خانگی قدرت تیم خودی به حمایت هواداران و موانعی که آنها به شکل سوت زدن یا تحقیر حریف برای کاهش سطح اعتماد به نفس بازیکنان مقابل ایجاد می کنند ، بستگی دارد. اگر پرخاشگری کلامی با موفقیت انجام شود (پیروزی تیم خودی ، بازی بد تیم حریف ) این تصور پیدا می شود که تماشاگران پاداش رفتار خشن خود را دریافت کرده اند و انتظار آن ها از رفتار خشن خود برآورده شده است.این روند سبب تقویت رفتار خشن آن ها می شود و اینجاست که رفتارهای خشن را مثبت ارزیابی می کنند. کوتاهی در اجرای عوامل بازدارنده ،نادیده گرفتن و سهل انگاری در مجازات غوغاگران زمینه را برای ساختارسازی ویژه خرده فرهنگ ها بیشتر می کند.
یک نکته رسانه ای
ورزش از طریق رسانه های همگانی عرصه خصوصی را ترک می کند و پا به حوزه عمومی می گذارد که هر روز گسترده تر می شود. در این میان و در رسانه ها ممکن است خطاهایی صورت بگیرد مانند دست زدن گزارشگران به اعمالی که نشان دهنده وفاداری و همبستگی آن ها با باشگاه های شان است از طرف دیگر اغراق برای برتر نشان دادن گروه و خرده فرهنگ خودی ضمن تحقیر و تخریب هویت حریف از دیگر خطرات گزارشگری در ابر رسانه ای چون تلویزیون است. بنابراین توجه به فرمول لاسول که از پنج پرسش کلیدی ؛ چه کسی ، چه چیزی ، در چه کانالی ، به چه کسی و با چه تاثیری تشکیل شده برای گزارشگران تلویزیونی امر حیاتی است. رسانه ها آینه رویدادهای ورزشی اند. بنابراین ما با واقعیت رسانه ای ورزش سر و کار داریم.
افشین رضاپور / جام جم آنلاین
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد