میرزایی در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران درباره روزهای ابتدایی انقلاب گفته است: در بحبوحه انقلاب بیست و یکی دو سالم بود که در آن زمان هم تئاتر کار میکردم. در شروع انقلاب یعنی قبل از دیماه یک نمایش از برشت به نام «تفنگهای ننه کارا» کار میکردیم که دقیقا در آن نمایش هم نیروهای انقلابی اسلحه به دست میگرفتند و در انقلاب شرکت میکردند و به اصطلاح در حال قیام کردن بودند. کارهای دیگری که در بحبوحه انقلاب انجام میدادیم این بود که با بچههای هممحلی خودمان از میدان قزوین، سهراه آذری راه میافتادیم تا میدان انقلاب. یک مسیر طولانی را با شعار دادن و خیلی با شور و شوق و لذت بسیار طی میکردیم. دوران بسیار طلایی و باشکوهی برایمان بود. آن موقع ما تازه وارد حرفه بازیگری شده بودیم و خیلی دربند هنر یا آن رسالت و تعهدی که هنر دارد، نبودیم. بیشتر به دنبال مشهور شدن و بازی در سینما بودیم، اما بعد از انقلاب ضرورت اینکه یک کار هنری چه رسالتی میتواند در جهت ارتقای فرهنگ یک جامعه داشته باشد، احساس شد. حرفه بازیگری سیریناپذیر است و هر چه بدانی بازهم کم است، هنوز هم بعد از 40 سال بودن در این حرفه، دست از مطالعه و ورزش برنداشتم، زیرا هموار باید بخوانی، ببینی و گوش بدهی تا بتوانی جذب کنی تا بعد در یک جای مناسب بتوانی از خودت به قول معروف بازتاب بدهی.
این بازیگر در ادامه افزوده: یادم میآید که در روزهای انقلاب در پادگان جی، سهراه آذری گلولهها از بغل گوشمان رد میشد و ما داشتیم یک پادگان را تصرف میکردیم. من در این انقلاب سهیم هستم. پسرعمویم درست کنار من تیر خورد. جابهجا تو دستهای من شهید شد. من با چشمان خودم دیدم که چطور جوانهای ما عاشقانه برای کشور، اسلام و رهبرشان جانفشانی کردند. دوران انقلاب قشنگیاش این بود که آدم ناخواسته احساس میکرد در دل مردم است. یعنی از خانه که درمیآمدی، بین مردم بودی. من از خانه که بیرون میآمدم تا میدان فاطمی، بدون اینکه متوجه شوم پیاده میآمدم. جوشش مردم خیلی زیاد بود. جوانهایی را میدیدی که دور هم جمع شدند و راجع به انقلاب صحبت میکنند و این مسیر طولانی را اصلا احساس نمیکردی. زیرا مردم آنقدر با هم بودند و اتحاد داشتند و عاشقانه در جهت شناخت بیشتر این حرکت با همدیگر بحث میکردند.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد